۰۵ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۲۴۲۴۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۳ - ۰۴-۱۰-۱۴۰۳
کد ۱۰۲۴۲۴۶
انتشار: ۰۹:۴۳ - ۰۴-۱۰-۱۴۰۳
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام

در باب تَر دیدگی رئیس جمهور

در باب تَر دیدگی رئیس جمهور
آدم ها را باید نخست انسان دید و چنان دربند تشریفات بی هوده و نیز کورشو دور شوها محصور ننمود که هم خویش را از یاد ببرند و هم اسباب رشک و نیز تصور گزاف و لاجرم یاس و بغض جمهور و جماعت در آتیه شوند.

عصر ایران؛ احسان اقبال سعید - چندی پیش و در میانه‌ همایشی پیرامون مقام زن، رئیس جمهور مسعود پزشکیان با دیدن تصویر سیمای بانوی از دست شده‌اش تاب نیاورد و اشک امانش نداد. تصویر صورت خیس و چشمان اندوهناک آقای پزشکیان بازنشر فراوان یافت و البته هر کس از معبر و منظر خویش همراه،همدرد یا نافی و خشمین ماجرا را نگریست.

اهالی قدرت در یک روند تاریخی چنان از شئون معمولی انسانی تهی انگاشته می شوند و انتظار کرداری نامعمول و فراانسانی از آنان ساخته می شود که کمترین کنش نهان با باور پنهان از آنان در ناهمگونی و نمایش قرار گرفته و اسباب تحیر و اعتراض نیز می گردد. 


دنیای باستان و عصر پیش از برآمدن تفکر مدرن و علم و عقل محور با میانداری افسانه و اسطوره برای سالها و قرن‌ها از هر پدیده ملموس و انسانی حسب آرزوها و نیز هراس‌های خود صورتی سنگی و فراتر از امکان و نیز محدودیت های انسان ساخته است. رسوب تاریخی گاه دامن آن ردای بلند باستان را تا اینک و اکنون رسانیده است.

پادشاه/خدایی و باور به جنبه الوهی و نظرکردگی امرا و نیز تقدیس و توان فوق بشری برای ایشان قائل شدن، همزاد ندانستن و نیز ممکنات آن روز آدمی بود.

در شاهنامه اسپندیار پور شهریار است و یلی که ادعای تخت کیانی و فرمان پدری را دارد. او  کمربسته زردشت است و هم روئین‌تنی که به تطهیر موبد تیغ و گرز بر تنش که دگر تن نیست و تندیس آرزوی بی مرگی و تقدس انسان  و تنها در تن و بند امیر .... 


سلطان جلال الدین خوارزمشاه تا سرحد جان با مغول می‌ستیهد و عاقبت مرگی مهیب و ناعادت دارد او با امواج سند یگانه می شود و کسی نزعش را و رنجوری جان دادنش را به چشم نمی کشد تا هیمنه سلطانی و هیمه‌ی خیال خوش نامرگی راعی و نگهبان خلق برقرار بماند و آتشش بسوزد.

این روزها تحولات سوریه را یقینا با حیرت نگاه می کنید و نام اقلیت دروزی به گوشتان آشناست. جماعتی که میان سرزمین های اشغالی، لبنان و سوریه پراکنش دارند و در سویدای شام کثرت جمعیتی با آنان است.

در باور اینان پنجیمن خلیفه فاطمی مصر، الحاکم بامرالله شان الوهی دارد و دیانت دروزی از انجا آغازیدن می گیرد و پس از او پنج باب یا شارح بزرگ در این شریعت وجود دارد و جالب است که هیچ کدام از این پنج نفر و خود الحاکم باامرالله مرگ طبیعی ندارند و درگیر رنج و ابتلائات معمولی نیستند و به نوعی ناپدید شده و به خدا می پیوندند تا در باور تناسخی بازگردند (باور دروزیان چنین است).

نکته این است برای آدم انگار موسس ، والا و نیز امیر حاکم بر جان و امان ونیز انجام، نمی تواند معمولی باشد و روزی سرما بخورد و برای یک زخم های های اشک بریزد. حتی خوراک و نوشاک او نیز باید جنسی دگر داشته باشد و فرادستی لزوما با تفاوت و توفیر با جماعت در کوی و کوخ دارد و عموم و عوام از کسی که حتی در خیال،شبیه خودشان باشد فرمان نخواهند برد.

در میان همین دروزی ها که ذکرشان رفت جماعت باورمند بر دو دسته اند، عُقّال و جُهّال؛ عقال عالمان دروزی و تنها صاحبان حق انحصاری مطالعه متون مذهبی هستند و البته تکالیف یکسره هم بر عهده و گرده ی آنها است و جهال که عموم و عوام اند تنها باید هزینه زیست عقال را تامین نموده و مناسکی بر شانه شان نیست و البته حق خواندن متون اصلی را هم ندارند و تنها باید تفسیر عقال بر نص مقدس را بخوانند.

نکته جالب تر اینکه نوشیدن قهوه برای عقال ممنوع و حرام است! نوعی تفاوت و توفیر حتی در کیفیت ابتدائیات و تفاوت ها باید زاده و مهیب نمایانده شوند تا آدمی تن دهد...

گریستن رئیس جمهور


بگذریم و سروقت  اشک‌های آقای پزشکیان برگردیم که انگار به حکم کلیددار پاستور بودن حق بروز احساسات و سوگوار شدن برای خاطره‌ی همسری که به جان دوست داشته و کنارش در سانحه ای مهیب پرپر شده را ندارد.

اشک انگار برای انسان معمول ، دربند و ناتوان است که برای از دست شده‌ها و گاه نرسیدن و تضرع می گرید تا مرحمتی و تسکینی به دست آورد و در چشم ناظران و اغیار نشان ضعف است و کسی که رئیس جمهور است و در سلک مشکل گشا و پاسخ مسئله ها را با اشک چه کار؟ ایا او حق گریستن دارد؟

گزین نمودن حاکمان با رای و انتخاب دوره ای مردمان ارمغان جهان جدید است و آدم ها  بر برگه های رای نام اسطوره ها و وجودهای فرابشری را نمی نویسند بلکه انسانهایی معمول و معقول که توانسته اند در آن بازه زمانی نظرشان را جلب نمایند یا بهتر وعده بدهند و نیز نقض کاربدست پیشین باشند را برمی گزینند و نمی توان از امر به غایت انسانی و این زمانی انتظارات باستانی و غریب داشت.

مقامات بلند پایه نیز چونان دگر انسان ها احساسات و نیز هراس‌های خود را دارند و گاه ساده‌تر زآنی که گمان ببریم اشتباه می کنند، می لرزند و می لغزند. این نکته بزرگیست و انسان توانسته با این جهانی و نیز محدود نمودن آستان و تصور از مصدرنشین حق بی نهایت او برای تطاول و چپاول جان و امان و نیز مال و مهر را زایل نموده، لگام قانون و اخلاق را برقرار سازد. 

به گمانم عصر نمایش ها پرهیمنه از جماعت اهل سیاست گذشته و این کردارها بیشتر به وهن و نیز طنز می ماند. در زمانه ای که به مدد ابزارهای پیام رسان و نیز تعدد صوت و تصویر لرزش و سهو تمام آدم ها و نیز دیروز و اکنون شان در پیش چشم است نمی توان  در پس بناهای بلند و موسیقی های حماسی موجودیت های فراانسانی با ظرفیت ها و نیز ویرانگری مهیب و بی لگام ساخت و سعدی هم شعرش را بسراید"بدم گفتی و خرسندم،عفاک الله نگو گفتی/ سگم خواندی و خشنودم، جزاک الله کرم کردی".

عصر تازه آدم ها را با همه قوت ها و نیز یاس و ترس هایشان در پیش می گذارد و حتی مرید و مرادبازی خاوری هم دگر توان ساختن آن سایه های غول نما را در برزن و بارگاه ندارد. برای خود جماعت صاحب صندلی هم امکان یک زیست انسانی و توان نمود به میل و نه نمایش در کنار بروز طبیعی ترین احساسات را باز می گذارد.

بله یک رئیس جمهور نخست انسان است و در فراغ جفتش بی تاب می شود و بر تربت و یاد او اشک می افشاند و هرگز از این کردار شرمسار نیست که او نخست انسان است با تمام ایمان و ایستادگی و نیز ظرف بلوری وجودش و پس از آن رئیس و چیزهای دگر... او پدر است و در همان بی تابی و جان سوختگی شفقت و غم‌شریکی (افغان ها همدردی را غم‌شریکی می گویند) تنها دخترش آب بر لهیب درون است...

آدم ها را باید نخست انسان دید و چنان دربند تشریفات بی هوده و نیز کورشو دور شوها محصور ننمود که هم خویش را از یاد ببرند و هم اسباب رشک و نیز تصور گزاف و لاجرم یاس و بغض جمهور و جماعت در آتیه شوند.

در مواجهه با اشک رئیس جمهور دسته از رقبای سیاسی یا منتقدانش با دیده‌ی تردید و انکار آن اشک ها را نه برای همسر از دست شده در سه دهه پیشتر که برای روزگار دولت و نیز قیمت اقلام و ناترازی نور و گرما دانستند و خواستند به جای اشک به فکر تدبیر باشد نه کسب ترحم و نیز جلب توجه.

 در میانه این مناقشه سیاسی که البته در دنیای رقابت و قدرت غیرطبیعی هم نیست قرار ندارم اما در نظر می آید لزوم  فکر کردن به وظایف و نیز تدبیر امور، تداخلی با لحظه ای بروز و بیان احساسات انسانی نداشته باشد.

اگر رئیس جمهور آن دم کنترل زه آب دیده می نمود می توانست در همان دم برای کسری نور و گرما در این روزها تدبیر نماید؟ امور مهیب و مدید را به راهکارها و نیز تدابیر دم دستی فرو نکاهیم و بهشت خوشبختی را میان دو انگشت نشان ندهیم که انتظار غیرواقع و نیز پس از آن بیزاری و خشمی بباور می آورد و چندی نخواهد گذشت که خود منتقدان برجای کاربدستان خواهند نشست و آن روز پاسخی برای حجم انتظار که خود کاشته و داشته اند نخواهند داشت.

ارسال به دوستان
وکیل تتلو: منتظر صدور رای جدید هستیم پایان گواردیولیسم؟ پپ در پی خلق سبکی نوین در فوتبال سیدحسن خمینی: نباید به دروغ بگوییم وضع خوب است «علت مرگ: نامعلوم» در فضایی متفاوت به پیشواز اکران رفت ؛ اکران خصوصی ممنوع! پزشکیان: صراط مستقیم حرکت در مسیر عدالت است (فیلم) رازهای پنهان در پس میز تحریر یک پادشاه (+فیلم و عکس) از شرینگام تا صلاح؛ بررسی مؤثرترین بازیکنان تاریخ لیگ برتر انگلیس کشف مرکز رمز ارز در یک دامداری توسط سپاه عالیشاه با گارد ویژه به تمرینات پرسپولیس برمی‌گردد! گوشی تاشوی خاص سونی اریکسون را به یاد دارید؟ (فیلم) سالانه بیش از ۵۰۰ هزار سقط جنین در کشور رخ می‌دهد  راز ناکامی گران‌ترین مربی جهان فاش شد؛ مقصر اصلی فدراسیون عربستان است! شوخی جالب آقای قرائتی در حضور رئیس جمهور؛ به قول تریاکی‌ها «کم و تیز و چسبان» (فیلم) آقای وزیر شما از کجا آمده‌اید که تحمل شادی بچه‌های این سرزمین را هم ندارید؟ (فیلم) سوپرجام در اراک؛ نبرد پرسپولیس و سپاهان در دی‌ماه