➖➖➖➖➖➖➖➖➖
منبع: گاردین
تاریخ انتشار: 28 مه 2024
نویسنده: پل راجرز
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران/ ترجمه: "پل راجرز" استاد بازنشستۀ مطالعات صلح در "دانشگاه برادفورد"، مشاور امنیت جهانی در "گروه تحقیقاتی آکسفورد (ORG)"، سردبیر بخش امنیت بینالملل در"مؤسسۀ اُپندموکراسی" و تحلیلگر برجستۀ سیاسی است. او بیش از 30 سال در زمینۀ امنیت بینالمللی، کنترل تسلیحات و خشونت سیاسی مطالعه کرده و 26 کتاب به رشتۀ تحریر درآورده است. از تألیفات او میتوان به «امنیت جهانی و جنگ علیه ترور» اشاره کرد.
پل راجرز در سال 2023 مقالهای تحلیلی درخصوص جنگ اسرائیل و اعراب در گاردین نوشت و استدلال کرد که نتانیاهو «دکترین ضاحیه» را دنبال میکند تا فلسطینیها را کنترل کند، اما اگر اسرائیلیها و فلسطینیها بتوانند بهنحوی گرد هم آیند، او شکست خواهد خورد. راجرز توضیح میدهد که اسرائیل در حال بازندهشدن است و با خطر تبدیلشدن به کشوری منفور مواجه است.
شایان ذکر است که مقالات ترجمهشده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
------------------------------------------------------------------------
حملات غیرانسانی به رفح تصادفی نیست و ناشی از استراتژیِ وحشیانۀ ارتش اسرائیل است. بهکارگیریِ نیروی گستردۀ نظامی و حملات مداوم در غزه، نتانیاهو را به اهدافش نزدیک نکرده است. حالوهوای اسرائیل تغییر کرده و کشتار دستکم 45 فلسطینی در منطقهای توافقی و بشردوستانه در نزدیکی رفح، خشم بسیاری از کشورهای خاورمیانه را برانگیخته است. بااینحال انتظار میرود حملات اسرائیل ادامه یابد. این اقدامات در شرایطی رخ میدهد که "دیوان بینالمللی دادگستری (دادگاه بینالمللی لاهه)" برای "بنیامین نتانیاهو" و "یوآو گالانت" (وزیر دفاع) و تعدادی از شبهنظامیان به اتهام جنایت جنگی، حکم بازداشت صادرکرده است.
دادگاه بینالمللی خواستار توقف حمله اسرائیل به رفح شد و به نظر میرسید در خلال چند هفتۀ گذشته نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه اسرائیل از حملۀ همهجانبه خودداری کرده است. "مؤسسۀ مطالعات جنگ" (مستقر در ایالات متحده) گزارش داده بود که نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) از نیروی هوایی، آتشبار و بمبهای کمتری استفاده میکنند و پیادهنظام را از مناطق شهری پاکسازی کردهاند.
دیری نپایید که این وضعیت با بمباران منطقه "تلالسلطان" (واقع در رفح) پایان یافت و حملۀ ارتش اسرائیل به آتشسوزی عظیمی در اردوگاه آوارگان منجر شد. نتانیاهو این حملۀ هوایی را «حادثۀ غمانگیز» توصیف کرد، اما واضح است که با گذشتِ بیش از 7 ماه از حملات مداوم اسرائیل که به کشتهشدن 35هزار نفر، مجروحشدن 80هزار نفر و مفقودشدن 10هزار نفر انجامیده، این سخن بیمعنا است. جنگ به نهمین ماه خود نزدیک میشود و در این مدت دولت نتانیاهو بارها اعلام کرده است که اسرائیل از حملات تندوتیز علیه حماس (و نه غیرنظامیان) استفاده میکند، اما این ادعا با رفتار واقعی دولت اسرائیل در جنگ و شیوۀ نبرد او منافات دارد.
ارتش اسرائیل از همان آغاز به روی غیرنظامیان آتش گشود. مدارس، بیمارستانها، تصفیهخانههای آب و مواردی از این دست همگی در زمرۀ اهداف اولیۀ حملات بودند. در این مدت روزنامهنگاران، امدادگران و کادر پزشکی هدف قرار گرفتند. دانشگاه اسلامی و دانشگاه بیرزیت (در کرانۀ باختری) دو دانشگاه فلسطینی هستند که به رتبهبندی جهانی راه یافتهاند. دانشگاه اسلامی در کمتر از یک هفته پس از جنگ بمباران شد و از آن زمان هر آموزشگاهی در غزه تخریب شده یا آسیب دیده است.
تخریب عمدیِ زیرساختهای داخلی در جنگهای شهری امروزی (در حملات روسیه به ماریوپل یا گروزنی، یا حملات ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه به موصل) به طرز نگرانکنندهای رایج است، اما شیوۀ تخریب اسرائیل با هر دولتی تفاوت دارد. بهکارگیری «واکنش نامتناسب» میتواند به معنای گسترش «دکترین ضاحیه» باشد که گمان میرود در یکی از مناطق بیروت درخلال جنگ 2006 لبنان به کار رفته و از آنجا نشأت گرفته است. ارتش اسرائیل نمیخواهد بپذیرد که غلبه بر انقلاب شهریِ ریشهدار تقریباً غیرممکن است، به خصوص اگر انقلابیان آماده باشند در راه آرمانشان جان فدا کنند.
دکترین ضاحیه، راهبرد نظامیِ"گادی آیزنکوت" (ژنرال اسرائیلی) است که در جنگ نامتقارن شهری به کار میرود. ارتش عمداً زیرساختهای غیرنظامی را هدف قرار میدهد تا با افزایش رنج و عذاب غیرنظامیان، "بازدارندگی" ایجاد کند. نام این دکترین از یکی از محلات جنوبیِ بیروت گرفته شده که پیش از جنگ 2006 لبنان عمارتهای بزرگی داشت و ارتش دفاعی اسرائیل همه را بمباران و ویران کرد. اسرائیل متهم است که این دکترین را در جنگ غزه نیز به کار برده است.
با نگاهی به محاصرۀ غرب بیروت به دست ارتش اسرائیل در سال 1982 و تکرار آن در سال 2006 در لبنان و چهار جنگ غزه که پیش از درگیری فعلی رخ دادهاند، بهطور ضمنی باید پذیرفت که در خلال عملیات ضدشورشِ شهری، تلفات اسرائیل بسیار زیاد شده و حتی اگر تلفات فلسطینیها 10 یا 20 برابر بیشتر باشد، استراتژی کلی، منطق قابلقبولی ندارد.
در دکترین ضاحیه، از نیروی گسترده و تجدیدشونده علیه مردم غیرنظامی برای دستیابی به دو هدف خاص استفاده شده است. هدف اول کوتاهمدت است و برای تضعیفِ انقلاب/شورش و کاستن از دشواریهای روزافزون آن طراحی شده است. هدف دوم بلندمدت است و بهمثابۀ عامل بازدارنده و پیشگیرانه در برابر تحرکات شبهنظامیِ آینده از هر نوع به کار میرود. به بیان صریح، هدف از دکترین ضاحیه، خطونشانکشیدن برای هر جنبشی است که امنیت اسرائیل را به چالش میکشد.
یکی از بهترین تحلیلها در باب دکترین ضاحیه در حوزۀ عمومی، کتاب «واکنش نامتناسب: برداشت اسرائیل از واکنش در پرتو جنگ دوم لبنان» است. این کتاب در سال 2008 یعنی دو سال پس از جنگ دوم لبنان منتشر شد و جزئیات عملکرد این سیاست را شرح میدهد.
بههرروی کنارآمدن با قتلعام، ویرانی و کشتار در جنگ فعلی دشوار است. برای درک این موضوع و این که چرا نتانیاهو از حمایت کافی برای ادامۀ جنگ برخوردار است، دو رکن مهم دیگر باید به رسمیت شناخته شوند. رکن نخست، تأثیر ماندگار حملۀ 7 اکتبر در سال گذشته است. حتی با وجود تلفات وحشتناک فلسطینیها از آن زمان، خسارات اسرائیل در این تاریخ هنوز برای جامعۀ اسرائیل قابل هضم نیست. اسرائیل چندین دهه با بحران امنیتیِ بهظاهر تسخیرناپذیری مواجه بوده که به پایان نمیرسد. مناقشۀ اصلی بر سر سرزمین و مردم است. این بحران تا زمانی که به راهحلی خردمندانه و توافقی منصفانه با فلسطینی ها نرسد، ادامه خواهد داشت. اسرائیل ممکن است خود را دولتی دموکراتیک قلمداد کند، اما اگر همۀ سرزمینهای دراحاطۀ اسرائیل را در نظر بگیریم، درمییابیم که «اسرائیل بزرگ» جمعیت قابلتوجهی ندارد.
رکن دوم این است که جنگ برای اسرائیلیها بد پیش میرود. بهرغم توسلِ ارتش اسرائیل به زورمداری ر و تخریبِ بخش زیادی از غزه، حماس کماکان پابرجا است و به بازسازی خود ادامه میدهد. شکست ارتش اسرائیل از چند ماه پیش آشکار شده بود، اما دولت نتانیاهو راه دیگری ندارد و بایدن هنوز گام کلیدی برای قطع ارسال محمولههای تسلیحاتی به اسرائیل را برنداشته است. تا زمانی که ایالات متحده و بریتانیا از پذیرش تصمیمات دیوان بینالمللی کیفری و دیوان بینالمللی دادگستری خودداری کنند، نتانیاهو میتواند به همین مسیر خونبار ادامه دهد.
بااینحال همانطور که در گزارش "بتان مک کرنان" و "کوئیکه کیرززنبام" (روزنامهنگاران گاردین) شرح داده شد، دیدگاه و خلقوخوی عمومی در اسرائیل بهتدریج اما با قطعیت در حال تغییر است. پس از حملۀ اکتبر سال گذشته، 70 درصد از اسرائیلیها فکر میکردند جنگ باید تا زمان نابودی حماس ادامه یابد، اما نظرسنجیها نشان میدهند 62 درصد از مردم اسرائیل اکنون این امر را ناممکن میدانند. اسرائیل جامعهای عمیقاً قطبیشده است و این بدان معناست که پایان جنگ میتواند در داخل اتفاق بیفتد.