دلون که امروز در سن ۸۸ سالگی درگذشت، طبق گزارش‌ها در وضعیت سلامتی خوبی به سر نمی‌برد. اخیراً او درگیر یک اختلاف تلخ با فرزندان و همسرش شده بود و مطبوعات هر جزئیات کوچکی از این اختلاف را به طور کامل گزارش می‌کردند. شاید به همین خاطر بود که هواداران او در نیویورک تصمیم گرفته بودند با تماشای بهترین فیلم‌های او یاد شکوه گذشته‌اش را زنده نگه دارند؛ شکوه گذشتۀ مردی که بسیاری در آن زمان او را زیباترین مرد جهان می‌دانستند.
به گزارش فرادید؛ هر کدام از ما احتمالا یکی از فیلم‌های دلون یا دست‌کم قسمتی از بازی‌های او را دیده‌ایم. بنابراین شاید بهتر باشد که ما هم با مروری بر چند فیلم برجستۀ او، این خاطرۀ مشترک را گرامی بداریم.
دلون با بازی در نقش «روکو» در شاهکار نئورئالیستی لوچینو ویسکونتی که جایزه شیر نقره‌ای جشنواره ونیز را به دست آورد، استعداد و موقعیت خود را به عنوان یک چهرۀ نوظهور و برجستۀ سینمایی تثبیت کرد.
دلون در این فیلم نقش پسری را بازی کرد که همراه با خانواده‌اش به میلان مهاجرت کرده است. در آنجا او با یک روسپی به نام نادیا آشنا می‌شود و دل به او می‌بازد. اما برادر او سیمونه (با بازی رناتو سالواتوری) نیز دل در گرو نادیا دارد.
دلون در این فیلم دوباره با ویسکونتی همکاری کرد؛ این فیلم نسخه‌ای سینمایی از رمان کلاسیک جوزپه تومازی دی لامپدوآسا درباره افول یک خانواده اشرافی ایتالیایی در دهه ۱۸۶۰ بود. دلون در این فیلم با برت لنکستر همبازی بود و نقش یک اشراف‌زادۀ جوان را ایفا می‌کرد.
این فیلم با داستان گیرا، صحنه‌های باشکوه و جذابیت بصری خود توانست برندۀ جایزۀ نخل طلای فستیوال کن شود و جایگاه دلون را در تاریخ سینما تضمین کند.
شاید توجه همیشگی سینمای هالیوود به موضوع آدمکش‌های حرفه‌ای از جهاتی مدیون این فیلم نوآر و درخشان فرانسوی باشد. دلون در این فیلم که ژان‌پیر ملویل آن را ساخته بود، با چهره‌ای جدی و شبح‌وار نقش یک آدمکش حرفه‌ای را بازی می‌کرد که باید خود را از دست پلیس و همینطور از دست گروهی از آدمکش‌های دیگر نجات بدهد. این تصویر دلون در کلاه تیره و بارانی بژ، الهام‌بخش کارگردان‌هایی چون کوئنتین تارانتینو، جان وو و جیم جارموش شد.
این فیلم روانشناختی که تقریبا تمام مدت در محیط یک ویلای ساحلی می‌گذرد داستانی از میل، وسوسه، حسادت و رقابت عاشقانه است. دلون در این فیلم با رومی اشنایدر همبازی بود که بعدها او را «عشق زندگی‌اش» توصیف کرد.
داستان این فیلم در دوران آغاز جنگ جهانی دوم می‌گذرد؛ رابرت کلاین (با بازی آلن دلون) یک دلال آثار هنری است که در پاریس تحت اشغال نازی‌ها با مشتریان یهودی سر و کار دارد. اما زمانی که نازی‌ها او را به اشتباه به عنوان یک یهودی شناسایی می‌کنند، دردسر آغاز می‌شود. این فیلم در جشنواره کن جایزۀ نخل طلا را به «راننده تاکسی» مارتین اسکورسیزی باخت اما توانست جوایز زیادی از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین بازیگر برای دلون را از مراسم سیزر به ارمغان بیاورد.