۰۲ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۰۷۹۲۵
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۱ - ۰۳-۰۸-۱۴۰۳
کد ۱۰۰۷۹۲۵
انتشار: ۱۷:۴۱ - ۰۳-۰۸-۱۴۰۳

  مارادونا را ول کنید، غضنفر را بچسبید! 

 
مارادونا را ول کنید، غضنفر را بچسبید! 
در میانۀ این همسویی فراگیر و قابل توجه همۀ نیروهای دیروز و امروز و متن و حاشیۀ نظام، دغدغۀ غضنفری و غضنفری‌ها اخراج ظریف از ساختار قدرت است و جالب اینکه برای این اخراج حاضرند پزشکیان را هم از ساختار قدرت اخراج کنند!

   
     عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - در خبرها آمده بود کامران غضنفری یکی از نمایندگان  مجلس شورای اسلامی به مسعود پزشکیان هشدار داده جواد ظریف را از مقام معاونت راهبردی رئیس‌جمهور کنار بگذارد وگرنه با شکایت نمایندگان مجلس، دادگاهی می‌شود و چون در دادگاه هم "مسلما هیچ جوابی ندارد" به پنج الی پانزده سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم خواهد شد و در این صورت باید رخت ریاست جمهوری را از تن درآورد و برود پی کارش!
 
   معلوم نیست آقای غضنفری این حرف را برای "چهره‌ شدن در بین نمایندگان گمنام مجلس دوازدهم" بیان کرده یا واقعا فکر می‌کند چون خودش و رفقای پایداری‌چی‌اش آدم‌های تندرویی هستند، می‌توانند  در این شرایط سیاسی خاص و خطیر رئیس‌جمهور عوض کنند؟ 
 
   کشور مورد تهدید اسرائیل برای جنگ است، آن وقت جناب غضنفری در پی بیرون انداختن ظریف از کنج دستگاه دولت است.  مسئلۀ آقای غضنفری قاعدتا نمی تواند "رعایت قانون باشد چون در این صورت به حضور  مسئولین کشور در فضاهای مجازی فیلترشده نیز اعتراض می‌کرد. یا مثلا در حالی که هیچ قانونی در کشور ورود زنان به ورزشگاه‌های فوتبال را منع نکرده، این حق مسلم به شکل غیرقانونی نقض می‌شود و غضنفری‌ها را کک هم نمی‌گزد! 
 
اگر قانون در ایران همیشه محترم بود، دولت خاتمی که شعارش "قانون گرایی" بود، شکست نمی‌خورد و الان مجموعۀ قوای سیاسی در چنین سطحی از مشروعیت و کارآمدی قرار نداشتند. همه می‌دانند که قانون برای چهره‌های سیاسی   مثل جناب غضنفری، فقط وقتی موضوعیت و اهمیت پیدا می‌کند که به کار کوبیدن جناح مقابل بیاید. وگرنه چرا ایشان هیچ اعتراضی به ماست‌مالی شدن ماجرای باغ ازگل نمی‌کنند؟ آن هم پس از آن همه شعار دربارۀ مبارزه با فساد. 
 
آقای غضنفری همچنین گفته‌اند «ادعای حل شدن این مسئله در جلسه سران قوا کذب است، اصلا سران قوا چنین اختیاری ندارند که عملی مغایر قانون انجام دهند.» این حرف در حالی مطرح می‌شود که همین شورای سران قوا در آبان 1398 قیمت بنزین را برخلاف قانون بودجه افزایش دادند.
 
این در حالی بود که در آذر ماه 1397 محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه دربارۀ بودجۀ سال 1398 گفته بود: «قیمت هر بشکه نفت در لایحۀ بودجه را به طور متوسط ۵۴ دلار لحاظ کردیم و این رقم مبنای محاسبات است. نرخ هر لیتر بنزین هم ۱۰۰۰ تومان پیش‌بینی شده است«.
 
بنابراین آقای غضنفری دربارۀ "اختیارات سران قوا" هم دچار اشتباه است؛ یا شاید هم منافع جناحی‌اش ایجاب می‌کند که در شرایط فعلی اختیارات "سران قوا" را کمتر از چیزی نشان دهد که تا کنون "در عمل" محقق و متجلی شده است. 
 
اما از همۀ این نکات انتقادی اگر بگذریم، نکتۀ اصلی این است که کامران غضنفری در شرایطی در پی عزل ظریف از معاونت راهبردی رئیس‌جمهور است که احتمال وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل، نوعی وحدت سیاسی آشکار در بین مجموعه نیروهای تشکیل‌دهندۀ نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده است. 
 
   این روزها همسویی سیاسی قابل توجهی بین کانون‌های اصلی قدرت و چهره‌هایی که در حاشیه یا حتی خارج از ساختار قدرت‌اند اما قبلا در درون نظام بودند، بوجود آمده است. مثلا سید حسن خمینی به عنوان فردی در حاشیۀ قدرت و یا ماشاءالله شمس‌الواعظین به عنوان روزنامه‌نگاری که دیگر سردبیر کیهان نیست، در این ایام آشکارا مواضعی اتخاذ کرده‌اند که باب طبع کانون‌های اصلی قدرت است. 


   اما در میانۀ این همسویی فراگیر و قابل توجه همۀ نیروهای دیروز و امروز و متن و حاشیۀ نظام، دغدغۀ غضنفری و غضنفری‌ها اخراج ظریف از ساختار قدرت است و جالب اینکه برای این اخراج حاضرند پزشکیان را هم از ساختار قدرت اخراج کنند!
 
   گروهی که در اوج تقابل جمهوری اسلامی و اسرائیل مسئله‌اش بیرون راندن ظریف از کنج ساختار قدرت است، مطابق ادبیات رسمی، در دشمن‌شناسی ناتوان است و به جای اینکه با دیگر نیروهای نظام در  برابر "دشمن" متحد باشد، مشغول تشدید تنش‌های داخلی است. حالا اینکه سود این تنش در چنین شرایطی به جیب نظام می‌رود یا به جیب دشمن نظام، سؤالی است که خود تندروها باید به آن پاسخ دهند.
 
   البته جواد ظریف در روزهای اخیر واکنشی خردمندانه به تلاش‌های جبهۀ پایداری برای حذف خودش از دولت پزشکیان نشان داد و سعی کرد با ادبیاتی ملایم و معطوف به "وحدت"، جناح تندرو را از تندروی بازدارد و متوجه "مسئلۀ اصلی کند؛ یعنی احتمال وقوع جنگ با اسرائیل.
 
  به هر حال سخنان جناب غضنفری در این شرایط، یادآور آن لطیفۀ مشهور است که یک روز یک تیم ایرانی با تیم ملی آرژانتین بازی داشت و غضنفر را گذاشتند مأمور مهار مارادونا و او اگرچه اجازه نمی‌داد مارادونا ضربۀ آخر را جلوی دروازه بزند، ولی خودش به جای مارادونا دروازۀ خودی را باز می‌کرد و آخر مربی داد زد: مارادونا را ول کنید، غضنفر را بچسبید!

ارسال به دوستان