صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۸۲۶۲۵
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۸ - ۲۷ تير ۱۴۰۳ - 17 July 2024

روزی که مامور نیروی انتظامی ۴ بار به سمت هاشمی رفسنجانی شلیک کرد (فیلم)

خاطرات هاشمی رفسنجانی از لحظه ترور در سه‌شنبه‌۱۲ بهمن ۱۳۷۲: اول خیال کردم لامپ‌های برق ترکیده، ولی شعار‌های مردم و فریاد‌های مرگ‌بر منافق و اجتماع مردم در ضلع غربی مرقد، روشن کرد که گلوله شلیک شده، ولی من تعادل را حفظ کردم و به صحبت ادامه دادم. آقای محمود مرتضایی‌فر وزیر شعار خواست توضیح بدهد نگذاشتم. احمد آقا هم از پشت پرده آمد و تا آخر صحبت کنار من ایستاد. خوشبختانه خونسردی خود را به خوبی حفظ کردم و به طور عادی سخنرانی را در حد معمول به پایان بردم.  به دفترم آمدم‌ رهبری با دلهره، تلفنی احوالپرسی کردند.

سه‌شنبه‌۱۲ بهمن ۱۳۷۲:

تا ساعت ده صبح کارها را انجام دادم و سپس برای مراسم آغاز جشن‌های دهه فجر به مرقد امام‌ رفتیم. استقبال پرشوری از طرف مردم هنگام ورود ابراز شد. چند دقیقه از صحبت من گذشته بود که صدای چهار شلیک تیر از راه دور شنیده شد.

اول خیال کردم لامپ‌های برق ترکیده ولی شعارهای مردم و فریادهای مرگ‌بر منافق و اجتماع مردم در ضلع غربی مرقد، روشن کرد که گلوله شلیک شده ولی من تعادل را حفظ کردم و به صحبت ادامه دادم.

آقای محمود مرتضایی‌فر وزیر شعار خواست توضیح بدهد نگذاشتم. احمد آقا هم از پشت پرده آمد و تا آخر صحبت کنار من ایستاد‌. خوشبختانه خونسردی خود را به خوبی حفظ کردم و به طور عادی سخنرانی را در حد معمول به پایان بردم. 

شب که سخنرانی به طور کامل از سیما پخش شد از منظره مجلس و خونسردی خودم و عکس العمل خوب مردم و حاج احمدآقا خمینی لذت بردم. آن شخص کوروش نیک اختر را مردم خلع سلاح کرده و تحویل انتظامات داده بودند و محافظان من، اسلحه که لامای ۳۸۰ کوچکی بود به اضافه کارت‌های شناسایی او را گرفته بودند. کارت نیروی انتظامی، کارت خبرنگاری، کارت دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی و ورود به جشنواره ها را داشت. گفتم تحویل بازداشتگاه بدهند. سرانجام معلوم شد که او از پرسنل نیروی انتظامی و کمیته‌ای است. 

به دفترم آمدم‌ رهبری با دلهره، تلفنی احوالپرسی کردند. همه تلفن‌های دفتر از طرف مردم و دوستان اشغال شده بود. به تلفن‌های آقای محمد یزدی و آقای دکتر حبیبی و اخوی محمد جواب دادم و برای قطع این مراجعات و ناراحتی مردم که در اثر اعلان تیراندازی از رادیو در سراسر کشور بروز کرده بود مصاحبه تلفنی با رادیو نمودم که در اخبار پخش شد. 

گفتم تلفن عفت در مدینه را بگیرند که به او خبر بدهیم که از شنیدن خبر از رسانه ها ناراحت نشود. خوشبختانه خودش زودتر تماس گرفت ولی هنوز خبر را نشنیده بود، گرچه اکبر آقای اعرابی محافظش مطلع شده ولی به او نگفته بود. از سفرش راضی است که گفت حاجیه والده و بستگان دیگر هم آنجا هستند و سالم اند.

آقای فریدون وردی‌نژاد رییس سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی تلفن کرد و برای کیفیت پخش خبر نظرم را خواست. پیشنهاد شده بود که بگویید شلیک در شلوغی در اثر ضربه به دست مامور به ماشه اسلحه بوده است گفتم حقیقت را بگویند. گفت قبل از ما خبرگزاری فرانسه خبر را مخابره کرده و گفته تیرها بسوی من شلیک شده است ولی اعتراف کرده که من بدون توجه به سخنان خود ادامه داده‌ام و مردم شعار مرگ بر منافق داده‌اند. بهرحال با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی و میهمانان خارجی در داخل و انبوه مردم درست نبود که خبر سانسور شود.

منبع: خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۲

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200