دکتر کيهان برزگر، معاون
امور بين الملل مرکز مطالعات استراتژيک خاورميانه در یادداشتی برای
خبرگزاری جمهوری اسلامی نوشت: امارات متحده عربي نخستين راکتور اتمي خود
را طبق برنامه اعلام شده تا سال 2017 در شهر ابوظبي راه اندازي مي کند. در
همين چهارچوب، نخستين کنفرانس بين المللي مبارزه با "تروريسم هسته اي" در
29 ژوئن 2010 (8 تيرماه 1389) در شهر ابوظبي برگزار مي شود.
هدف
اصلي از برگزاري اين کنفرانس تاکيد بر مسئوليت هاي جهاني اين کشور کوچک
عربي حوزه خليح فارس در روند فعاليت هاي هسته اي خود است. برنامه اتمي
امارات متحده عربي با دو هدف اصلي ايجاد توسعه پايدار و کسب پرستيژ منطقه
اي و جهاني آغاز شد.
در مورد هدف اول بايد اذعان داشت که آينده
توسعه و رشد اقتصادي پايدار جوامع عربي حوزه خليج فارس به استفاده از
انرژي هسته اي به عنوان انرژي جايگزين نفت و گاز بستگي دارد. تصوير پايان
ذخاير انرژي فسيلي در دهه هاي آينده و عدم جايگزيني آن با انرژي هاي مطمئن
تر و کم هزينه تر، آينده اي تاريک و نامطمئن از روند رشد و توسعه اقتصادي
و به تبع آن عدم پويايي و از مرکزيت افتادن مالي و تجاري، سرمايه گذاري
هاي خارجي و صنعت توريسم را در کشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ذهن متبادر
مي سازد.
برهمين مبنا کشورهاي عربي حوزه خليج فارس به درستي از
اکنون به فکر استفاده از انرژي جايگزين اتمي افتاده اند. در اين زمينه
فرانسه قراردادها و موافقت نامه هايي را براي انتقال فن آوري اتمي با
کشورهاي عربستان سعودي، قطر و امارات متحده عربي منعقد کرده است. بر طبق
يکي از اين قراردادها، امارات اولين رآکتور اتمي خود را تا سال 2017 راه
اندازي مي کند.
هرچند انعقاد قرارداد اتمي فرانسه و امارات
انتقادات جدي به همراه داشت، اما به طور عمومي مورد پذيرش غرب قرار گرفت.
محور اصلي اين انتقادات اين بود که چون فاصله بين دسترسي به انرژي صلح
آميز هسته اي و حرکت به سوي تسليحاتي شدن اتمي بسيار کوتاه است، انتقال
تکنولوژي پيشرفته اتمي به يک کشور عربي خاورميانه در نهايت به ضرر منافع
غرب تمام خواهد شد. طبق اين ديدگاه، تجربه گذشته نشان داده که کشورها
معمولا بعد از دسترسي به تکنولوژي هسته اي به سوي تسليحاتي شدن گام بر مي
دارند.
به عنوان مثال همکاري فرانسه با عراق در سال 1975 و همکاري
آمريکا با ايران در رآکتور تحقيقاتي دانشگاه تهران منافع غرب را به خطر
انداختند. در مورد ايران، زمينه هاي توسعه و پيشرفت هسته اي مستقل و ملي
غرب را به شدت نگران کرده است. چنين ديدگاهي نشان مي دهد که غرب به انرژي
هسته اي صرفا از زاويه "بازدارندگي" و "تسليحاتي" شدن مي نگرد و استفاده
صلح آميز از انرژي هسته اي توسط کشورهاي غير تسليحاتي و در حال توسعه و
پيشرفت را از اين زاويه مدنظر قرار مي دهد.
برگزاري کنفرانس
تروريسم هسته اي در امارات با هدف اطمينان دادن به غرب در چهارچوب تاکيد
اين کشور بر رعايت استانداردهاي جهاني و همکاري اين کشور در مسير قوانين و
مقررات بين المللي موجود –NPT- و مهم تر از آن تاکيد بر پايبندي امارات به
مسئله "امنيت هسته اي" و تاکيد بر همکاري اين کشور با "موضع گيري هسته اي
اوباما"، " NPR" و "استراتژي امنيت ملي آمريکا" در سال 2010 است.
از
ديدگاه غرب گروه هاي افراطي و خشونت طلب از جمله القاعده مرکز اصلي فعاليت
خود را در مناطق عربي قرار داده اند. لذا تضمين امارات به آمريکا و غرب
براي حفظ و امنيت مواد هسته اي و جلوگيري از دسترسي اين گروه ها به آنها
از اهميت فوق العاده اي برخوردار است.
از سوي ديگر دسترسي به
تکنولوژي هاي پيشرفته از جمله انرژي هسته اي از لحاظ پرستيژ براي کشورهاي
کوچک عربي حوزه خليج فارس مبناي تقويت هويتي و انسجام ملي است. در طي سال
هاي گذشته رقابت شديدي بين کشورهاي اين حوزه از لحاظ دسترسي به فن آوري
هاي پيشرفته و خبرساز و بهره برداري از طرح هاي استثنايي با موضوعيت جهاني
وجود داشته است.
به عنوان مثال متروي تازه تاسيس دوبي و احداث
بلندترين برج جهان در اين اميرنشين، تاسيس شبکه "الجزيره" در قطر، برگزاري
مسابقات اتومبيل راني فرمول-يک در بحرين، افتتاح شعبه موزه لوور پاريس در
ابوظبي، دسترسي به آخرين تسليحات پيشرفته نظامي در نزد عربستان سعودي و
مانند اينها همگي نشان از رقابت پرستيژي اين اميرنشين ها در سطح منطقه اي
و جهاني است. بي ترديد تاسيس رآکتور اتمي در ابوظبي بر اهميت پرستيژي اين
اميرنشين در نزد شيخ نشين ها مي افزايد و مبنايي براي هويت سازي است.
نهايتا
در ارتباط با برنامه هسته اي ايران، کشورهاي حوزه خليج فارس چون خود
بدنبال انرژي هسته اي هستند، حق مشروع ايران در استفاده از انرژي صلح آميز
هسته اي را نيز پذيرفته اند. اما در چارچوب اهداف امنيتي- استراتژيک
جهاني، منافع خود را در پيروي از استراتژي هاي غرب و به خصوص آمريکا مي
بينند.
حال سوال اين است که چه طور منطق مشابه استفاده از انرژي
صلح آميز هسته اي با هدف توسعه و پيشرفت و کسب پرستيژ منطقه اي و جهاني که
اولين بار در منطقه توسط ايران از زمان آغاز فعاليت هاي هسته اي اش در 40
سال گذشته مطرح شده مورد قبول غرب قرار نمي گيرد اما همکاري غرب با
کشورهاي کوچک منطقه در همين راستا مورد پذيرش است؟ اين جاست که وجود
استاندارهاي دوگانه غرب آشکار مي شود که عمده آن متوجه خروج انحصار "غني
سازي مستقل اورانيوم" از دست قدرت هاي بزرگ است که ايران با افتخار و با
تکيه بر دانش بومي و حفظ استقلال سياسي به آن دست يافته است.