تحصیل همه دانشآموزان در کنار یکدیگر و بدون تقسیم بندیهای کاذب راه تحقق عدالت آموزشی است.
باید از تقسیم بندی و تنوع مدارس خودداری کرد، به عنوان مثال ما دانش آموزان خانواده های عزیز شهدا و ایثارگران را از از همسالان خود جدا میکنیم تا در مدارس شاهد درس بخوانند یا دانش آموزان با نیازهای ویژه و استثنایی را از کنار همسالان خود جدا کرده و در مدارس خاص خودشان جانمایی میکنیم و گروه دیگری از بچهها را به بهانه استعداد درخشان در مدارس خاص خودشان ثبت نام می کنیم.
این جداسازیها و تفکیکها فاقد پشتوانه درست و علمی است و در نظام های آموزشی موفق، دستکم چهار پنج دهه از این سبک مدرسهداری و مدیریت آموزشی فاصله گرفتهاند.
تنوع مدارس، هم به رشد طبیعی و اجتماعی کودکان و نوجوانان صدمه میزند و هم امکان هویتیابی را از دانش آموزان سلب میکند.
افراد در محیطهای همگن و یکدست نمیتوانند خودشان را بشناسند و به ارزش ها و قوت های خود پی ببرند. این، نتیجه دخالت بزرگسالانه در دنیای کودکان و نوجوانان است. هم صحبتی و رفاقت بچهها با یک فرزند شهید، با یک دوست دارای معلولیت بسیار دارای مزیت برای همه آنهاست.
من متوجه تفاوتهای خاص بچهها و ضرورت رسیدگیهای خاص مانند رسیدگی های پزشکی و آموزشی جداگانه متناسب با تفاوت های فردی هرکدام هستم اما دانش آموزان حتی الامکان بهتر است در کنار یکدیگر درس بخوانند و اگر نیازی هم به تفکیک باشد این تفکیک باید درون مدرسه انجام شود و برنامه آموزشی واحد و ثابتی را هم نباید از همه بطور یکسان انتظار داشت.
این جداسازیها یکپارچگی و عدالت اجتماعي را از نظام آموزشی ما گرفته و امر آموزش را به ورطه بی رحمی، رقابت، مسابقه های اضطراب آور و رشد تک بعدی کشانده است. بچهها نه تصویر واقعی از خودشان پیدا میکنند و نه از همسالان خود و نه از واقعیتهای اجتماعی. محیط گلخانهای و مصنوعی که همه شبیه هم و طی آزمونهای دستچین شده انتخاب شده باشند بیشتر از آنکه موجب بالندگی فرد باشد به محیط ضد اجتماعی و ضد تربیتی تبدیل میشود.