۰۲ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۰۳۶۱۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۸ - ۱۷-۰۷-۱۴۰۳
کد ۱۰۰۳۶۱۰
انتشار: ۰۹:۵۸ - ۱۷-۰۷-۱۴۰۳

وفاق ملی؛ از گفتار تا کردار

وفاق ملی؛ از گفتار تا کردار
اگر این دولت بکوشد تا امکان زیست و برخورداری را فارغ از همه گفتارها فراهم آورد و نان،درمان و امن و ایمان را تا دورترین و دیرترین نقاط و اذهان ببرد می تواند مفهوم وفاق ملی پیرامون وطن را بپرورد و خیر فرد و امت و نیز ملت را فراهم نماید.

عصر ایران؛ احسان اقبال سعید - در کلام اهالی دولت رئیس جمهور پزشک، وفاق ملی بسیار می چرخد و البته هرکسی از گمان  و گفتار خود از پی تفسیر و تعیین حدود این وفاق ملی است. کسانی وفاق را در معنای گرد آمدن همگان با تمام پیشینه و در هر پیشه و نیز با از یاد بردن گفته‌ها و ارتکابات پیشتر در شمار آورده و جماعتی هم وفاق میان هابیل و قابیل را ناممکن دانسته از اساس بنیان این گفتمان را بر آب می بینند و خانه را نیز بی سقف..

برآنم تا در خطوط زیر بر این معنا از معبر تنگ چشم خویش نگاهی بیفکنم و به قدر وسع چراغی برافروزم که باوردارم "تو مگو همه به جنگند و زصلح من چه آید/ تو یکی نه ای هزاری،تو چراغ خود برافروز"


معانی انسانی در پاسخ به یک نیاز یا ابتلا ابداع می شوند تا یا راه بگشایند و یا بر زخم و دره ای مرحم و پل باشند. پس معنای وفاق ملی برای آن به میان امده تا روندی نامیمون و خسارت بار و یا راهی ناهموار و سنگلاخ را آسفالت و اصلاح کند و یا طریقیست برای یک نیاز انسانی برای رسیدن به آستان و آتیه ای بهت، در وادی سیاست دولت ها و مجالس معمولا انکار یکدیگرند و با ملال مردمان از حزب یا دسته‌ی قبل و نیز با وعده ی درانداختن طرحی نو و تغییر ریل و رویه ها از مردمان رای می گیرند و با امید و خوشبینی بر سر کار می آیند.

گفتمان وفاق ملی را نیز می توان در روند اصلاح کردار و گفتاری دید که پیش از دولت حاضر در جریان بوده و اجزایش را تشتت و پراکندگی یا اتفاق اقلیت و طرد بسیارانی و نیز کرداری غیر ملی یا اتفاق بر سر عناصری که ملی یا مورد وفاق کسر بزرگی از مردمان نیست دانست.


وفاق ملی دولت آقای پزشکیان می تواند گردآمدن جمیع ایرانیان بر گرد مفاهیمی چون وطن و باور و نیز امکان سهیم شدن در آورده‌ها و امکانات وطن بی هیچ تفاوت و تبعیضی معنا شود.

پیشتر روایتی و کرداری بخش قابل اعتنایی از ایرانیان را دلسرد و بی تفاوت یا ناراحت و درکنار گود گردانیده بود  و برای آن وضعیت می توان چند عامل را برشمرد:


روایت خیالین از انسان و جایگاه او در گیتی و نیز انسان را در یک چهارچوب و بعد تنگ معنا نمودن و امکانات و امکان سخن و نمود را تنها منحصر به همان گفتمان و باورمندانش و یا متمارضان و بازیگران متملقی که نمایشی از وفاداری و باورمندی به آن سبک و شیوه، فراهم آوردن باعث شد تا گروهی از مردم احساس ناخودی بودن و برکنار بودن از روند تصمیم و نعمت در سرزمین خود کنند و در بهترین حالت به سان خوش نشین و غریبه تنها نظاره کنند و طبعا این گوشه نشینی حاصلش را در عدم همبستگی برای توسعه، امنیت، عدم مشارکت موثر در روندها و انتخاب ها نشان داده است.

معنای وفاق گرد آمدن است و صفت ملی را می توان به آحاد مردمان ایران زمین نسبت داد که با هر تفاوت و باور گرد هم آیند و بر اشتراکات بزرگ ملی/باوری همدست و همداستان شوند و البته در روند تصمیم و انتخاب و بعد از آن هم سهیم و شریک باشند.


وفاق ملی مورد نظر دولت اما چند آفت  و دست انداز در پیش یا ذهن دارد، نخست این که فرهنگ ایلی/آلی دامنه دار در جغرافیای خاورمیانه علی رغم مدرنیته و مدنیت تازه ریشه دارتر از آن است که به سستی و دستور از میان برود.

روند امت /ملت سازی با فرازو فرود و نیز شدت و کندی در جریان است اما نوع انتخابها و نزاع های حاکم در این منطقه نشان می دهند ذهنیت ایلی و مقتضیات آن چه رسوب پرقدرتی دارند.

در معنی ذهن ایلی مفاهیم متصلب اند و حقیقت یکسان و دریافت ها معلوم،پس روایت دگر یا غیر و اهرمن است و یا با بی‌اعتنایی از کنار آن می گنرند و تنها تیغ یا لعن و بند میان تفاوت ها داوری و حکم می کند. وفاق اگر از عصر سنت گذشته و تنها در شکل اجتماع بر علیه دگری در معنای قوم مهاجم، اجنبی، بدکیش، و...نباشد، به معنای اجتماع آدمیان در پناه قانون مورد وفاق جمعی و برخوردار از اقلیت معیشت و شرافت باشد برای زمین سترون و صعب ایلی و الی دشوار می نماید.


دگر آن که وفاق طلبان موضوع گرد آمدن و اتفاق بر سر موضوعات بزرگ و امکان برخورداری  بیشینه ی شهروندان را امور خرد و کوچک تفسیر و تقلیل داده گمان ببرند ده تن حکایت از تمام مردمان است. آشکارتر بیان دارم،به طور نمونه موضوع بانوان را نمی توان تنها با گماردن چند بانو که توان گذشتن از فیلترها را دارند بر مصادر یا تریبون ها حل شده دانست و آنان را گرد سفره وفاق دید.

میلیون ها بانو در این سرزمین زندگی می کنند و خواست ها و نوع تفسیر از مشارکت و وفاق برای آنان متفاوت است. موضوع اقلیت ها و قومیت ها هم این گونه است و گمان این که با گماردن چند تنی بر مصادر موضوع بخش بزرگی حل شده و آنها سهیم، دلگرم و بخشی از داستان وفاق شده اند اندکی سهل دیدن و ساده انگاشتن موضوع در نظر می اید.

نکته آخر در موضع موانع کسانی هستند که در نقطه مقابل دولت آقای پزشکیان و گفتمان آن قرار دارند و اتفاقا کسر قدرتمند و استواری در ساختار و البته باور خود هستند. این ها آدم را با عقیده و البته وفاداری تفسیر نموده خیمه ی خودی ها را لایق کسانی دانسته و دیگران را بیرون از هرم آتش می دانند و اساسا به اتحاد بدون پیش شرط  اعتقادی ندارند و برای اعمال نظر خود و عوض نمودن بازی هم ابزار و اراده ی کافی دارند.


راهکار اما برای یک وفاق ملی واقعی و ممکن در تفسیر ساده  اما شفاف واژه ها و نیز فراتر رفتن از وادی نظریه پردازی و چاپ مقاله و کتاب به قصد بایگانی و قفسه های خاک گرفته است.

باور دارم انسان این زمانی از معبر ایسم ها و رویاهای دور گذشته و به خویشتن و زندگی در معنای ابتدایی‌اش بازگشته است. به رونق دستگاه مولانا در این سال ها بنگرید که در دکانش متاع بازگشت و پرداختن به خویش است و مهر و عشق و نشان از آن دارد که انسانی که رویا را و آرمانشهر خویش را در کمونیسم و آرمان برابری و نیز جهان سرمایه داری و زرق و برقش جسته بود مایوس و ملول به آباد نمودن خویش و خانه اش اندیشه می کند.

این انسان آرزوهای دراز را فرونهاده و می خواهد زیست‌ی شرافتمندانه و ممکن و با برخورداری از عزت و اطمینان را در کام بچشد. وفاق می تواند حول محور یک ایران دوست داشتنی که مامن است و امکان زیست شرافتمندانه و برخواردی آحاد ملت اش از کف یک زندگی شرافتمندانه و حق برابر زیستن باشد شکل بگیرد.

دل بستگی به وطن و متعلقاتش دگر به صورت سنتی با سرودهای حماسی و گفتن از تاریخ و اساطیر در ذهن ها نمی نشیند که سعدی سخن پرداز هم سالها پیشتر سروده بود "سعدیا حب وطن گرچه حدیثی است صحیح/ نتوان مرد به سختی که من اینجا زادم". 


اگر این دولت بکوشد تا امکان زیست و برخورداری را فارغ از همه گفتارها فراهم آورد و نان،درمان و امن و ایمان را تا دورترین و دیرترین نقاط و اذهان ببرد می تواند مفهوم وفاق ملی پیرامون وطن را بپرورد و خیر فرد و امت و نیز ملت را فراهم نماید.

سیاست داخلی و خارجی و نیز گفتمان‌ها تنها در صورتی که با امور ملموس و محسوس آدمیان نسبت معنادار بیابند واحساس شوند توان ماندگاری و گسترش و جلب و جذب همدلی و البته همراهی و فداکاری می یابند،به جنگ تحمیلی نگاه کنید و این که چگونه امام خمینی(ره) امر دفاع را به روزمره و زیست خانواده ها آورد و حماسه دفاع و عزت را خود ملت رقم زد.

نکته در همین جاست و از چنگال انتزاعیات و نیز خام اندیشی و خیال پردازی اگر رهایی باشد می توان وفاق ملی را یافت و مردمان را از تماشاگری و کم اعتمادی بدر آورد...به روایت شاعره،  نام آن پرنده ی گریخته از قلب هایمان اعتماد است.....

ارسال به دوستان