صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

ستارگان و بخت ما: آسترولوژی چیست؟(+عکس)

آسترولوژی یا اختربینی، شاخه‌ای از باورهای رایج در شبه‌علم است و ادعا می‌کند که تأثیر اجرام آسمانی بر زمین، پایه و اساس حرکات تمام عناصر عالم هستی است.

ما در سیاره‌ای زندگی می‌کنیم که در فضایی پهناور و نامتنهایی، با انبوهی از سیاره‌ها، ستاره‌ها و دیگر اجرام آسمانی احاطه شده است. در طول تاریخ، انسان‌ها همیشه کنجکاو بودند که جایگاه خود را در میان اجرام آسمانی بیایند، راز کهکشان‌ها را کشف کنند و خود را جزئی از این دنیای بزرگ بدانند، این طبیعت انسان است.

به گزارش زومیت، مطالعه‌ی ستارگان (که اکنون به عنوان اخترشناسی یا نجوم شناخته می‌شود) با مطالعه‌ی تأثیر ستارگان بر زندگی در زمین (که به عنوان آسترولوژی یا اختربینی شناخته می‌شود) برای هزاران سال به یک معنا بودند؛ به همین دلیل، از ریشه‌ی مشترکی برخوردار هستند.

اما آسترولوژی، اکنون به عنوان شاخه‌ای از باورهای رایج در شبه‌علم شناخته می‌شود که تجربیات زیسته‌ی انسان را در قالب عالمی کیهانی، عظیم، بی‌پایان و در‌گردش، تعریف می‌کند.

امروزه مکاتب و سیستم‌های تفکر بسیاری، آسترولوژی را به عنوان شاخه‌ای از علم قبول دارند. یکی از ایده‌های مشترک بین تمام معتقدان، این است که آسمان را به عنوان آینه‌ی زندگی روی زمین در نظر می‌گیرند. آن‌ها می‌گویند حرکات و موقعیت سیاره‌ها و ستاره‌ها، به ما در درک خود و جایگاه خود در جهان هستی کمک می‌کنند.

افرادی که به آسترولوژی اعتقاد دارند، می‌گویند آسترولوژی را باید به عنوان ابزاری برای شناخت بیشتر ارتباط میان انسان و کیهان به کار برد. آن‌ها باور دارند که در این دوران پر از تنش و پر از هیجان، بسیاری از انسان‌ها به دنبال راه‌هایی برای یافتن احساس خویشاوندی با این دنیا هستند و می‌خواهند به جهان بزرگی تعلق داشته باشند که بسیار عظیم‌تر و فراتر از تصورات ما است.

امروزه حدود دو هزار سال از ابداع آستولوژی می‌گذرد و همچنان، حتی اکتشافات دو هزار ساله‌ی بشر نیز موفق به تغییر چنین باورهایی نشده است. خواه ما باور داشته باشیم که آسترولوژی فقط بازدارنده‌ای در مقابل رشد درک ما از نجوم و اخترشناسی است، یا معتقد باشیم که موقعیت ستاره‌ها و سیاره‌ها واقعاً بر زندگی روزمره‌ی ما تأثیر می‌گذارد و حتی می‌تواند شخصیت ما را به طور پیش‌فرض تعیین کند، همچنان تأثیر شبه‌علم آسترولوژی بر بسیاری از جوامع و فرهنگ‌ها، انکارنشدنی است.

آسترولوژی چیست؟

آسترولوژی، به معنای اختربینی و اخترگویی، شاخه‌ای از پیشگویی است که وقایع زمین و زندگی انسان‌ها را از طریق مشاهده و تفسیر ستاره‌ها، خورشید، ماه، سیاره‌ها و دیگر اجرام آسمانی، پیش‌بینی می‌کند. طرفداران این باور معتقدند که درک تأثیر اجرام آسمانی بر امور زمینی، به آن‌ها امکان می‌دهد که هم سرنوشت افراد و جوامع را پیش‌بینی کنند و هم بر آن‌ها تأثیر بگذارند.

اگرچه، آسترولوژی در طول تاریخ دو هزار ساله‌اش اغلب به عنوان باوری «علمی» در نظر گرفته می‌شد، امروزه به طور گسترده‌ای با یافته‌ها و نظریه‌های علمی روز دانشمندان در تضاد است. بدین صورت، دیگر به عنوان علم پذیرفتنی نیست، بلکه به عنوان شاخه‌ای از باورهای رایج در شبه‌علم در نظر گرفته می‌شود.

ماهیت و اهمیت آسترولوژی

همان‌طور که پیشتر گفتیم، آسترولوژی، روشی آسمانی برای پیش‌بینی رویدادهای زمینی، بر این فرض استوار است که اجرام آسمانی در ترکیب‌ها یا پیکربندی‌های متفاوت (که صورت فلکی نامیده می‌شوند) به نحوی تعیین‌کننده‌ی تغییرات در جهان زیرین خود هستند.

امروزه آسترولوژی با یافته‌های علمی دانشمندان در تضاد است

از دیرباز، مبنای نظری این پیش‌فرض در فلسفه یونانی‌گری یا فلسفه هلنیستی نهفته بود، دوره‌ای از فلسفه‌ی غربی که در تمدن هلنی، پس از ارسطو گسترش و با دوره‌ی نوافلاطونی پایان یافت. آسترولوژی به معنای جادوگری و غیب‌گویی نیست. در واقع، اختربینان جهانی را با مرکزیت زمین به عنوان پیش‌فرض در نظر می‌گرفتند که دیگر سیاره‌ها، خورشید و ماه، در مدارهایی نزدیک به زمین و نزدیک به هم، به دور آن می‌چرخیدند.

بعدها، اصول فیزیک ارسطویی پذیرفته شد که بر اساس تقسیم مطلق حرکات دایره‌ای ابدی، عناصر آسمانی و حرکات محدود و خطی چهار عنصر زیر قمری تعریف می‌شود: آتش، هوا، آب و زمین.

اعتقاد ارسطویی‌ها بر این بود که میان اجرام آسمانی، تنوع در حرکات آن‌ها، پیکربندی با یکدیگر و فرآیندهای تولید و زوالی آشکار در جهان آتش، هوا، آب و زمین، ارتباطات خاصی وجود دارد. این روابط گاهی چنان پیچیده تلقی می‌شدند که هیچ ذهن انسانی نمی‌توانست به طور کامل آن‌ها را درک کند، بنابراین، ابهام آسترولوژی و اشتباه‌های اختربینان نیز به راحتی توجیه می‌شد.

مجموعه‌ی مشابهی از روابط نیز توسط افرادی که دنباله‌روی افلاطون، فیلسوف یونانی بودند، در نظر گرفته می‌شد. اعتقاد اختربینان افلاطونی بر این بود که عنصر آتش در سراسر کرات سماوی گسترش یافته است. آن‌ها بیشتر از ارسطویی‌ها به امکان مداخله‌ی الهی در فرآیندهای طبیعی از طریق تأثیر اجرام آسمانی روی زمین معتقد بودند، زیرا آن‌ها به خلقت خود و اجرام آسمانی توسط خدا باور داشتند.

اما نقش الهی در نظریه‌های مختلف آسترولوژی بسیار متفاوت است. آسترولوژی در سخت‌ترین جنبه‌اش، جهان را کاملاً مکانیکی در نظر می‌گیرد و امکان مداخله را از خدا و امکان اختیار را از انسان سلب می‌کند. به همین دلیل، به شدت مورد حمله‌ی مسیحیت و اسلام قرار گرفته است.

به باور برخی دیگر از افراد، آسترولوژی باوری علمی و دقیق مانند نجوم نیست، بلکه صرفاً گرایش‌ها و جهت‌هایی را به نمایش می‌گذارد که بر اساس اراده‌ی الهی و یا اراده‌ی انسان، تغییر می‌کنند.

برخی دیگر نیز معتقد هستند که هدف نهایی انسان، رهایی از دنیای مادی تحت‌سلطه‌ی نجوم است. برخی اختربینان از جوامع مختلف، مانند قوم حرانیان (از شهر باستانی حران در بین‌النهرین) و هندوها، خود سیاره‌ها را به عنوان خدایانی قدرتمند می‌شناختند که احکام آن‌ها را از طریق دعا و نیایش یا از طریق اقناع خدایان یا سایر قدرت‌های فراطبیعی، تعیین می‌کرد.

در تفاسیر دیگر، ستارگان صرفاً اراده‌ی خدا را برای کسانی که نمادهای نجومی را می‌شناسند، به نمایش می‌گذارند.

آسترولوژی چه می‌گوید؟

همان‌طور که گفتیم، آسترولوژی، باوری کاذب یا شبه‌علم است و بر این اساس بنا شده که سرنوشت انسان، توسط حرکات اجرام آسمانی تعیین می‌شود. ایده‌ی کلیدی آسترولوژی می‌گوید هر فرد تحت‌تأثیر نشانه‌ی خاصی متولد می‌شود که به عنوان زودیاک ساین یا «برج فلکی» شناخته می‌شود. به بیانی ساده‌تر، اختربینان آسمان را به ۱۲ قسمت تقسیم می‌کنند و هر قسمت را با نمادی خاص، به نمایش می‌گذارند. آن‌ها می‌گویند این نشانه‌ها بر شانس، زندگی و سرنوشت افراد تأثیر می‌گذارند.

اختربینان از عناصری مانند ریاضی و ابزارهای دیگر نیز برای محاسبه‌ی حرکات اجرام آسمانی استفاده و تعیین می‌کنند که چگونه این حرکات، بر زندگی روزمره‌ی زمینی‌ها و آینده‌ی انسان‌ها تأثیر می‌گذارد.

ماهیت نشانه‌های آسترولوژی

زودیاک یا منطقه‌البروج، به عنوان قلب آسترولوژی شناخته می‌شود. منطقه‌البروج، منطقه‌ای به شکل کمربند در آسمان است که تقریباً در ۸ درجه‌ی شمالی یا جنوبی از مسیر ظاهری خورشید در آسمان، امتداد یافته است. این منطقه با ۱۲ نشانه‌ی معروف به برج‌های فلکی شناخته می‌شود. برج‌های فلکی، با صورت‌های فلکی مرتبط با خود شناخته می‌شوند.

اگرچه به نظر می‌رسد که آسترولوژی با حرکت زمین در فضا و موقعیت اجرام در آسمان تعیین می‌شود، نجوم و آسترولوژی حوزه‌های بسیار متفاوتی هستند و نباید با یکدیگر اشتباه گرفته شوند.

۱۲ برج فلکی شناخته‌شده توسط اختربینان، به علاوه برج فلکی نادیده‌گرفته‌شده‌ی «مارافسای».

نشانه برج فلکی یا زودیاک ساین چیست؟

در ظاهر، تعیین نشانه‌ی برج فلکی یا همان زودیاک ساین ماه تولد، بسیار ساده به نظر می‌رسد. همان‌طور که زمین به دور خورشید می‌چرخد، ستاره‌ی ما خورشید نیز در مقابل صورت‌های فلکی مختلف ظاهر می‌شود. صورت فلکی مجموعه‌ای از ستارگان است که با الگوهایی از اجسام آشنا (مثل حیوانات) در آسمان به هم پیوسته‌اند.

بر اساس سیستم تعیین‌شده توسط آسترولوژی، برج‌های فلکی به ترتیب عبارت‌اند از: برج حَمَل یا قوچ (اِریز)، برج ثُور یا گاو (تورس)، برج جوزا یا دو پیکر (جمینی، جمنای)، برج سرطان یا خرچنگ (کنسر)، برج اسد یا شیر (لیو)، برج سنبله (ویرگو)، برج میزان یا ترازو (لیبرا)، برج عقرب (اسکورپیون)، برج قوس یا کماندار (سجیتریس)، برج جدی یا بزغاله (کپریکورن)، برج دلو یا آبریز (آکواریس) و برج حوت یا ماهی (پایسیز).

هرکدام از برج‌های فلکی ۳۰ درجه را در دایره‌ی بزرگی اشغال می‌کنند که نشان‌دهنده‌ی مسیر سالانه‌ی خورشید در آسمان است و در مقابل صورت‌های فلکی قرار دارد. این دایره با نام دایره‌البروج شناخته می‌شود.

نقطه صفر برج‌های فلکی، اولین روز بهار در نیم‌کره شمالی است

برج‌های فلکی حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد کشف شدند. نقطه‌ی صفر برج‌های فلکی، به عنوان نقطه‌ی برخورد استوای سماوی با دایره‌البروج تعریف شده است. استوای سماوی، دایره‌ی بزرگی در کره‌ آسمان و هم‌راستا با استوای زمینی است. این نقطه مشترک، در نیم‌کره شمالی با نام «اعتدال بهاری» معروف است؛ زیرا به عنوان اولین روز بهار شناخته می‌شود.

۲٬۲۰۰ سال پیش، نقطه‌ی صفر در حمل قرار گرفت، به همین دلیل اختربینان آن را «نقطه‌ی اول برج حمل» نامیدند. در نتیجه، صورت فلکی برج حمل ۳۰ درجه‌ی اول دایره‌البروج را اشغال کرد. از ۳۰ تا ۶۰ درجه توسط ثور گرفته شد و جوزا نیز از ۶۰ تا ۹۰ درجه را گرفت. سایر نشانه‌های نجومی برج‌های فلکی نیز به روشی مشابه، به ترتیب طبقه‌بندی شدند و هر کدام برشی ۳۰ درجه‌ای از دایره‌البروج را به خود اختصاص دادند.

اما مشکل بزرگی نیز وجود دارد. مشکل این است که اختربینان باستانی، از «تاب‌خوردن» زمین و ایجاد تغییری که با گذشت زمان، سیستم پیش‌فرض آن‌ها را به طور جدی مختل می‌کرد، آگاه نبودند.

زمین تاب می‌خورد و موقعیت برج‌های فلکی را تغییر می‌دهد

علت جابه‌جایی در تاریخ برج‌های فلکی «تقدیم محوری» است، یعنی زمین در حین چرخش به دور خورشید، «تاب‌خوردن» خفیفی را نیز تجربه می‌کند.

نیروی گرانش ماه و خورشید و تا حدودی دیگر سیاره‌ها، بر برآمدگی استوایی زمین اثر می‌گذارد. این اثر به دلیل چرخش سیاره ایجاد می‌شود و در نهایت، محور چرخش زمین را نیز تغییر می‌دهد. این «تاب‌خوردن» زمین که به عنوان پیش‌روی محوری نیز شناخته می‌شود، دارای چرخه‌ای ۲۵٬۸۰۰ ساله است. بدین معنی که چرخش تقریباً هر ۲۶ هزار سال، یک دایره را کامل می‌کند.

برای تصویرسازی تقدیم محوری، قطبی واقعی را تصور کنید که در سمت قطب شمال زمین قرار گرفته است. با دنبال‌کردن چرخش این قطب در طول ۲۵٬۸۰۰ سال، می‌توانیم آن را به صورت دایره‌ای بر فراز زمین ردیابی کنیم. این چرخش، علت تغییر ستاره قطبی از وگا به پولاریس و از پولاریس به وگا نیز در نظر گرفته می‌شود.

قطب شمال زمین، همیشه در جهتی همسان با ستارگان پس‌زمینه‌ی کره آسمان قرار ندارد و این اثر با گذر زمان شدیدتر نیز می‌شود. در طول ۲٬۵۰۰ سال گذشته، نقطه‌ی برخورد استوای سماوی و دایره‌البروج به اندازه‌ی ۳۶ درجه (حدود یک دهم طول آن) در امتداد دایره‌البروج، به سمت غرب کشیده شده است.

پیش‌روی محور جابه‌جایی گرانشی و جهت‌گیری محور چرخش زمین.

تقدیم محوری بر جابه‌جایی اعتدال‌های زمین نیز تأثیر می‌گذارد؛ دو نقطه از سال (پاییز و بهار) در امتداد دایره‌البروج که طول روز و شب در آن‌ها برابر است. به همین دلیل اغلب به عنوان تقدیم اعتدالین شناخته می‌شود.

امروزه نشانه‌های برج‌های فلکی دیگر با حرکت خورشید هماهنگ نیستند

در نتیجه، نشانه‌های نجومی نیز نسبت به ستاره‌های پس‌زمینه، یک دهم به سمت غرب جابه‌جا شده‌اند. این بدین معنی است که اکنون، هر دوره‌ی برج فلکی تقریباً یک دهم سال (تقریباً یک ماه) دیرتر از زمان ابداع آسترولوژی رخ می‌دهد. اما جدول‌های هوروسکوپ منتشر‌شده در مقاله‌ها، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها، از سیستم نجومی واقعی پیروی نمی‌کنند. در نتیجه، نمی‌شود گفت که نشانه‌های برج‌های فلکی با موقعیت خورشید هماهنگ هستند.

هوروسکوپ یا زایچه، جدولی است که درجه‌ی قرارگیری سیاره‌ها، ماه و خورشید در صورت‌های فلکی مختلف را در زمان تولد فرد به ثبت می‌رساند و سپس از اطلاعات این جدول برای طالع‌بینی، پیش‌بینی شخصیت افراد و خواندن طالع فرد بر اساس نشانه‌های آسترولوژی استفاده می‌کند.

به عنوان مثال، تصور رایج بر این است که نشانه‌ی آسترولوژی برج ثور، بر دوره‌ی بین ۲۰ آوریل تا ۲۰ مه (۱ تا ۳۱ اردیبهشت) حکمرانی می‌کند، زیرا در گذشته به نظر می‌رسید که در این دوره، خورشید در این صورت فلکی قرار دارد.

بنابراین، اگر بر اساس سیستم آسترولوژی بخواهیم سال ۲۰۱۰ را به عنوان نمونه در نظر بگیریم (میانگین بین دو سال کبیسه)، کودکی که در روز ۲۶ آوریل ۲۰۱۰ (۶ اردیبهشت ۱۳۸۹) به دنیا آمده باشد، با وجود این واقعیت که خورشید در آن روز در صورت فلکی برج حمل قرار داشت، حرکت نکرد و تا ۱۴ مه (۲۴ اردیبهشت) نیز وارد برج ثور نشد، از منظر آسترولوژی کودک همچنان متولد برج ثور در نظر گرفته می‌شود.

یعنی اگر بنیانگذاران برج‌های فلکی از تقدیم محوری آگاه بودند، کودک مثال فوق زندگی‌اش را به عنوان متولد برج ثور سپری نمی‌کرد، بلکه در حقیقت متولد برج حمل در نظر گرفته می‌شد.

یکی از مشکلات دیگر برج‌های فلکی، این است که اختربینان صورت فلکی «ماراَفسای» یا حوا را نادیده می‌گیرند و با ۱۲ برج فلکی کار خود را پیش می‌برند. مارافسای (Ophiuchus) سیزدهمین صورت فلکی در دایره‌البروج و یکی از ۸۸ صورت فلکی در آسمان است. خورشید در برج قوس (در اواسط آذر ماه) در مسیر دایره‌البروجی خود، از زمینه‌ی این صورت فلکی می‌گذرد.

داستان‌های باستانی بابلی‌ها نیز که اغلب به عنوان منشأ آسترولوژی شناخته می‌شوند، تصدیق می‌کنند که ۱۳ صورت فلکی در نشانه‌های برج‌های فلکی وجود دارد. اما به هرحال، اختربینان ترجیح دادند که مارافسای را حذف کنند.

برج فلکی واقعی ماه تولد ما چیست؟

بر اساس تقدیم محوری، حرکت خورشید در مدار بیضی‌شکل و وجود صورت فلکی سیزدهم در دایره‌البروج، برج فلکی یا زودیاک ساین واقعی ماه تولد ما نیز دچار تغییر می‌شود. تاریخ‌های جدول زیر، برج فلکی ماه تولد ما را بر اساس نشانه‌های حقیقی برج‌های فلکی توضیح می‌دهند. در مقابل، تاریخ‌های سیستمی را مشاهده می‌کنید که حدود دو هزار سال پیش، بر اساس آسترولوژی و بدون در‌نظر‌گرفتن مارافسای، توسط اختربینان ابداع شد.

برج فلکی

تاریخ حقیقی

تاریخ آسترولوژی

برج جدی

از ۱ بهمن تا ۲۷ بهمن

۲ دی تا ۱ بهمن

برج دلو

از ۲۷ بهمن تا ۲۱ اسفند

۲ بهمن تا ۱ اسفند

برج حوت

از ۲۱ اسفند تا ۳۰ فروردین

۲ اسفند تا ۲۹ اسفند

برج حمل

از ۳۰ فروردین تا ۲۴ اردیبهشت

۱ فروردین تا ۱ اردیبهشت

برج ثور

از ۲۴ اردیبهشت تا ۱ تیر

۲ اردیبهشت تا ۱ خرداد

برج جوزا

از ۱ تیر تا ۳۰ تیر

۲ خرداد تا ۲ تیر

برج سرطان

از ۳۰ تیر تا ۲۰ مرداد

۳ تیر تا ۱ مرداد

برج اسد

از ۲۰ مرداد تا ۲۶ شهریور

۲ مرداد تا ۱ شهریور

برج سنبله

از ۲۶ شهریور تا ۹ آبان

۲ شهریور تا ۱ مهر

برج میزان

از ۹ آبان تا ۳ آذر

۲ مهر تا ۱ آبان

برج عقرب

از ۳ آذر تا ۹ آذر

۲ آبان تا ۲ آذر

مارافسای

از ۹ آذر تا ۲۷ آذر

«در آسترولوژی همتایی ندارد»

برج قوس

از ۲۷ آذر تا ۱ بهمن

۳ آذر تا ۲ دی

تفاوت آسترولوژی و آسترونومی چیست؟

آسترولوژی یا اختربینی و آسترونومی یا اخترشناسی، نجوم و یا ستاره‌شناسی، برای هزاران سال به عنوان رشته‌ای واحد در نظر گرفته می‌شدند و عمیقاً در هم تنیده شده بودند. تا اوایل قرن هجدهم، حرکات خورشید، ماه و ستارگان، نقشه‌ی آسمانی تعیین‌کننده‌ی جریان زندگی بر روی زمین بود. اما با اختراع نور مصنوعی، نور آسمانی زمین نیز رفته‌رفته راهش را از سیاره‌ها و ستاره‌ها جدا کرد و تا حدودی به خرافات پیوست.

آسترونومی، علم شناخت فضا است و مفاهیم کلیدی آن بر انجام تحقیقات علمی تکیه دارد. اما معنای آسترولوژی بسیار متفاوت است. آسترونومی یا نجوم یکی از علوم فیزیکی است و برای مطالعه‌ی فضا از تلسکوپ‌ها و کاوشگر‌های فضایی استفاده می‌کند. همچنین، آسترونومی به چندین رشته‌ی مختلف، از جمله علوم سیاره‌ای و اخترفیزیک تقسیم می‌شود.

آسترولوژی، از مفاهیم علمی نجوم برای پیشگویی غیرعلمی در مورد شانس، آینده و زندگی روزمره استفاده می‌کند. اما ریشه‌ی باستانی مشترک این دو، انکارناپذیر است. برخی روش‌های به‌کار‌رفته توسط اختربینان اولیه، مانند رصد حرکت سیاره‌ها، خورشید، ماه و حتی صورت‌های فلکی، امروزه نیز همچنان توسط اخترشناسان استفاده می‌شود. امروزه، برخی دانشمندان حوزه‌های علمی با اهداف بسیاری به مطالعه‌ی آسترولوژی می‌پردازند.

آشکارترین و بارزترین تفاوت آسترونومی و آسترولوژی، این است که اولی شاخه‌ای از علم است و دومی، شبه‌علم در نظر گرفته می‌شود. آسترونومی، تمام موارد خارج از جو زمین، از جمله ستارگان، کهکشان‌ها، دیگر سیاره‌ها، سیاه‌چاله‌ها و غیره را بر اساس مشاهدات میدانی، آزمایش‌ها و شواهد تجربی، به شکلی علمی مطالعه می‌کند. اما آسترولوژی پایه علمی ندارد، بلکه برمبنای روایات، باورها و اندکی از دیگر موارد استوار است.

ناسا می‌گوید اجرام آسمانی هیچ تأثیری بر فعالیت‌های معمول انسان‌ها ندارند

ناسا می‌گوید آسترونومی، مطالعه‌ی علمی هرآن چیزی است که در فضای خارج از جو زمین قرار می‌گیرد. اخترشناسان و دیگر دانشمندان، می‌دانند ستارگانی که سال‌های نوری با ما فاصله دارند، هیچ تأثیری بر فعالیت‌های معمول انسان‌ها در زمین ندارند. اما اعتقاد آسترولوژی بر این است که موقعیت ستارگان و سیاره‌ها می‌تواند بر رویدادهای انسانی تأثیر بگذارد. بنابراین، اعتقادی علمی محسوب نمی‌شود.

به نقل از موزه دیرین‌شناسی دانشگاه کالیفرنیا، گنجاندن مواردی به‌ظاهر علمی در آسترولوژی، مانند نمودار ستاره‌ها و حرکات اجرام آسمانی، باعث می‌شود که برخی آن را شاخه‌ای از علم بدانند. با این حال، اتکای شدید آسترولوژی به روایت‌ها و حکایت‌ها به عنوان مدارک مستند علمی و نسبت‌دادن خصوصیات بیان‌شده به خود توسط افراد، بسیاری را به این نتیجه می‌رساند که آسترولوژی فقط یکی از باورهای شبه‌علم است.

علاوه بر این، آزمون‌پذیری ایده‌های کلیدی آسترولوژی نیز مورد‌تردید است. بیشتر دانشمندان موافق هستند که آزمون‌پذیری، مهم‌ترین گام در صحت‌سنجی رشته‌های علمی است. آسترولوژی برای قرارگیری در حوزه‌ی مشاهدات جهان طبیعی، باید پیش‌بینی‌های خاص، دقیق و آزمون‌پذیری را ارائه دهد. با این وجود، بسیاری از پیش‌بینی‌های انجام‌شده توسط آسترولوژی، بسیار تشریحی و کلی هستند.

اما گذشته از اینکه امروزه آسترونومی و آسترولوژی چقدر با یکدیگر تفاوت دارند، هر دو از ریشه‌ی باستانی مشترکی سرچشمه می‌گیرند. در گذشته، هر دوی این رشته‌ها به شدت توسط نیاز به درک حرکات اجسام در کره‌ی آسمانی زمین هدایت می‌شدند.

با افزایش دقت در رصد آسمان و افزایش داده‌های علمی، آسترونومی نیز با کشف شواهد جدید، مطابق با معیارهای کلیدی علم، تغییر کرد. اما در سمت دیگر، اکتشافاتی که بشر در دو هزار سال گذشته درباره‌ی زمین و ستارگان به دست آورد، هیچ تغییری در باورهای کلیدی آسترولوژی ایجاد نکرده است.

چرا می‌گوییم آسترولوژی شبه‌علم است؟

با وجود اینکه اختربینان از ریاضی و نجوم برای انجام محاسبات و پیش‌بینی‌های خود استفاده می‌کنند، در نهایت آسترولوژی با دیگر باورهای رایج در شبه‌علم، مانند نهان‌جاندارشناسی، جمجمه‌خوانی و عددشناسی، در یک طبقه قرار می‌گیرد. زیرا در حقیقت، هیچ مدرک علمی از صحت پیش‌بینی‌های آسترولوژی پشتیبانی نمی‌کند. حتی دانشمندان با استفاده از شواهد بسیار، این پیش‌بینی‌ها را رد می‌کنند.

شبه‌علم، حوزه‌ای است که با تظاهر به استفاده از روش‌شناسی علمی در پژوهش‌ها و بر اساس انجام مطالعات، نتیجه‌گیری می‌کند. به نظر می‌رسد که باورهای شبه‌علمی نیز از ویژگی‌های مشابه علم واقعی برخوردار هستند، اما متخصصان شبه‌علم در حقیقت از روش‌های علمی پیروی نمی‌کنند.

یافته‌های اختربینان معمولاً بر اساس اعتقادات، روایات، باورهای رایج و حتی تقلب هدایت می‌شود. با وجود ماهیت شبه‌علمی آسترولوژی، امروزه بسیاری از مردم همچنان با استفاده از این قبیل فعالیت‌ها امرار‌معاش می‌کنند و مدعی هستند که کار آن‌ها کاملاً علمی است. اختربینان حرفه‌ای، حتی به کاخ سفید نیز دعوت شده‌اند.

جمع‌بندی

آسترولوژی، باوری رایج در شبه‌علم است که بر اساس حرکات ستاره‌ها و سیاره‌ها، به پیش‌بینی شخصیت، زندگی روزمره و آینده‌ی افراد می‌پردازد. شبه‌علم، به باورهایی گفته می‌شود که در ظاهر علمی به نظر می‌رسند، اما در واقع، توسط حقایق علمی پشتیبانی نمی‌شوند و فقط بر مبنای روش‌های غیرعلمی جعلی یا اشتباهی استوار هستند.

به عبارت دیگر، اختربینان هیچ اقدامی علمی را انجام نمی‌دهند و معتقد هستند که می‌توانند آینده‌ی افراد را بر اساس نشانه‌های برج‌های فلکی و حرکات اجرام آسمانی، پیش‌بینی کنند. این باور، به هیچ‌وجه نمی‌تواند علمی باشد.

آسترولوژی با آسترونومی که علم شناخت فضا است و برای انجام پژوهش‌ها و فرضیه‌سازی‌هایش بر روش‌های علمی متکی است، تفاوت بسیاری دارد.

آسترولوژی با وجود اینکه امروزه در زمینه‌ی شبه‌علم قرار می‌گیرد، در تاریخ بشر ریشه دارد و نیروی محرکه‌ی مشاهدات نجومی باستانی بوده است. نشانه‌های آسترولوژی با نام برج‌های فلکی، آسمان را بر مبنای صورت‌های فلکی به ۱۲ قسمت تقسیم می‌کنند و هر قسمت با نماد خاص خودش نمایش داده می‌شود.

اعتقاد آسترولوژی بر این است که افراد، تحت‌تأثیر نشانه‌ی برج فلکی خاصی متولد می‌شوند و دارای ویژگی‌های شخصیتی خاص این نشانه‌ها هستند. اختربینان از نمودار موقعیت خورشید، ماه، ستاره‌ها و سیاره‌های مختلف و روابط آن‌ها، برای طالع‌بینی و پیش‌بینی امور استفاده می‌کنند.

طالع‌بینی نیز که زیرشاخه‌ای از آسترولوژی است، بر اساس جدولی به نام هوروسکوپ یا زایچه، عبارات گسترده‌ای را بیان می‌کند. طالع‌بینی از ابهام در هر موقعیتی، برای پیش‌بینی‌هایی استفاده می‌کند که معمولاً تفسیرپذیر نیستند. این پیش‌بینی‌ها، در واقع همان فال افراد هستند. ابهام در طالع‌بینی، به اختربینان امکان می‌دهد تا اشتباهاتشان در پیش‌بینی‌ها را توجیه کنند.

اگرچه آسترولوژی به عنوان باوری در شبه‌علم ثابت شده است، میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا، همچنان به سودمندی آن اعتقاد راسخی دارند. افراد بسیاری مدعی هستند که اختربینان، رویدادهای زندگی و آینده‌ی آن‌ها را به درستی پیش‌بینی کرده‌اند.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200