فیلم سخنرانی را با ترجمه فارسی اینجا ببینید
عصر ایران ؛ ترجمه از علی نجومی ــ در این سخنرانی از دیوید بروکس در سلسله سخنرانیهای تد به بررسی تفاوت میان نقاط قوت در رزومه افراد و ویژگیهایی که در مدیحه پس از مرگشان ذکر میشود، پرداخته شده است. این سخنرانی به تمایز میان مهارتهای حرفهای و ارزشهای انسانی اشاره کرده است.
بروکس توضیح میدهد که نقاط قوت رزومه، مهارتهایی هستند که فرد در محیط کار ارائه میدهد، در حالی که نقاط قوت مدیحه، ویژگیهای عمیقتری مانند شجاعت، مهربانی، قابلیت اطمینان و ثبات را شامل میشود که هویت واقعی فرد و کیفیت روابط او با دیگران را نشان میدهد.
او با طرح این پرسش که آیا واقعاً نقاط قوت مدیحه مهمترین جنبههای زندگی ما هستند، پاسخ خود را منفی اعلام کرده و این موضوع را بهعنوان دغدغهای فکری مطرح میکند.
بروکس در ادامه از تأثیر اندیشههای جوزف سولوویچیک، راهب یهودی و نویسنده کتاب «مرد مؤمن تنها» (منتشرشده در سال ۱۹۶۵)، سخن میگوید. سولوویچیک انسان را دارای دو وجه متضاد معرفی میکند: «آدم ۱» و «آدم ۲». به گفته نویسنده، «آدم ۱» جنبه جاهطلب و بیرونی انسان است که به دنبال موفقیت، نوآوری و فتح جهان است، در حالی که «آدم ۲» جنبه فروتن و درونی اوست که در پی انجام کارهای خوب و تبدیل شدن به انسانی بهتر است و هدفش احترام به خداوند و امکانات درونی خود است.
در این سخنرانی آمده است که این دو وجه در وجود انسانها دائماً در تقابلاند؛ «آدم ۱» به دنبال دستاوردها و موفقیتهای مادی است و شعارش «موفقیت» است، در حالی که «آدم ۲» در جستوجوی ثبات درونی، عشق، رستگاری و بازگشت به سوی خداست. سولوویچیک معتقد است این دو جنبه دارای منطقهای متفاوتی هستند؛ منطق «آدم ۱» اقتصادی و نتیجهمحور است، اما منطق «آدم ۲» اخلاقی و وارونه عمل میکند: برای بهدست آوردن باید از خود گذشت، برای یافتن خویشتن باید خود را فراموش کرد.
بروکس با انتقاد از جامعه مدرن، اظهار میدارد که فرهنگ کنونی بیشتر از «آدم ۱» حمایت میکند و «آدم ۲» را نادیده میگیرد. او هشدار میدهد که این رویکرد انسان را به موجودی محاسبهگر و خونسرد تبدیل میکند که زندگی را مانند بازی شکار میبیند و در نتیجه، از دستیابی به مدیحهای که مطلوب اوست بازمیماند؛ مدیحهای که نیازمند اراده، عمق احساسی و تعهد به ارزشهای متعالی است.
در بخش دیگری از سخنان بروکس، به تاریخ و تجربههای بشری اشاره شده و آمده است که «آدم ۲» از دل مبارزه با ترسها و گناهان گذشته شکل میگیرد. سخنران تأکید میکند که انسان با نگریستن به درون خود و رویارویی با معاصی و رنجهایش، به شخصیتی عمیق دست مییابد، اما فرهنگ معاصر که بر ذهنیت «آدم ۱» متمرکز است، این مهارت را به ما نیاموخته است.
در پایان، بروکس با نقلقولی از رینهولد نیبور این تقابل را چنین خلاصه میکند: «هیچ دستاوردی که ارزش تلاش داشته باشد، در این زندگی بهطور کامل محقق نمیشود؛ پس به امید نیاز داریم. هیچ چیز زیبا و حقیقی معنای منطقی در تاریخ ندارد؛ پس ایمان ما را نجات میدهد. هیچ عمل اخلاقی از دید دیگران به اندازه دید خودمان اخلاقی نیست؛ پس بخشایش، شکل نهایی عشق، ما را رهایی میبخشد.»