صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۹۷۹۷۰
تاریخ انتشار: ۰۶:۰۰ - ۲۷ شهريور ۱۴۰۳ - 17 September 2024

چه کسی آخرین کلمه را در کیهان به زبان خواهد آورد؟

علم ثابت کرده که ما و همه دستاوردها و خاطراتمان روزی مانند یک رویا ناپدید خواهیم‌ شد؛‌ اما چه چیز آخر از همه نابود می‌شود؟ آخرین کلمه چه خواهد بود؟

پایان دنیا در راه است. شاید چیزی حدود ۱۰۰ میلیارد سال دیگر. اما آیا برای وحشت کردن خیلی زود است؟

به گزارش زومیت، جانا لوین، محقق کیهان‌شناس از کالج بارنارد، در پایان مستند جدید نت‌فلیکس به نام «سفر به بی نهایت» به کارگردانی جاناتان هالپرین و درو تاکاهاشی، می‌گوید: «همانطور که روزی آخرین موجود خودآگاه وجود خواهد داشت، آخرین تفکر نیز وجود خواهد داشت».

دنیس اوربای، گزارشگر نیویورک‌تایمز می‌گوید وقتی اخیراً در حین تماشای مستند این جمله را شنیدم، قلبم شکست. این غم‌انگیزترین و غریب‌ترین موضوعی بود که تا به حال به آن فکر کرده‌بودم. قبلاً فکر می‌کردم که در مورد مخمصه کیهانی مشترکمان آگاه و مطلع هستم؛ یعنی اگر آن‌چه فکر می‌کنیم در مورد فیزیک و کیهان‌شناسی می‌دانیم درست باشد، زندگی و خرد محکوم به فنا هستند. فکر می‌کردم به نوعی با این مسئله به صلح رسیده و کنار آمده باشم.

اما قبل‌تر از این زاویه به این موضوع نگاه نکرده‌بودم. در نقطه‌ای در آینده جایی در جهان وجود خواهد داشت که آخرین موجود خودآگاه در آن حضور خواهد داشت. سپس آخرین فکر و آخرین کلمه، مهم نیست که چقدر عمیق یا پیش پا افتاده، همراه با خاطرات انیشتین و الویس، عیسی، بودا، آدم و حوا در سکوت محو خواهد شد؛ در حالی که تکه‌های باقی مانده از جهان فیزیکی میلیاردها میلیارد سال در تنهایی و خاموشی در حرکت هستند. آیا آن آخرین تفکر، جواهری از خرد عمیق خواهد بود یا اندیشه‌ای بیهوده؟

ما انسان‌ها چگونه به این وضعیت رنج‌‌آور وارد شدیم؟ جهان همانطور که می‌دانیم ۱۳٫۸ میلیارد سال پیش در انفجاری آتشین پدید آمد و از آن زمان تاکنون در حال بزرگ‌شدن بوده است. اخترشناسان دهه‌ها در مورد اینکه آیا جهان برای همیشه در حال گسترش خواهد بود یا روزی دوباره دراثر یک «مه‌رمب یا فشردگی بزرگ» در خود فروخواهد ریخت، درحال بحث بوده‌اند.

همه چیز در سال ۱۹۹۸ تغییر کرد، زمانی که ستاره‌شناسان دریافتند انبساط کیهانی در حال تسریع است و به‌وسیله‌ی نیرویی ضدگرانشی که بخشی از ساختار فضا-زمان است، تقویت می‌شود. هرچه جهان بزرگتر می‌شود، فروپاشیدنش دراثر این «انرژی تاریک» سخت‌تر خواهد بود.

این نیروی جدید شباهت چشمگیری به ثابت کیهان‌شناسی دارد؛ رانشی کیهانی که اینشتین از آن در معادلات خود به عنوان ضریب تصحیح در توضیح اینکه چرا جهان فرو نریخته، یاد کرده است. خطا‌بودن این ایده بعدا ثابت شد؛ اما ثابت کیهان‌شناسی در برابر نابودی مقاومت کرد و اکنون تهدیدی برای نابودی فیزیک و جهان است.

در پایان، اگر این انرژی تاریک بر دنیا غالب شود، کهکشان‌های دور در نهایت با سرعت بسیار زیادی دور خواهند شد، به طوری که دیگر هیچ‌وقت نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم. هرچه زمان بیشتر بگذرد، کمتر در مورد کیهان خواهیم دانست. ستاره‌ها می‌میرند و دوباره متولد نمی‌شوند. انگار که در اعماق سیاه‌چاله‌ای زندگی می‌کنیم؛ در سیاه‌چاله‌ای از درون به بیرون که زندگی، ماده، انرژی و اطلاعات را در افق می‌مکد و هرگز باز نمی‌گرداند.

بدتر از همه این است که برای فکر کردن هم به انرژی نیاز داریم. در آخر دنیا حتی انرژی کافی برای نگه داشتن یک تفکر نیز وجود نخواهد داشت. در پایان، تریلیون‌ها تریلیون‌ها سال پس از وجود نور و حیات، در جهان تنها ذرات ریزاتمی باقی خواهند ماند که در فاصله‌های بین کهکشانی، در سکوت و تاریکی، با فاصله‌ی زیاد از هم می‌رقصند.

سپس، تریلیون‌ها سال‌ بی‌شمار دیگر نیز در راه است تا اینکه سرانجام دیگر هیچ راهی برای شمارش سال‌ها وجود نداشته باشد. برایان گرین، نویسنده و نظریه‌پرداز محبوب دانشگاه کلمبیا، این موضوع را در کتاب اخیر خود «تا پایان زمان» به زیبایی و به‌طرز شوکه‌کننده توصیف کرده‌ است.

خوشه ستاره‌ای کروی مسیه ۹۲. درنهایت انرژی کافی در جهان برای حفظ یک فکر وجود نخواهد داشت.

در نهایت،‌ جهان روزی به این موقعیت خواهد رسید. همانطور که می‌دانیم جهان اکنون حدود ۱۴ میلیارد سال سن دارد، که به نظر می‌رسد زمان زیادی باشد، اما تنها جزئی بی‌نهایت کوچک از تریلیون‌ها میلیارد سال‌های تاریک پیش‌رو در آینده است.

این بدان معناست که همه‌ی چیزهای مهم و جالب توجه در جهان ما، در همان ابتدای زندگی‌اش در یک بازه زمانی کوتاه اتفاق افتاده‌ است. یک شروع جنجالی و امیدوارکننده و سپس سقوط به پرتگاه ابدی. همه چیز فانی و بیهوده می‌شود! به طور خلاصه، داستانی‌ست پر از خشم و هیاهو که هیچ دلالتی ندارد. با چنین پایان کیهانی چه کنیم؟

ممکن است معتقد باشید تصور چنین آینده‌ای برای کیهان، خیلی زود است. اکتشافات جدید در فیزیک می‌تواند راه فراری به همراه داشته‌ باشند. شاید این انرژی تاریک پایدار نباشد. شاید انرژی به دور خود بچرخد و جهان را دوباره فشرده کند. مایکل ترنر، کیهان‌شناس ارشد دانشگاه شیکاگو که اصطلاح «انرژی تاریک» را ابداع کرد، با اشاره به نماد حروف یونانی در ثابت کیهانی انیشتین، می‌گوید: «لامبدا (یازدهمین حرف در الفبای یونانی) کسل‌کننده‌ترین پاسخ به معمای انرژی تاریک خواهد بود!» اما در حال حاضر، این چیزی است که باید منتظرش باشیم.

یک میلیارد سال دیگر یا بیشتر، زمانی که خورشید اقیانوس‌ها را به جوش بیاورد، هرچیزی روی زمین پخته خواهدشد. چند میلیارد سال بعد خود خورشید هم خواهد مرد و زمین و هر چیزی که از انسان باقی‌مانده در آتش خواهد سوخت. هیچ راه گریزی به فضا نیست، خود کهکشان‌ها هم به درون سیاه‌چاله‌ها فرو می‌روند.

سیاه‌چاله‌ها در نهایت همه‌ی چیزهایی را که محبوس کرده‌اند، به صورت پاششی از ذرات و تابش‌ها آزاد می‌کنند تا در غالب بادی از انرژی تاریک، پراکنده شوند. در برخی نسخه‌های متفاوت از این داستان که با عنوان «مه‌گسست» شناخته می‌شود، انرژی تاریک در نهایت می‌تواند به اندازه‌ای قوی شود که سنگ قبرهای ما را هم تخریب کند.

بنابراین، همانطور که اولین موجود زنده در جایی، زمانی وجود داشته و از شعله‌ی باشکوه بیگ‌بنگ بیرون آمده، آخرین موجود و آخرین فکر نیز وجود خواهد داشت که می‌میرد. همان‌طور که دکتر لوین اشاره می‌کند، آخرین موجود دارای احساس.

احتمالا هرگز این فکر به ذهن ما خطور نکرده‌ بود که زمانی موجودی مستقل، آخرین کلمه‌ها را در هستی به زبان می‌آورد، آخرین فرصت برای ناله و نفرین یا شکرگزاری. موضوع دردناک این است که هیچ‌کس نمی‌داند چه کسی یا چه چیزی حرف آخر را می‌زند و یا چه طرز تفکری خواهد داشت. به نوعی این تصور، انقراض کیهانی را شخصی‌تر می‌کند.

بقایای ذات الکرسی آ، ستاره ای عظیم که حدود ۳۴۰ سال پیش در حال انفجار رصد شد.

شاید حسی مانند به خواب رفتن باشد، در حالی که تمام انرژی کم کم در افق محو می‌شود. یا مثل انیشتین که آخرین کلماتش را به زبان آلمانی برای پرستاری که این زبان را نمی‌دانست زمزمه کرد. یا کامپیوترها در آخرالزمان، در داستان کلاسیک «آخرین سؤال» آیزاک آسیموف، که در نهایت راز جهان را کشف کرد و اعلام کرد: «بگذار نور باشد». این فکر پایانی حتی ممکن است درکی سوزان از ماهیت نظریه ریسمان یا راز نهایی درباره‌ی سیاه‌چاله‌ها باشد. اینکه درک چنین دانشی را از دست می‌دهیم، ناراحت‌کننده است.

شاید بخواهیم آخرین تفکرمان، عشق یا قدردانی یا تصور چهره‌ی یکی از عزیزانمان باشد، اما ممکن است فرصت افکار دیگر را از دست بدهیم. احتمال دارد برخی بپرسند چرا درباره میلیاردها سالی که قبل از تولد ما گذشته است نگران نیستیم؟ شاید به این دلیل است که نمی‌دانیم چه چیزی را از دست داده‌ایم، در حالی که اکنون یک عمر فرصت داریم تا تصور کنیم چه چیزی را در آینده از دست خواهیم داد.

اگر این موضوع شما را هم نگران می‌کند، در این‌جا یک استعاره تشویق‌کننده از معادلات انیشتین وجود دارد: وقتی در داخل یک سیاه‌چاله قرار می‌گیرید، نور از جهان بیرون به داخل می‌تابد، در حالی که به نظر می‌رسد منجمد شده‌اید، این تابش نور سرعت می‌گیرد. در اصل، شما می‌توانید کل تاریخ آینده کهکشان یا حتی کل جهان را با سرعتی که به سمت مرکز سیاه‌چاله سقوط می‌کنید، مشاهده کنید. درحالی که همه چیز سرعت می‌گیرد، مکان و زمان به طور منحصر به فردی متوقف می‌شوند و شما می‌میرید. شاید مرگ هم این‌چنین باشد، افشاگری از تمام رویدادهای گذشته و آینده.در واقع، وقتی ما می‌میریم آینده نیز می‌میرد.

بیشتر فیزیکدانان و اخترشناسان درباره نظریه پایان زمان، می‌گویند که این تصور تسکین‌دهنده است. مرگ آینده را آزاد می‌کند تا روی جادوی لحظه حال تمرکز کنند. جان آرچیبالد ویلر، اخترفیزیکدان و فیلسوف از پرینستون، معتقد است که گذشته و آینده تخیلاتی هستند که فقط در مصنوعات و تصورات زمان حال وجود دارند.

براساس این دیدگاه، جهان با «من» به پایان می‌رسد، بنابراین «من» حرف آخر را می‌زنم. «هیچ چیز تا ابد ماندگار نیست» عبارتی است که در مورد بازار سهام و ستاره‌ها و نقاشی‌های شنی بودایی و همچنین، زندگی ما صدق می‌کند. رایحه‌ای از ابدیت می‌تواند کل مسئله زندگی در هستی را روشن کند، شاید حتی زندگی ما را.

مهم نیست که در اعصار بی‌پایان آینده چه اتفاقی می‌افتد، حداقل ما برای مهمانی کوتاهی در این دنیا بودیم، برای تکه‌ای کوتاه و درخشان از ابدیت، زمانی که جهان پر از زندگی و نور بود. ما همیشه کهکشان راه شیری را برای خود خواهیم داشت.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200