تیر؛ ماه کهریزک مایکل و مشایی!
عصرایران؛ محمود فرجامی- در این ماه شورای نگهبان اعلام کرد پس از بازشماری ده درصد از صندوق ها مشخص شده که رای دکتر احمدی نژاد چند عدد هم از تعداد اعلام شده توسط وزارت کشور بیشتر است و به این ترتیب انتخابات قانونا هم تایید شد.
در مقابل مجمع روحانیون مبارز بیانیه تندی منتشر کرد که در آن مورد محتوای آن صرفا می توانم بگویم تقریبا به تندی فلفل قرمز بود .
در طی این زمان معترضین نام جنبش سبز گرفته بودند که سبزینگی آنها به خاطر اعلام رنگ سبز به عنوان نماد طرفداران میرحسین موسوی در ایام انتخابات بود و به هیچ عنوان نمی خواستند قبول کنند که مطابق "قانون" و بر اساس اعلام رسمی "شورای نگهبان" که کاملا بیطرف و عادل بود انتخابات درست برگزار شده و مطابق اعلام وزارت کشور محمود احمدی نژاد در این انتخابات ۲۴ میلیون و ۵۲۷ هزار و ۵۱۶ رای (۶۲.۶۳ در صد آرا( آرا میرحسین موسوی ۱۳ میلیون ۲۱۶ هزار و ۴۱۱ رأی (۳۳.۷۵ در صد آرا)، محسن رضایی ۶۷۸ هزار و ۲۴۰ رأی (۱.۷۳ درصد آرا) و مهدی کروبی ۳۳۳ هزار و ۶۳۵ رأی (۰.۸۵ آرا) را بدست آوردهاند که تنها میزان اشتباه در آن همان چند رایی بوده که متعلق به احمدی نژاد بوده و اشتباها به نام رضایی و موسوی خوانده شده است.
تصاویری از بازشماری دقیق آرا از ایرنا که استثنائا مورد استقبال طرفین قرار گرفت
علاوه بر این از خبرهای خوب این ماه این بود که سرویس پیامک کشور سرانجام پس از مدت ها قطع کامل دوباره فعال شد اما خبر بد این بود که دیگر کسی رغبت و حال و حوصله برای ارسال پیامک نداشت. پیامک در سالهای اخیر به رسانه اصلی برای ارسال جوک تبدیل شده بود. (جوک به لطیفهای خندهدار گفته می شود که ممکن است چندان هم لطیف نباشد اما حتما باید خندهدار باشد).
در اوایل همین ماه قوه قضائیه پس از 50 سال آییننامه جدیدی را برای بررسی صلاحیت وکلای دادگستری ابلاغ کرد که بر اساس آن بررسی صلاحیت وکلا علاوه بر وزارت اطلاعات واداره سجل قضایی ، واحدمرکزی گزینش قوه قضاییه نیز دخیل خواهد بود. همچنین بر اساس آن هیئتی مرکب از حقوقدانان منتخب رییس قوه قضاییه نیز، ناظر انتخابات هیئت مدیره کانون وکلا خواهند بود و همین هیئت هم میتواند صلاحیت وکلا را سلب کند وپروانه وکالت آنها را تمدید نکند.
اما به دلایل نامعلومی ابلاغ این آییننامه که رسما کانون وکلای ایران را تا حد یکی از ادارات تابعه قوه قضائیه ارتقا !میداد چندان به مذاق وکلا خوش نیامد و اعتراض کردند که این آییننامه استقلال کانون وکلا را به کلی نابود می کند. آنها میگفتند « رئیس قوه قضاييه رأسا و مستقلاً حق ندارد برای قانونی که سالها پيش به تصويب رسيده و آيين نامه اجرايی آن هم وجود دارد، مبادرت به تصويب و تبيين آيين نامه کند.» که مشخصا حرف بیربطی بود!
از اواسط تیرماه گرد و غبار مناطق زیادی از غرب و جنوب کشور را پوشاند و پس از سفر استانی به 14 استان کشور به تهران هم رسید. تهرانی ها ابتدا خوشحال شدند که به جای آلودگی هوا و گاز منواکسید کربن ، گرد و غبار استنشاق خواهند کرد که لااقل کشنده نیست اما به زودی متوجه شدند که این گردغبار علاوه بر آلودگی های قبلی بر دهان و بینی و ... آنها نازل شده و بسیاری از آنها تصمیم به ترک پایتخت گرفتند.
این روزها حوالی 18 تیر بود و دولت هم با استقبال از این مساله رای به تعطیلی تهران داد. گفته می شد این گرد و غبار از کشور عراق به ایران آمده است.
مایکل جکسون ستاره پاپ 50 ساله جهان که ترانه مشهورش درباره فرق نداشتن سیاهها و سفیدها اشک آدم را درمیآورد اما خودش اصرار داشت از یک سیاهپوست بانمک به یک سفیدپوست عجیب و غریب تبدیل شود درگذشت و با این لطفش چند روزی حوادث ایران را از سرخط داغترین خبرهای خبرگزاریهای جهان دور کرد.
البته هنوز پلیس و برخی رسانهها مشکوکند که این لطف را پزشک مایکل کرده باشد اما به هر حال کار خوبی بود هرچند که حوادث ایران پس از اندکی به همان صدرنشینی نامطلوب قبلی بازگشت.
خلدآشیان مایکل جکسون
در این ایام ، زنی مصری به نام مروه شروینی به دست مردی آلمانی در دادگاه کشته شد. گویا دلیل کشته شدن این بانوی مسلمان به دست یک متعصب آلمانی ، مسلمان و محجبه بودن او بود که البته بلافاصله مهاجم آلمانی دستگیر و برای محاکمات بعدی به زندان فرستاده شد.
در واکنش به این موضوع نهادهای مختلفی در ایران به این فاجعه اعتراض کردند که از راهپیمایی نمازگزاران تا حمله به سفارت آلمان و از برگزاری تشییع جنازه نمادین تا احضار سفیر این کشور به وزارت امورخارجه ایران و دهها واکنش مشابه را شامل شد.
صدا و سیما هم دهها گزارش و مصاحبه و میزگرد درباره قتل این بانوی مظلوم مسلمان تهیه و پخش کرد. البته گویا در همین ایام ده ها مسلمان چینی هم در استان سین جیانگ چین توسط دولت کمونیست این کشور کشته و هزاران نفر مضروب و دستگیر شدند که واکنش چندانی برنیانگیخت جز معدود شعارهایی پراکنده علیه این حرکت دولت چین ،
مبنی بر اینکه مسلمانان غزه و فلسطین چه فرقی با مسلمانان چین دارند؟ که البته همین شعارها و تعصبهای بیجا باعث شد بعدها حاجی اسدالله بادامچیان عضو برجسته موتلفه بازار اعلام کند تقصیر آنکه چین از ما در شورای امنیت حمایت چندانی نمیکند همان شعارها بوده است.
تصویر مربوط به چین است به خدا!
در این ماه ؛ یک هواپیما که پیشاپیش معلوم است توپولف بوده و مقصر هم مرحوم خلبان بوده در حوالی قزوین سقوط کرد و چون سقوط از ارتفاع چند هزار پایی و حرارت چند هزار درجهای حاصل از انفجار بنزین آن هم برای طبع لطیف انسان خوب نیست همهی سرنشینان و خدمه آن کشته شدند. این هواپیما عازم ارمنستان بود و اعلام شد که اعضای تیم ملی نوجوانان جودوی ایران که برای مسابقات بینالمللی عازم این کشور بود هم سوار آن بودهاند.
بلافاصله جامعه ورزشی ایران این فاجعه را تسلیت گفتند و مجالس ترحیمی هم برای اعضای تیم ملی جودوی نوجوانان برگزار شد که تا اینجای کار چندان مشکلی نبود اما خوشبختانه مشخص شد بعضی از ان عزیزان زندهاند و طبعا این سوال پیش آمد پس آنهایی که عازم مسابقات بودند کی بودند؟
معلوم شد آنها جودوکاران دیگری بودهاند که از سوی فدراسیون مربوطه با مشخصات این جودوکاران نوجوان عازم آنجا بودهاند.
قوانین استکباری جهانی در عالم ورزش نام این کار را تقلب گذاشته است و بر آن اساس این یک رسوایی برای سازمان ورزش یک کشور محسوب می شود اما خوشبختانه ما قوانین خودمان را داشته و با گفتن یک "انشالله گربه بوده" ماجرا ختم به خیر و فراموش شد.
بیست و هفتم تیر هاشمی –شاید برای آخرین بار- امامت نماز جمعه تهران را بر عهده گرفت که این نماز از سوی سبزها با استقبال فراوان برگزار شد و از لحاظ جمعیت حاضر، اختلاط زن و مرد در صفهای نماز، اقامه نماز با کفش، شعار مرگ بر روسیه، پرتاب گاز اشکآور و سایر موارد بامزه به تاریخ پیوست.
موسوی و کروبی هم در این نماز شرکت کردند. هاشمی در خطبه دوم آن نماز پیشنهادهایی را برای پایان دادن به وضعیتی که او "بحرانی" می خواند ارائه داد که عمل به قانون، آزادی زندانیان سیاسی، دلجویی از آسیب دیدگان وقایع اخیر و تشکیل شورای بیطرفی برای حکمیت از آن جمله بود.
فردای آن روز محمد یزدی نایب رئیس مجلس خبرگان حمله تندی به هاشمی کرد و از او پرسید تو چه کارهی ممکلت هستی که پیشنهاد می دهی؟ که البته هاشمی پاسخی به او نداد و چون پاسخ خیلی روشن بود: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان.
ماجرای این دو اما ادامه یافت.
نماز جمعه تاریخی
احمدینژاد در اواخر این ماه سفری به مشهد داشت و در آنجا رحیم مشائی را به عنوان معاون اول خودش اعلام کرد. کاری که با واکنش گسترده اصولگراها و حتی اعضای کابینهی خودش مواجه شد (باقی مردم اعتراضاتشان در این حد نبود!) اما احمدینژاد هم بیدی نبود که با این بادها بلرزد حتی اگر کشور در شرایطی بحرانی علیه او باشد و این اعتراضات از سوی حامیانش باشد. تا اینکه عاقبت رهبری در نامهی خصوصی و محترمانهای خطاب به او انتصاب رحیم مشائی به این سمت را به صلاح ندانستند. اما چون اقدامی نشد نامه علنا منتشر شد و این تاخیر در اجرای دستور رهبری حتی اعتراض علنی و شدید برخی وزرا را در جلسه دولت به دنبال داشت. احمدی نژاد هم بلافاصله انتقادها را در دستور کار قرار داد به این ترتیب که تمام معترضین از جمله وزیر ارشاد، وزیر اطلاعات، وزیر کار و وزیر بهداشت را از دولت اخراج کرد که بر اساس قانون باعث از رسمیت انداختن دولت میشد و بعدا سر فرصت و با تامل بسیار، رحیم مشائی را به سمت مشاور و رئیس دفتر خودش منصوب کرد.