«بهجت امامعلیزاده» از اهالی خیابان مختاری، نخستین بانویی بود که در اوایل دهه چهل موفق به کسب دریافت مدرک چتربازی در ایران شد؛ بانویی که از کودکی سودای پرواز داشت با دیدن یک آگهی تبلیغاتی مربوط به آموزشگاه غیرنظامی چتربازی باشگاه هواپیمایی کشوری برای نامنویسی و شرکت در دورههای آموزشی اقدام کرد.
این بانوی ۸۳ساله حالا به عنوان رکورددار با ۲۱۸ پرش شناخته میشود. امام علیزاده ۳۰سالی است که در محله راهآهن زندگی میکند. او درباره علاقهاش به پرواز و اینکه چطور این رؤیا به واقعیت پیوست تعریف میکند: «در یک خانواده نظامی متولد و بزرگ شدم. همه اعضای خانوادهام از پدر تا برادرانم نظامی بودند.
از همان کودکی روحیه نظامیگری داشتم و همیشه رویای پرواز را در سر میپروراندم. آن زمان پرواز کردن برای یک زن چندان مرسوم نبود و از نزدیکان و آشنایان هم کسی اطلاعات زیادی درباره پرواز کردن و اینکه چه مسیری را باید برای به واقعیت پیوستن این رؤیا طی کرد، نداشت.
امام علیزاده میافزاید: «سال ۱۳۴۱ به استخدام رسمی نیروی هوایی ارتش درآمدم، اما یک سال بعد از آن بود که آموزشگاه غیرنظامی چتربازی باشگاه هواپیمایی کشوری برای آموزش دوره های چتر بازی آگهی منتشر کرد. با دیدن این آگهی سریع رفتم و نام نویسی کردم. تقریباً ۳۰ نفر در آن کلاسها شرکت کرده بودیم. از این میان همه شرکتکنندگان ۴ نفر بودیم که توانستیم همه مراحل را با موفقیت بگذرانیم و نخستین تیم چتر بازی بانوان را با همراهی مسیح مقدم، فریدا خمسه و مهرانگیز زندهنام تشکیل دهیم.»
این بانو تعریف میکند: «همه آموزشها برای شناخت اصول و فنون پرش با چتر زیر نظر مربیان در میدان حر امروزی و باغشاه سابق انجام میشد. پرشهای ما ابتدا از فاصله نیم متری از زمین شروع شد، رفته رفته ارتفاع پرشها بیشتر شد. نخستین بار وقتی بیست ساله بودم از هواپیمای داکوتا پریدم و خیلی خوشحال بودم که موفق شدم؛ حتی از فرمانده خواستم جزو نفرات اول برای پرش بعدی از هواپیما باشم. البته برای آموزش دورههای سقوط آزاد هم میخواستم اقدام کنم اما فرمانده اجازه این کار را نداد و گفت این امکان برای بانوان وجود ندارد. این روند ادامه پیدا کرد و پرشهای زیادی انجام دادم تا اینکه در یکی از همین پرشها زانویم آسیب دید و به دلیل اینکه که در زانویم پروتز گذاشتم دیگر نتوانستم پرواز کنم، اما کارم را تا سال ۱۳۷۰ در کسوت کارمند ستاد مشترک ادامه دادم و با ۳۰ سال خدمت بازنشسته شدم.»