عصر ایران / مدرسه کار و کسب ؛ دکتر علیرضا داداشی* - «خود مدیریتی» از جمله مهارتهای کلیدی موثر در موفقیت رهبران است. در پیشبرد بهینه امور کار و کسب بسیار به مدیران و رهبران کمک می کند و تصویری قوی و منحصر به فرد از آنها در ذهن دیگران خواهد ساخت. خودمدیریتی، حتی در زندگی شخصی و روتین هم نقش دارد. اما، هدف ما در این نوشته خودمدیریتی برای افراد در جایگاه رهبران کسب و کارها است.
این مهارت مجموعهای از اقدامات آگاهانه است که بر طرز تفکر، احساسات و رفتارهای هر یک از ما برای کسب بهترین نتایج در زندگی شخصی و حرفهای تاثیرگذار است.
یکی از مهارت های نجات بخش و بسیار موثر برای موفقیت رهبران و مدیران کسب وکارها، همین مهارت خود مدیریتی است. خودمدیریتی باعث قدرتمندی مدیر می شود، از او چهره و شخصیتی کاریزماتیک و قدرتمند می سازد که افراد، همکاران و زیردستان او را به عنوان رهبری بسیار قابل اعتماد، قوی، صاحب نظر و متخصص خواهند پذیرفت.
به او اعتماد می کنند، او را الگوی رهبری خویش قرار می دهند و بدون پروا از اینکه رقیب آنهاست یا مدیرشان، صراحتا او را در جایگاه یک برند شخصی قوی ستایش خواهند کرد.
راهکارهای پیشنهاد شده برای این موضوع بسیار متنوع و متعددند. درکتاب ها و مقالات و سایت های تخصصی معتبر راهنماهای اثربخش بسیاری می توان برایش پیدا کرد. ما در این نوشتار به 7 راهکار موثر اشاره می کنیم.
یکی از توانایی ها در خود مدیریتی توانایی تسلط بر زمان است. یک مدیر خود انگیخته و مسلط بر اعمال خویش می داند که گذشته و اتفاقات گذشته حالا تنها یک کاربرد دارند و آن این است که نام تجربه گرفته و تنها می توانند مانع تکرار اشتباهات دیروز در امروز و فردای زندگی و کسب و کار باشند. اگر هم گذشته شامل رخدادهای مثبت و دوست داشتنی بوده که می تواند چراغ راه حال و آینده باشد. هیچ کاربرد و نقش دیگری برای گذشته متصور نیست.
از سوی دیگر، آینده هم برآیند رفتارها و تصمیمات و عملکرد امروز ماست و به خودی خود وجود معناداری ندارد.
اگر قرار است فردا آن گونه باشد که می خواهیم، این موضوع تا حد زیادی وابسته به این است که امروز چه انتخابی می کنیم، چه تصمیمی می گیریم و چگونه رفتار می کنیم.
پس بدون شک «امروز» مهم ترین زمان در اختیار فرد است که باید از آن بهترین استفاده را ببرد.
یکی از ویژگی های کسانی که مهارت خودمدیریتی دارند، خود انگیخته بودن است. یعنی فرد خودش توانایی این را داشته باشد که در شرایط مختلف برای خودش انگیزه خلق کند. در شرایطی که اغلب افراد دنبال انگیزه های بیرونی هستند، اینکه فردی بتواند بر اوضاع ناخواسته و دوست نداشتنی اطراف غلبه کند و خودش برای خودش انگیزه بسازد یا انگیزه سازها را بیابد، یک مهارت اساسی سطح بالاست.
نمی توان به خودانگیختگی رسید مگر از مسیر ذهنیت و نگرش مثبت.
بدون توجه به این که مجموعه تحت مدیریتی ما چقدر بزرگ یا کوچک است، اگر نتوانیم از عهده امور شخصی مان برآییم، بعید است بتوانیم مدیر خوبی برای کسب و کارمان باشیم.
مدیریت در معنای خرد و کلان با برنامه ریزی شروع می شود. بنابراین لازم است وقتی به سراغ مهارت خودمدیریتی می رویم هم کار خودمان را از برنامه ریزی شروع کنیم. به این نکته هم توجه کنیم که بدون برنامه ریزی نمی توانیم کنترل موثر و مفیدی بر اوضاع و شرایط پیرامونی داشته باشیم؛ چه در عرصه امور شخصی، چه در امور کسب وکار.
برنامه ریزی را از خودمان و زندگی شخصی مان آغاز کنیم و سپس به کسب و کارمان تعمیم بدهیم.
کسی که خودمدیریتی می کند، فردی است با عزت نفس که جایگاه و شأن خود را فراموش نکرده و اتفاقا به سبب شناختی که از خودش دارد، خود مدیریتی دغدغه اش شده است. پس اول از همه باید اصول و قواعدی برای خودش داشته باشد که در تمام طول مسیر از آن اصول مراقبت کند و درگیر شدن در امور روزمره او را از آن اصول دور نسازد.
به این اصول در کسب و کارها عنوان «ارزش های کسب و کار» می دهند، در اینجا هم از عنوان «ارزش های فردی» برایش استفاده می کنیم.
اگر رهبر به دنبال خودمدیریتی است باید بتواند با این واقعیت کنار بیاید که هیچ وقت نمی توان انتظار داشت که همه چیز ایده آل و کامل باشد.
شاید یک دلیل چنین واقعیتی این باشد که همه چیز در اختیار ما نیست و ما قدرت لایتناهی نداریم که بتوانیم کنترل همه امور را در دست بگیریم و همه کارها را طبق خواست خودمان پیش ببریم. کارها ویژگی های خودشان را دارند و در زمان و مکان و شرایط خاص خودشان اتفاق می افتند و اینها چندان در کنترل ما نیستند. بنابراین به جای اینکه انتظار داشته باشیم همه چیز ایده آل باشد، باید قدرت پذیرش این واقعیت را داشته باشیم که ما تنها بر بخشی از امور مسلطیم و تنها در بخشی از موارد تاثیرگذاریم.
به جای جستجوی ایده آل ها، بهتر است تلاش کنیم آنچه را در اختیارمان است به بهترین شکل ممکن مدیریت کنیم.
اینکه تصور کنیم خودمدیریتی یعنی تبدیل شدن به یک انسان کامل و بی نقص، یک اشتباه بزرگ است. هیچ یک از ما نمی توانیم بدون اشتباه و خطا باشیم. زندگی همه ما، چه در بخش زندگی شخصی و چه در کسب و کار، کم و بیش آغشته به اشتباهاتی است که گاه گریزی از آن ها نداریم.
پس بهتر است به جای اینکه خودمان را بابت اشتباهات مان سرزنش کنیم، تلاش کنیم از تکرار اشتباهات پرهیز کنیم.
هر یک از افراد اطراف ما، بدون شک بر ما تاثیر می گذارند. هم در حوزه طرز فکر و اندیشه، هم در تصمیم گیری، هم در رفتار و اعمال ما.
همانطور که در کسب کار تلاش می کنیم افراد دانا و توانا و مثبت را به کار بگیریم، در مدیریت بر خود هم باید متوجه اهمیت حضور آدم ها در اطراف مان باشیم. مبادا با انتخاب هر کس با هر ویژگی و خلق و خو و نگرش و رفتاری موجب افول در مهارت های خودمدیریتی مان شویم. انتخاب افراد اشتباه و چیدن آنها در محدوه حول و حوش، موجب می شود کم کم از اصول و ارزش هایی که بالاتر گفتیم عدول کنیم و این مانع بزرگی بر سر راه موفقیت در خودمدیریتی است.
شاید این نتیجه گیری کفایت کند که خود مدیریتی مجموعه ای از مهارتهای مراقبت از خود است که به تقویت برند ما کمک می کنند. وقتی ما در جایگاه رهبر یا مدیر کسب و کار هستیم این برند شخصی تقویت شده، موجب ارتقاء کسب و کارمان هم خواهد شد.
_______________________________
*دکتر علیرضا داداشی
نویسنده و مدرس مدرسه کار و کسب عصر ایران
- مدیر و بنیانگذار گروه «مشاوره، آموزش و تحقیقات بازار خوشهچین»
- مشاور کسب و کارهای نوپا، کوچک و متوسط
- پژوهشگر بازار و کسبوکارها
- نویسنده بیش از ۴۰ مقاله در فروش و بازاریابی
- مولف کتاب: بیست گفتار فروش و بازاریابی- کتاب همراه فروشندگان و بازاریابان
-بازرس اصلی انجمن علمی مدیریت کسب و کار ایران