عصر ایران؛ شیرو ستمدیده- در یکی دو هفتۀ اخیر انتقاد مطبوعات ورزشی ایتالیا از عملکرد ضعیف مهدی طارمی در اینترمیلان بالا گرفته و این موج انتقادی، از ایتالیا به ایران نیز رسیده است!
انتقادها وارد است. یعنی طارمی در این یازده هفتهای که از آغاز سری آ گذشته، کار مهمی در اینترمیلان انجام نداده است. با این حال باید گفت که این انتقادها تا حد زیادی محصول چهار سال حضور پرفروغ او در پورتو است.
طارمی با توجه به عملکردش در پورتو، قطعا موفقترین لژیونر تاریخ فوتبال ایران بوده. هیچ لژیونر ایرانی دیگری تا به حال نتوانسته مثل طارمی در پورتو، هم نمایش درخشانی داشته باشد، هم بازیکن ثابت تیمش باشد، هم اینکه حضورش در ترکیب اصلی تیم تداوم داشته باشد.
مثلا مهدی مهدویکیا با اینکه هشت سال در هامبورگ بازی کرد، ولی بارها دچار این مشکل شد که خودش را به مربی تیم ثابت کند تا بتوان بازیکن فیکس هامبورگ باشد. زمانی هم که بازیکن ثابت تیم بود، کیفیت بازی و سطح درخشش و موفقیتش در حد طارمی در چلسی نبود.
علی دایی و علی کریمی هم در بایرن مونیخ، اولا نتوانستند مدت قابل توجهی بازی کنند، ثانیا در کل بازیکن ثابت تیم نبودند. علی دایی یکسال در بایرن مونیخ دوام آورد و 33 بار برای این تیم بازی کرد و فقط 6 گل برای بایرن زد. اما طارمی چهار سال برای پورتو بازی کرد و 122 بار برای این تیم به میدان رفت و 64 گل زد. آماری خیرهکننده.
علی کریمی اما دو سال در بایرن مونیخ حضور داشت و 42 بار برای این تیم به میدان رفت و 4 گل زد. البته کریمی هافبک بود و انتظار گلزنی چندانی از او نمیرفت ولی دو فصل بوندسلیگا یعنی 76 بازی. اگر بازیهای جام حذفی آلمان و لیگ قهرمانان اروپا را هم به 76 بازی بودنسلیگا اضافه کنیم، 42 بازی کریمی برای بایرن به خوبی نشان میدهد که او بازیکن فیکس تیم نبود.
اگرچه نیازی به این جمع و تفریقها نیست. همه یادشان است که علی کریمی در بایرن مونیخ نتوانست در سطح واقعی خودش بازی کند و برای یک دورۀ طولانی بازیکن فیکس این تیم باشد. ولی طارمی در پورتو به لحاظ کیفی حتی فراتر از سطح سابق خودش بازی کرد.
با این حال نکته این است که پورتو بایرن مونیخ نیست. به غیر از مهدویکیا که در مجموع در هامبورگ موفق بود، وحید هاشمیان هم به مدت سه سال در بوخوم نسبتا موفق بود (یعنی در حد مهدویکیا در هامبورگ) اما وقتی که از بوخوم به بایرن مونیخ رفت، مثل دایی فقط یکسال در بایرن دوام آورد. او طی آن یکسال فقط 9 بار برای بایرن بازی کرد و هیچ گلی هم نزد.
اگرچه پورتو در سطحی بالاتر از بوخوم و هامبورگ قرار دارد، ولی هر طور حساب کنیم، پورتو همسطح بایرن مونیخ نیست. یعنی اگر رئال مادرید و بارسلونا و میلان و یوونتوس و منچستریونایتد و لیورپول و اینترمیلان و منچسترسیتی و آرسنال و چند تیم دیگر را تیمهای باشگاهی درجهاول فوتبال اروپا بدانیم، پورتو یک سطح پایینتر قرار میگیرد.
بنابراین باید گفت تا کنون هیچ یک از لژیونرهای فوتبال ایران نتوانستهاند رد یک تیم درجهیکِ اروپایی حضور موفقی داشته باشند. اگر طارمی در اینترمیلان تا آخر ناموفق باشد، به سرنوشت وحید هاشمیان و علی دایی و علی کریمی دچار شده.
اگر طارمی در اینتر تا آخر با همین دستفرمان پیش برود، ناکامیاش در حد ناکامی وحید هاشمیان در بایرن مونیخ خواهد بود. ولی اگر کمی بهتر شود، در حد علی دایی یا حداکثر علی کریمی در بایرن مونیخ عمل کرده.
تکرار تجربۀ پورتو در اینتر، برای طارمی سخت است چون اساسا بازیکنان فوتبال ایران در سطح اول فوتبال اروپا نیستند؛ اگرچه ما عادت داریم زیاد از خودمان تعریف کنیم! ولی به هر حال طارمی میتواند در اینترمیلان خیلی بهتر از یازده هفتۀ اخیر ظاهر شود. به ویژه اینکه در بازیهای تدارکاتی پیشفصل عملکرد خوبی در اینتر داشت.
مارادونا در خاطراتش نوشته فوتبال ایتالیا با هر کشور دیگری تفاوت دارد چراکه در ایتالیا با مدافعانی بسیار سرسخت و قدرتمند مواجه میشوی. به نظر میرسد سطح بالاتر مدافعان لیگ ایتالیا نسبت به لیگ پرتغال، یکی از مشکلات مهدی طارمی در اینترمیلان است. از دست رفتن اعتماد به نفس هم مشکل دیگر طارمی به نظر میرسد. شاید مشکلاتی تاکتیکی هم با اینزاگی - مربی اینتر – دارد.
در هر صورت اگر طارمی تکانی به خودش ندهد و تا آخر فصل همین طور پیش برود، بعید است که سال آینده هم در اینتر باشد. قراردارد او دو ساله است ولی اینکه اینتر بازیکنی تا این حد - فعلا بیخاصیت- را برای دو فصل تحمل کند، از عجایب است.
شاید استفاده از یک روانشناس خبره در این ایام سخت به کار مهدی طارمی بیاید. ولی به هر حال او و دوستدارانش باید بپذیرند که فوتبال همین است. ریوالدو ستارۀ برزیل در جام جهانی 2002 بود اما وقتی پس از قهرمانی برزیل در جام جهانی به میلان رفت، متوجه شد آنجلوتی هیچ علاقهای به بازی او ندارد و یک فصل سرشار از ناکامی را در میلان تجربه کرد و در سال 2003 به برزیل برگشت.
ریوالدو زمانی که به میلان رفت 30 ساله بود. طارمی در 32 سالگی به اینترمیلان پیوسته. اگر او به سرنوشت ریوالدو دچار شود، احتمالا ایستگاه غمانگیز اینترمیلان، نقطۀ پایانی بر حضور او در فوتبال اروپا خواهد بود.
ولی حتی اگر این طور شود، مهدی طارمی در پورتو به قدری خوب بوده که او را بیتردید باید موفقترین لژیونر تاریخ فوتبال ایران دانست. او در پورتو عالی بود. زیاد گل میزد و خوب بازی میکرد. هیچ یک از مهاجمان و حتی هافبکهای فوتبال ایران در اروپا این طور درخشان نبودند.
تا پایان این فصل سری آ 27 بازی باقی مانده است. بازیهای جام حذفی فوتبال ایتالیا هم فرصتی برای طارمی است. در لیگ قهرمانان اروپا نیز اینترمیلان تا کنون فقط 4 بازی انجام داده. شاید مهدی در ادامۀ فصل، بتواند خودش را پیدا کند و از وضع کنونی به وضعیتی در خور نامش برسد.
جاده موفقیت انتها ندارد اما آدمهایی که در آن قدم میزنند باید حد و انتهای خود را بدانند.
طارمی امروز در استادیومی توپ میزند که آرزوی هر ایرانی خرید بلیت برای تماشای یک بازی در آن استادیوم است.
با بازیکنانی همبازی است که هیچ بازیکن ایرانی دیگری حتی نمیتواند از آنها امضا بگیرد.
طارمی در اینتر ذخیره لائوتارو مارتینز محسوب میشود ، کسی که همبازی مسی و یکی از قهرمانان بزرگترین بازی تاریخ یعنی فینال جام جهانی بود .
آیا همه اینها بس نیست؟
حتی خروجش از پورتو هم کار درستی بود، زیرا تجربهای جدید در باشگاهی بزرگ به دست آورد که برای ادامه زندگی به کارش خواهد آمد.
سقف موفقیتهای طارمی همین جاست که البته همین هم از سقف آرزوهای او خیلی بالاتر است.