عصر ایران ؛ نهال موسوی - مسعود فراستی مورد مطالعهای جالبی برای سینمای ایران است او که عمده شهرتش را از سالها حضور بی رقیب در برنامه سینمایی هفت تلویزیون به دست آورده است حال که برای مدتی است از این برنامه کنار گذاشته شده در جهت گیریهایش هم تغییرات زیادی رخ داده است.
هفته گذشته او در ویدئویی به سیاستهای فرهنگی دولت سیزدهم انتقادات شدیدی وارد کرد و حتی سخنانی بر زبان راند که شاید از او انتظار نمیرفت! او به صراحت گفت: «حبس، ممنوعالکاری و خانهنشینی بازیگرانِ زنی که مردم دوستشان میداشتند مرا یاد دوران حکومت استالین میاندازد. در دوران حکومت استالین بسیاری از هنرمندان همین وضعیت را پیدا کردند و حتی به سیبری تبعید شدند. در ایران البته این اتفاق نیفتاد اما اینها اگر میماندند معلوم نبود شبیه تبعید به سیبری را راه بیندازند.
سیاست اقتصادی ما در این سه سال فاجعه بود؛ سیاست فرهنگی ما از آن هم یک قدم جلوتر بود! سیاست فرهنگی ما اسفبار، دردناک و ضد انسانی بود».
طبیعتا برخی از سخنان فراستی درست است و به عملکرد دولت سیزدهم در حوزه فرهنگ و هنر نقدهای بسیار جدی وارد است اما این نظرات از زبان مسعود فراستی بیشتر به یک جنجال شبیه است که میخواهد بیشتر خود او دیده شود، مثل همان گفتار و کردارهایی که در سابق از منظر طرف موافق دولت سیزدهم مطرح میکرد.
برای اهالی سینما از زمانی که مسعود فراستی فیلم «اخراجیها 2» مسعود دهنمکی را فیلمی بهتر از «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی میدانست، تکلیفش روشن است، همان زمان که در تلویزیون بدون رقیب مینشست و هر آنچه دوست داشت را درباره فیلمسازان و اهالی سینمای ایران بر زبان میآورد که حتی مرور برخی از آنها در ذهن الان هم قبح دارد.
یا نظر فراستی درباره مارتین اسکورسیزی یکی از بزرگترین فیلمسازان معاصر جهان که گفته بود: «یک فیلم درست وحسابی در کارنامه اسکورسیزی نیست، شاید دو یا سه فیلم او لحظات و صحنههای قابل اعتنا داشته باشد، اما اسکورسیزی فیلمساز نیست، او تکنیک بلد نیست، دکوپاژ فیلمهایش غلط است.» دیگر حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد.
اما چرخ روزگار چرخید و با این ورژن جدید از مسعود فراستی مواجه شدیم که در نوع خود جالب است. جالبتر از مسعود فراستی برخی جریانات سیاسی و رسانههای آنها هستند که سابق بر این با هر حمله فراستی به یکی از فیلمسازان و مفاخر سینمای ایران شروع به دست زدن و تشویق و هورا میکردند، حال در مواجهه با این ورژن جدید مسعود فراستی به او حمله کرده و با تعابیری چون «آقای چریک» او را خطاب قرار دادهاند.
روزنامه جوان در نقد سخنان فراستی نوشت: «ظاهراً سفره جدید چربتر است و به هر حال هر آدمی یک قیمتی دارد. آقا مسعود ما البته در این سالها بعضاً مرتکب نقدهای سینمایی خوبی هم میشد و قدری هم نان بازویش را میخورد، با این حال تحتتأثیر ادبیات چپ در برخی نقدهای سینمایی ره به افراط هم میرود و دچار حب و بغضها و جوگیریهای احساسی هم میشود، اما همین که این شجاعت را داشت تا خلاف جهت جریان ضد ملی سینما در داخل که در طبل جشنوارههای غربی میکوبید، بایستد قابلدفاع بود.
فراستی تا حدودی در درک فیلم و سینما باسواد بود و این تلفیق سواد سینمایی و همنفسی با مرتضی آوینی سبب شده بود تا اسم و رسمی هم دست و پا کند تا جایی که برنامه سینمایی هفت به تهیهکنندگی فریدون جیرانی در دهه ۸۰ از او یک سلبریتی ساخت تا شهرتی به هم بزند، هر چند همان زمان هم گهگاه پا در ورطه افراط میگذاشت.
وقتی زیاد از حد از اخراجیهای مسعود دهنمکی دفاع میکرد و در دو قطبی ایجاد شده با فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی مینواخت، میشد فهمید که دوز جوگیرشدگی در شخصیت او بالاست. هوش ماتریالیستی آن روزها به او گوشزد میکرد فعلاً خوب است در اردوگاه انقلاب اسلامی طرفدار دوآتشه مسعود دهنمکی باشد و نان یک دو قطبی سینمایی بیمورد را بخورد، اما دست روزگار ۲۰ سال بعد او را در جایی مستقر کرد که ژست انقلابی بودن از نوع رنگینکمانی آن هم تحتتأثیر غائله وارداتی زن، زندگی، آزادی از او چهرهای کاریکاتوری بسازد.»
نکته این است که امیدواریم برخی از تشویق کنندگان سابق و توبیخ کنندگان کنونی فراستی، درک کرده باشند که تا چه اندازه نظرات او رادیکال و مبالغه آمیز است و این نکته باعث بازنگری در رویکرد خود آنها شود.از قدیم گفتهاند عاقبت تب تند عرق سرد است.
بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر بر این باورند که مسعود فراستی چه زمانی که میگفت مارتین اسکورسیزی فیلمساز نیست و یا برای عباس کیارستمی، مسعود کیمیایی، اصغر فرهادی و ... شمشیر از رو بسته بود و بی محابا بر آنان میتاخت و چه الان که یاد دوران حکومت استالین افتاده است، در هر دو زمان فقط دنبال این هدف است آن هم این که چگونه بیشتر دیده شود و چه سخنانی این مهم را برای او رقم میزند؟
فراستی همواره به دنبال دیده شدن است به همین سادگی، و همیشه این مهم را در آسودهترین زمان و بدون یک ذره ریسک انجام میدهد، همین الان هم اگر احساس میکرد شاید این سخنان درباره دولت قبل ذرهای برای او مساله ساز شود هرگز نمیگفت. او وقتی میزند که مطمئن است طرف مقابل جوابی نخواهد داد یا توان مقابله به مثل و تلافی را ندارد.
یک اصطلاحی برای افراد اینچنینی وجود دارد که هر چه فکر کردم یادم نیامد!
معمولاً ميگن فرصت طلب.
از دید اینجانب
نگارنده ی این نوشتار
شناخت درستی از آقای فراستی ندارند
و بسیار یکسو نگرانه نوشتهاند.
یعنی جایی هارت و پورت میکند که میداند حریفی وجود ندارد.
کلا نوشته های خانم موسوی عالی اند. دم عصرایران گرم با این نویسندگان کم نظیرش.