عصر ایران؛ شیرین ساوالان پور - این شب ها، میلیون ها ایرانی، پای تلویزیون می نشینند تا ببینند آخر و عاقبت دعواهای محسن و فرهاد چه می شود و عطای "زیر هشت" چگونه به حق و حقوقش می رسد و پایان تاوان به کجا می انجامد؟
هر چند که بر هر کدام از سریال های بر روی آنتن سیما می توان نقدهای متعددی وارد ساخت، اما فارغ از نقدهای مصداقی درباره هر کدام از سریال ها، باید بر سبیل انصاف گفت که تولید و پخش همزمان سه سریال پربیننده ، با جاذبه های داستانی خاص خودشان، نکته مثبتی در کارنامه تولیدات سیمای جمهوری اسلامی به شمار می رود.
البته این بدان معنا نیست که این سریال ها شاهکارند و در حد اعلای هنری هستند بلکه سخن بر سر این است که سیما توانسته است با تولید سه اثر تلویزیونی نه چندان پر هزینه اوقات شبانگاهی میلیون ها ایرانی را به خوبی پر کند و خانواده ها را گرد هم آورد.
در این باره علاوه بر آنچه ذکر شد، چند نکته متبادر به ذهن است:
1- این سریال ها بعد از آن به طور ویژه بر روی آنتن رفت که شبکه فارسی وان به عنوان رقیبی جدی وارد گود شد و در اندک زمانی توانست میلیون ها خانواده ایرانی را در اقصی نقاط کشور جذب خود کند.
درباره فارسی وان و اثراتش، تاکنون به وصف مبالغه آمیزی سخن گفته شده و حتی در یک برنامه تلویزیونی ادعا شد که با آمدن فارسی وان، میزان طلاق در جامعه نیز افزایش یافته است!
البته نمی توان منکر اثرات فرهنگی تولیدات هنری شد اما واقعیت این است که فارسی وان و فارسی وان ها آنقدرها که گفته می شود خطرناک نیستند بلکه خطر واقعی هویت زدایی های داخلی است که ستون های فرهنگی، ملی و دینی یک جامعه را سست می کند و نهایتا کار را به جایی می رساند که با یک تلنگر فرو بریزند.
علی ای حال، فارسی وان را باید باعث و بانی خیر دانست و به یاد "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" افتاد چه آنکه با حضور رقبایی مانند فارسی وان و شبکه های دیگر ماهواره ای که به زبان یا زیرنویس فارسی به پخش فیلم و سریال می پردازند، صدا و سیمای ما نیز ناگزیر است به ارتقای کمی و کیفی محصولات خود بپردازد زیرا برای همیشه نمی توان با اعمال محدودیت های قانونی و فنی مانند ارسال پارازیت بر روی شبکه های ماهواره ای کارها را از پیش برد.
2- برغم آنکه سریال های بر روی آنتن سیما، هر کدام قصه های متفاوتی را روایت می کنند که در جای خود جذاب هم
هستند، اما نقطه اشتراک آنها بازگویی داستان رنج انسان است. البته ما مخالف روایت رنج ها نیستیم و اتفاقا باید سریال های سیما جرات و جسارت بیشتری برای به تصویر کشیدن واقعیت های تلخ جامعه باشند ؛ سخن بر سر این است که جامعه امروز ایران، علاوه بر آنکه علاقمند است واقعیت های تلخ و شیرین خود را بر روی صفحه تلویزیون ببیند، به شدت، نیازمند شادی و خنده است.
متاسفانه باید گفت به دلایل متعددی جامعه امروز ما، جامعه چندان شادی نیست و این را می توان از نگاه های عابران گرفته تا سخنان همکاران و درد دل های بستگان به خوبی دریافت.
صدا و سیما، هر چند نمی تواند ریشه های این مشکل را بخشکاند اما دستکم قادر است در حد برنامه های شاد تلویزیونی، تا حدی این معضل را تسکین دهد و لایه ای از شادی را بر چهره جامعه بکشد.
به یاد بیاورید وقتی سریال های طنز مهران مدیری مانند شب های برره پخش می شد، یک نشاط نسبی (و البته سطحی) در جامعه ایجاد می شد و مردم با بازگو کردن صحنه ها و دیالوگ های طنز، شادی آن سریال ها را در طول روز و در جمع های دوستانه تکرار می کردند.
با این حال ، مدت هاست که سیما ، از طنز فاصله گرفته و کمتر به فکر نشاندن لبخند بر لب های مردم است. از این رو جا دارد مدیران صداو سیما ، تمهیدی بیندیشند تا همواره دستکم یک مجموعه طنز بر روی آنتن باشد.
3- با توجه به این که به نظر می رسد توسعه سریال های تلویزیونی در دستور کار سیما قرار دارد ، بی مناسبت نیست یکی از آسیب های روند پیش رو را از هم اکنون متذکر شویم و آن درافتادن آثار تولیدی در ورطه شعارگویی است.
برخی تهیه کنندگان بر مبنای باورهای فرهنگی و دینی و برخی دیگر به خاطر کسب مجوزهای لازم و تسریع در کارهای تولید و پخش ، مضامین اخلاقی و دینی در متن فیلمنامه ها می گنجانند.
تا اینجای کار ایرادی نیست ولی اشکال کار از آنجا رخ می نمایاند که برخی آثار بیش از آن که قصه گویی کنند ، در وادی وعظ
و خطابه می افتند و مخاطب با تمام وجود احساس می کند که در مقابل بابابزرگی نشسته است و نصیحت می شنود.
وانگهی چون همه مردم با این نصایح و شعارها آشنا هستند ، پایان قصه ها هم قابل حدس زدن هستند و بدین ترتیب از جذابیت های روایی سریال های کاسته می شود و بدین سان همه رشته ها پنبه می شود.
بنابراین ، اگر قرار است سریال ها پیام دار شوند ، لااقل طوری عمل کنند که قصه ها تحت الشعاع شعارها قرار نگیرند و شعور مخاطبان هم به رسمیت شناخته شود.
فارسي وان يك شبكه هستش كه 24 ساعت سريال پخش ميكنه و با دوبله هاي بد
ولي صدا و سيما با بودجه ميلياردي و چندين شبكه فقط سه تا سريال اونم با محدوديتهاي فراوان. اونوقت ديگه توطعه فارسي وان هم نابود شد؟
اگر اينطوره پس چرا نويز تو ماهواره ميندازند؟
تاوان هم که همونیه که بالا گفتید
حداقل برای مبارزه با فارسی 1 سریال خنده دار درست کنید!
میدونم گوش کسی بدهکار نیست ولی به خداوند قسم که همه از درد مجبوری میرن سراغ فارسی 1 چون برای ساعاتی از فکر کردن به زندگی تلخشون راحت میشن.میدونین چرا این سریالها با داستانهای تلخشون بازم تونستند بیننده جذب کنند چیه؟اینه که به هرحال خانواده های ایرانی اخلاق دارند وبیشتر سریالهای فارسی 1 اخلاق ندارند.من خودم از یکی از دوستام پرسیدم چرا این سریالهای تلخ رو می بینی جواب داد تو این سریالها تو جمع خانواده نگران صحنه های بدش نیستم
سه تا کار مسخره بی سر و ته که از الان آخر همش معلومه! به جای این خزعبلات برنامه زیبا، فرهنگ ساز و غرورآفرین «به تماشا سوگند و به آغاز کلام» رو که از شبکه آموزش پخش میشه تبلیغ کنید که هر شب بعد از دیدن این برنامه و اجرای قوی و زیبای مجری محترمشون من به ایرانی بودنم افتخار میکنم، آقایون برند برنامه های شاهنامه خوانی و مثنوی خوانی رو پخش کنند تا جوون های این مملکت با فرهنگ غنی دیارشون آشنا بشن و خودشون رو بشناسند. حاضرم قسم بخورم اگه 10 برنامه پربار و با مضمون مثل این برنامه ساخته بشه هم استقبال از ماهواره کمتر بشه و هم جوان های این مرز و بوم کمتر سراغ فرهنگ پست و مستهجن غربی برن. البته می دونم با این یادداشت آقایون درصدد قطع برنامه اقدامات عاجل انجام خواهند داد، بالاخره هرچی باشه تا اونجایی که ممکنه باید تیشه به ریشه ایران و ایرانی زد!
فقط به این دلیل که چیزهایی در اون دیده میشه و گفته میشه که توی جامعه بود ولی توی صدا سیما حرفی از اون زده نمیشد.
مثلا در سريال فاصله ها و با توجه به فرهنگ عمومي مردم من سراغ ندارم كه موضوعي را بخواهيم بگوييم و در اوج ارائه مطلب به يكباره شنونده بگويد: بس است ديگر نمي خواهيم چيزي بشنوم!
مگر در مجموعه هاي ايراني و براي طولاني كردن داستان.
به هر حال كار خوبي است كه حداقل در چند خانواده اي كه با آنها ارتباط دارم و همه هم در خانه همسايه! ماهواره مي بينند اين مجموعه ها باعث شده طي چند هفته اخير تقريبا اصلا ماهواره روشن نشود. در خانه ما كه حدود هفته است اصلا روشنش نكرده ايم و از اين اتفاق بسيار هم خرسندم.
نميدونم چرا ديگه تو صدا و سيما از سريالهائي مثل هزاردستان ، روزي روزگاري، كيف انگليسي و دكتر قريب خبري نيست.
درضمن سرنخ فارسی وان راپیدا کنید وببینید به کجا وصل است!؟