۲۸ مهر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۰۶۴۵۴
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۰ - ۲۸-۰۷-۱۴۰۳
کد ۱۰۰۶۴۵۴
انتشار: ۱۳:۱۰ - ۲۸-۰۷-۱۴۰۳

20 سال پیش این روزها/ وقتی خاتمی ناگهان از «استعفا» گفت

20 سال پیش این روزها/ وقتی خاتمی ناگهان از «استعفا» گفت
اواخر مهر ۱۳۸۳ رییس جمهوری وقت در واپسین سال کلمهٔ‌ استعفا را در مقام آمادگی آن بر زبان آورد اما نه برای تهدید یا به خاطر اعتراضی سیاسی بلکه به قصد هم‌دلی در یک قضیه‌ اجتماعی و به همین خاطر موجی برنینگیخت


   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- ۲۰ سال پیش در چنین روزهایی- اواخر مهر ۱۳۸۳- سید محمد خاتمی رییس جمهوری اصلاح طلب ایران برای اولین و البته آخرین بار ( در این مقام) به صورت علنی از آمادگی برای «استعفا» گفت. منتها نه در اعتراض به همراهی نکردن مجلس جدید (هفتم) در واپسین سال ریاست جمهوری او؛ مجلسی برآمده از تشدید تظارت استصوابی یا به خاطر نوع مواجهه آنان با وزیر راه.

   یا بر سر طرحی که با عنوان تثبیت قیمت‌ها در نظر داشتند و می‌خواستند دست دولت را در افزایش معقول و پله‌پله سالانه قیمت بنزین و دیگر حامل‌های انرژی ببندند تا میوه آن را در انتخابات ریاست جمهوری سال بعد بچینند.

  یا از بیم تکرار ماجرای افتتاح فرودگاه امام یا مسایل دیگر بلکه آن روزها بحث ماجرای پاک‌دشت و جنایات «بیجه»‌ ورد زبان‌ها بود و مردم این قدر درگیر موضوعات اقتصادی و معیشتی و نرخ سکه و دلار نبودند و به اتفاقات اجتماعی واکنش های بیشتری نشان می‌دادند.  (قیمت سکه و دلار در ۲۰ سال قبل را اگر بگوییم و با امروز مقایسه کنیم دود از سر آدم بلند می‌شود و احتمالا قادر به خواندن ادامهٔ نوشته نخواهید بود! پس به اصل موضوع برمی‌گردیم):

   تا قبل از مهر و طی بیش از یک سال جامعه از جنایت پشت جنایت در پاک‌دشت و کشف جسد کودکان بعد از تجاوز تکان خورده و افکار عمومی جریحه دار شده بود و احساس ناامنی می کرد چون قاتل هنوز دستگیر نشده بود تا این که اول مهر‌ماه سال 83 جوانی به نام محمد بیجه به جرم قتل ۲۷ کودک و 3 بزرگ‌سال و تجاوز جنسی به آنها دستگیر شد. 

   او کارگر کوره‌پزخانه‌ای در پاک‌دشت بود که در روز عاشورای سال 81 اولین قربانی خود را که پسربچه‌ای 9ساله بود ، پس از تجاوز به قتل رساند. ماجرای محمد بیجه بعد دو سال با دستگیری او خاتمه یافت و سرانجام در دادگاه کیفری شعبه 74 با صدور حکم اعدام، این پرونده جنجالی برای همیشه بسته شد. با این حال چون رییس جمهوری وقت بحث آمادگی برای استعفا به قصد ابراز هم‌دلی را پیش کشید نام بیجه به عرصه سیاست هم تسری یافت.

    هر چند همین که رییس جمهوری در واکنش به موضوعی اجتماعی سخن از استعفا یا آمادگی برای آن به میان آورده بود موجب شگفتی شد اما نه خشم محافظه‌کاران و دستگاه‌های قدرتِ خارج از دولت را برانگیخت و نه اصلاح‌طلبانِ خواستارِ واکنش خاتمی به تهدیدات و تضییقات از آن استقبال کردند زیرا آنان انتظار داشتند او ۸ ماه قبل و در اعتراض به رد صلاحیت گستردهٔ نمایندگان مجلس ششم برای انتخابات مجلس هفتم -دست‌کم در مقام تهدید- از استعفا می‌گفت نه به خاطر قتل‌های زنجیره‌ای پاک‌دشت. خاتمی البته گفت برای «هم‌دلی» حاضر به استعفاست و برخوردها در وزارت کشور و نیروی انتظامی را تأیید کرد.

      این را در اواخر مهر ۱۳۸۳ و در یک نیمروز چهارشنبه گفت. عصر همان روز اما نشستی با موضوعی دیگر در محل انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران برپا بود (‌که از مرداد ۱۳۸۸ تا کنون ساختمان آن بسته و خود انجمن در محاق است). ‌در آن نشست یکی از سخن‌رانان به طعنه پرسید: آیا در این سال‌ها ( از ۷۶ به بعد) اتفاقاتی رخ نداده که واژهٔ‌ استعفا به ذهن ایشان خطور کند یا دست کم تهدید به استعفا کنند؟!

    صبح روز بعد و در محل دایمی نمایشکاه بین المللی تهران مراسم روز ملی صادرات برپا بود که سالانه برگزار می‌شود و رییس جمهور (خاتمی) هم سخن‌ران آن بود. طبعا در حاشیه مراسم خبرنگاران سراغ او رفتند و او این بار به جای «استعفا»‌ این جمله را گفت: «‌ما همه به کار فرصت سوزی مشغول‌ایم. رابطهٔ توجیهی دولت با ملت مختل شده و مردم در جریان واقعیت‌های مربوط به دولت نیستند.» 

    اشارهٔ او به بایکوت دولت در صدا و سیما بود. خاتمی عملا به تصویری بدون صدا تبدیل شده بود چرا که مانند امروز از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هم خبری نبود و سعید مرتضوی نفس مطبوعات مستقل را بریده بود.

۲۰ سال بعد از آن و اکنون مسعود پزشکیان در مقام رییس جمهوری -تقریبااصلاح‌طلب- با وضعیتی به مراتب بغرنج‌تر روبه‌روست. همان دخالت‌ها و محدودیت‌ها هست به اضافهٔ تورم افسار گسیخته و تضعیف و تحقیر طبقهٔ متوسط و دولت فرسودهٔ به جا‌مانده از سه سال خالص‌سازی شکست خورده و البته خطرناک‌تر از همه سایهٔ جنگ و در این فضا برخی به پزشکیان هم پیشنهاد می‌کنند اگر اختیار انتصاب مدیران خود را ندارد -و برای انتصاب محمد جواد ظریف به خاطر این که چرا فرزند او حین مأموریت رسمی در آمریکا به دنیا آمده حساب پس بدهد- یا وادار شود قانونی را که قبول ندارد ابلاغ کند به استعفا بیندیشد یا احتمال آن را بر زبان آورد البته همین‌‌ها احتمالا وقتی سخنان اخیر آقای میرباقری را شنیدند که گفت می‌ارزد اگر نصف دنیا به خاطر اهداف اینها کشته شوند خدا را شکر کردند که در انتخابات ۱۴۰۳ گرفتار این تفکر نشدیم و  به خاطر همین شده از فشار به رییس جمهور پزشکیان برای استعفا به سبب هر موضوعی دست برمی‌دارند و قدر عافیت نسبی را می‌دانند و نمی‌خواهند به مصیبتی گرفتار شویم.

ارسال به دوستان