۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد ۱۳۳۰۰۱

اصلا مایلی کهن بد؛ چرا سانسورش نمی کنید؟

البته این ها همه تابعی از شرایط کلی کشورمان است. جایی که سران سه قوه در رسانه ها از هم انتقاد می کنند و کار به جایی می رسد تا مقام معظم رهبری نیاز به وحدت را اوجب واجبات بداند .
خبر آنلاين - سعید فائقی

اصل را بر نمایش زشتی ها گذاشتیم و بعد می نالیم که چرا درجا می زنیم. چرا فوتبال مان رو به قهقرا می رود و کاسه چه کنم در دست گرفته ایم که وامصیبتا ، پاکی از فوتبال مان رخت بر بسته. که چرا مایلی هرچه دلش می خواهد می گوید ، چرا به اسم پاکسازی از هر که می خواهد اسم می برد و آبروبری می کند. حرف هایش را تمام و کمال پخش می کنیم و بعد شرمسار می شویم از اینکه این نقل چرا در ورزش منتشر شده ، اصلا باید حالا بگردیم که او از کجا آمده و چطور سرمربی تیم ملی شده. تاریخ را واکاوی می کنیم تا شاید هم بشود مچی بگیریم.

  بله مایلی پیشنهادی بود که سالها قبل سازمان ورزش به  داریوش مصطفوی داد. او از دل نشست فنی اعضای سازمان ورزش ، هیات رئیسه فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک انتخاب شد. مصطفوی و بهرام افشارزاده اصرار به انتخاب محمود یاوری داشتند ، صفایی فراهانی و دیگر اعضای هیات رئیسه فدراسیون جلال طالبی را گزینه اصلح می دانستند و ما در سازمان ورزش از مایلی حمایت می کردیم که کارمند سازمان ورزش بود اما توانسته بود تیم ملی وتسال من را چهارم جهان کند و البته برنده کاپ اخلاق. نشستیم رای گرفتیم و اوشد سرمربی .

مایلی اما همان وقت هم این اخلاق ها را داشت. او زبان تندی داشت. مردی رک و صادق که زبانی آتشین دارد. کار فنی اش حرف ندارد اما طوری حرف می زند که همه می رنجند. او کاری که فکر کند غلط است را فریاد می کند تا جلویش را بگیرد. روز اول که گفتم :«محمدآقا شما سرمربی تیم ملی می شوی» ، گفت :« فائقی  من مربی باشم با کسی تعارف ندارم .»

گفت و البته انجام داد. مرا از رختکن تیم ملی بیرون انداخت و گفت معاون سازمان نباید بیاید به رختکن تیم.

هاشمی طبا رسما اعلام کرد اگر مجتبی محرمی با تیم ملی به جام ملتهای آسیا اعزام شود ، تمام تیم ملی را بر می گرداند. این نامه را مکتوب کرد و به ما داد اما مایلی کوتاه نیامد که من مجتبی را می خواهم . دایی را خط زد و با خبرنگاران درگیر شد. او مایلی بود. کسی که من خیلی خوب خصوصیاتش را می شناختم. می گفت مجتبی را می خواهد پس وظیفه من بود که هاشمی طبا را قانع کنم . روزی که تیم ملی اعزام شد ، هاشمی طبا هنوز لیست را ندیده بود و من بودم که باید او را در عملی انجام شده قرار می دادم تا مشکلی حل شود. به هرحال همیشه باید یک فحش بخورد تا کاری پیش برود.

دایی را مایلی خط زد و علی آقا حاضر به عذرخواهی نبود. این وسط تیم ملی متضرر می شد پس من و مصطفوی باید مربی را راضی می کردیم که دایی برگردد. رفتیم خانه اش و کاری که دایی انجام نداد را ما به عهده گرفتیم که تیم ملی لطمه ای نبیند.

همیشه عده ای با دیگران فرق دارند. یکسری استثناء هستند. مثلا خداداد؛ شاید خیلی ها بگویند او برای به هم ریختن یک شهر کافی است اما این پسر همیشه هرچه می گوید از سر خیرخواهی است. تند حرف می زند اما راست می گوید. فقط زبانش شکلی است که کار را خراب می کند. درست ویژگی های او را علی کریمی دارد. همان خصوصیاتی که مایلی هم دارد و البته علی دایی. حالا گاه این ها حرف هایی می زنند که باید مدیریت شود. گاهی نباید همه این حرف ها منتشر شود. اصلا مگر هر چیزی را که هر کسی می گوید باید همه بشنوند. شاید خیلی از حرف ها خودش اشاعه منکر باشد پس باید جلویش را گرفت.

مایلی حرف می زند و ما انگار ملزم هستیم که تا پایانش را پخش کنیم، ناراحت می شود؟ حرف نمی زند؟ ایرادی ندارد دوبار که حرف هایش پخش نشد ، بار دیگر چیزی می گوید که قابلیت انتشار داشته باشد. کریمی اعتراض می کند ، حرفش را نمی شنویم ، می گذاریم کار به جایی برسد که برای مهارش مجبور باشیم ارزش ها را بشکنیم و یکباره ببینیم فوتبال مان ، فوتبال ما که ادعای مسلمانی داریم تهی از ارزش ها شده.

تا خود سحر مردم ، برق و پول بیت المال را صرف می کنیم که دایی خواسته بیاید علیه فدراسیون فوتبال حرف بزند و بگوید من برای کاری که می کنم و پولی که می گیرم ، نباید مالیات بدهم و این کار وظیفه فدراسیون است. که اصلا آیا جای پخش یک چنین برنامه ای واقعا در تلویزیون است ؟ در رسانه ملی ؟ روزی که گفتیم حالا فوتبال را پخش می کنیم و زیر نویس می کنیم ، « ساعت ملکوتی اذان مغرب» باید انتظار می کشیدیم که کارمان بشود این :« برنامه های ویژه سحر را سعی می کنیم حذف کنیم تا ادامه دعوای دایی و فدراسیون را نشان بدهیم.»

البته این ها همه تابعی از شرایط کلی کشورمان است. جایی که سران سه قوه در رسانه ها از هم انتقاد می کنند و کار به جایی می رسد تا مقام معظم رهبری نیاز به وحدت را اوجب واجبات بداند .

فوتبال مان هم باید همین باشد. باید حاشیه ها را پس بزنیم. مردم اسپانیا به تیم شان می بالند ، آرژانتینی ها کارناوال استقبال از مارادونای مغلوب راه می اندازند و ما همه سهم مان از فوتبال همین دعواهاست و ناکامی های متوالی . فوتبالی که بزرگترین شاخصه معرفی اش می شود همین زیر توپ زدن ها از دقیقه اول تا آخر بازی.
ارسال به دوستان