صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۴۵۷۹۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۶ - ۰۵ اسفند ۱۴۰۲ - 24 February 2024
وضعیت بازار کتاب در گفت‌وگو با یک ناشر پرکار

تیراژ کتاب در ایران امروز به اندازۀ عصر مشروطه است

متأسفانه صنعت نشر کاغذی در اغماء به سر می برد . تیراژ کتاب به 100 نسخه و نیز ممکن است به 200 الی 300 نسخه رسیده باشد. هم اکنون با دوران انقلاب مشروطه برابری می کند. این برای صنعت نشر کاغذی تأسف آور است. عناوین کتاب ها البته افزایش یافته.

   عصر ایران؛ هومان دوراندیش - قیمت کتاب در ایران اگرچه رشد روزافزونی دارد ولی بازار کتاب ظاهرا پررونق است. علی‌رغم تیراژ پایین اکثر کتاب‌ها، کتب گوناگونی در حوزه‌های مختلف ترجمه می‌شوند و مشتریان خودشان را هم دارند و بعضا مکررا نیز چاپ می‌شوند.

   اهل کتاب هر بار که به شهر کتاب‌ها یا سایر کتابفروشی‌های شهر مراجعه می‌کنند، با کتب تازه‌ای در رشته‌ها و حوزه‌ها و موضوعات مورد علاقه‌شان مواجه می‌شوند. با این حال بازار کتاب و به ویژه وضعیت نشر این کالای فرهنگی، منتقدانی هم دارد که داوود علی‌بابایی، مدیر انتشارات امید فردا، یکی از آن‌هاست. از نظر این منتقدین، بازار کتاب در ایران رونقی ندارد و وضعیت نشر کتاب مهم‌ترین موید این مدعاست.  متن زیر گفت‌وگویی است با آقای علی‌بابایی دربارۀ پاره‌ای از جنبه‌های بازار کتاب در ایران امروز.

 *****

جناب علی بابائی شما ظاهراً جزو منتقدان سیاست های وزارت ارشاد در حوزه نشر کتاب هستید . اهم انتقادات شما در این زمینه چیست ؟

  -تیغ سانسور برنده‌تر شده است ، به ندرت کتابی را می توان یافت که سانسور نشده باشد و برخی از کُتُب بدون توجیه غیر مجاز اعلام می گردند و اداره کتاب وزارت ارشاد مجری بی چون و چرای جلسه 660 شورای عالی انقلاب فرهنگی است که مصوبه اصلاحی اهداف ، سیاست ها و ضوابط نشر کتاب مورخه 24/1/1389 در آن شورا تصویب شده است و ماده 4 این اصلاحیه - شامل سه بند : الف –دین و اخلاق ب- سیاست و اجتماع و ج – حقوق و فرهنگ عمومی - بلای جان ناشران شده است و اداره کتاب با این ماده و ماده 9 و 15 این اصلاحیه در عملا  آنها را از نظر اقتصادی و فرهنگی از حیّز انتفاع انداخته است .

   آیا الان بازار کتاب در کشور ما رونق دارد ؟ تیراژ کتاب ها پایین است ، ولی عناوین کتاب های منتشره زیاد است .

  متأسفانه صنعت نشر کاغذی در اغماء به سر می برد . تیراژ کتاب به 100 نسخه و نیز ممکن است به 200 الی 300 نسخه رسیده باشد و تیراژ کتاب هم اکنون با دوران انقلاب مشروطه برابری می کند و این برای صنعت نشر کاغذی تأسف آور است و اگر هر روزه عناوین کتاب ها افزایش می یابد و علت آن این است که کتاب ها در تیراژ 5 الی 10 نسخه به صورت دیجیتال به چاپ می رسد ولیکن در شناسنامه کتاب حداقل شمارگان کتاب 500 نسخه درج می شود و آن هم برای این است که اداره کتاب ، کتابی از ناشر خریداری کند و یا ناشران بتوانند از درج شمارگان مجعول سهمیه کاغذ دریافت کنند و نیز ممکن است یک کتاب را چندین ناشر به چاپ برسانند و یک کتاب قطور به چندین کتاب کوچک‌تر تبدیل شود .

قیمت بالای کتاب در ایران محصول چه عواملی است ؟ آیا قیمت بالا تا حدی برای جبران تیراژ پایین است ؟

خیر برای تیراژ پایین نیست. بلکه هزینه چاپ ، کاغذ ، صحافی و حتی تایپ ، ویرایش و نیز هزینه های جانبی چاپ افزایش یافته و سهمیه کاغذ نیز به افراد و ناشران ویژه تعلق می‌گیرد و ناشر هر ترفندی به کار می‌برد و چون دخل و خرجش برابری نمی‌کند و او مجبور است قیمت کتاب را افزایش دهد . آن هم در شمارگان کم و بیشترین مشکلات ناشران اکنون قیمت سرسام آور کاغذ و مقواست.

کتاب های زیادی در حوزه های علمی گوناگون به خصوص علوم انسانی منتشر می شود و حتی متخصصین هم شاید فرصت نکنند مطابق با سرعت ورود کُتُب جدید بازار کتاب همه این کتاب ها را بخوانند . وقتی که تیراژ پایین است و قیمتُ بالا انتشار این همه کتاب را چطور می توان توضیح داد؟ چون اگر انتشار این کتاب‌ها توجیه اقتصادی نداشت بعید بود که منتشر شود .

   حدود 22000 ناشر داریم که راکد ، نیمه فعال و فعال‌اند.  این ناشران مجبورند برای تمدید پروانه نشر کتاب خود هر سال حداقل چهار عنوان کتاب به چاپ برسانند و اگر این کار صورت گیرد ، هر ساله حدود 88000 عنوان کتاب در تیراژهای متفاوت از 4 یا 5 نسخه گرفته تا 1000 نسخه به چاپ می‌رسد و اکثر اینها هم کتاب‌سازی است. البته نباید از نظر دور داشت که ناشرانی نیز هستند که در سال ده ها عنوان کتاب در تیراژ 500 تا 2000 نسخه به چاپ می رسانند. کار این ناشران اقتصادی بوده است و نیازی به توجیه اقتصادی ندارد و خوشبختانه این ناشران فعال بیشتر عناوینشان در زمینه علوم انسانی و علمی است ولیکن تعداد این ناشران فعال از 500 ناشر تجاوز نمی کند و بقیه ناشران برای نشر کتاب هایشان توجیه اقتصادی لازم است و حتی برخی از این ناشران بابت کتاب هایی که به چاپ می رسانند دستمزد دریافت می کنند و این کتاب ها برای اشخاصی است که می‌خواهند از خود اثری داشته باشند . حتی در چند نسخه و حتی برای ارائه به اداره خود تا رتبه ای دریافت کنند ، گرچه تیراژ پایین و قیمت کتاب زیاد است ولیکن این ناشران سعی می کنند برای خود توجیه اقتصادی بیابند تا سودی نصیبشان شود و علوم انسانی در این زمینه حرف اول را می زند.

در مورد عملکرد شهر کتاب هایی که مدت هاست راه اندازی شده اند ، چه نظری دارید‌؟ ظاهراً در رونق بخشیدن به بازار کتاب و ارتقای فرهنگ مطالعه نقش مفیدی داشته‌اند.

شهر کتاب چون گستره فعالیتش زیاد است و همه نوع کتاب در هر زمینه ای دارند . در فرهنگ مطالعه اثر مثبت دارند . البته شهر کتاب نیاز به سرمایه زیاد و ریسک بالا دارد ، متأسفانه در شهرهای مختلف به ویژه در شهرهای کوچک شهر کتاب ها بسیار کم است. در حالی که 22000 ناشر در کشور وجود دارد ولیکن حدود 2000 کتاب فروشی بیشتر در کشور نیست و تازه اکثر آنها لوازم التحریر می فروشند و قسمتی از این کتاب فروشی های شهر کتاب ها هستند و از نظر فعالیت حرف اول را می زنند .

در حوزه تاریخ سیاسی مترجمان زبردستی داریم ولی ظاهراً کسانی هم که مترجمان چندان خوبی نیستند ، متوجه شده‌اند اگر مثلاً درباره جنایات رژیم کمونیستی و وضعیت زندگی در کُره شمالی ترجمه کنند ، کتابشان فروش خوبی خواهد داشت . درباره این پدیدۀ "مترجم بد و موضوع جذاب" چه نظری دارید؟

 ترجمه خاطرات سیاستمداران بسیار کار مثبتی است در حالی که از آن سوء استفاده نشود ولیکن مترجمان کم تجربه اکنون خاطرات و جنایاتی را که کشورهای کمونیستی و به ویژه در کُره شمالی اتفاق می افتد ترجمه کرده و برای خود بازاری تصنعی درست کرده اند و برخی از ناشران از آنها حمایت کرده و با چاپ این آثار درآمدهای هنگفتی به جیب می زنند و حتی باعث فریب مطالعه کنندگان می شوند . باید این را بازگو کنم همه چیز مافیا دارد . حتی صنعت نشر کاغذی و نشر این نوع کُتُب که خود نیز مافیایی شده است و اداره کتاب به چندین ناشر برای یک عنوان از این نوع کتاب ها مجوز می دهد ، بدون در نظر گرفتن کیفیت ترجمه این کتب و در واقع آنها کتاب ها را سیاسی کرده اند .

بازار کتاب در جمهوری اسلامی از حیث انتشار کتبی که خلاف ارزش های این نظام سیاسی است ، ظاهراً به مراتب پر رونق تر از دوران رژیم شاه است . علت این تحول را چه می دانید ؟ رشد جامعه مدنی با تسامح بیشتر جمهوری اسلامی در قیاس با رژیم شاه نسبت به کالای فرهنگی‌ای به نام کتاب .

پر واضح است که در نظام جمهوری اسلامی صنعت نشر کاغذی رونقش بیشتر از رژیم پهلوی است و لیکن اگر اصل 20 قانون متمم اساسی مشروطیت را با اصل 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی مقایسه کنیم می بینیم که اصل 20 صریح و اوضح از اصل 24 است ولی در مجموع تا اندازه کمی در عمل آزادی بیان و قلم بیشتر از دوران رژیم پهلوی است در حالی که نویسنده یا مترجم به اصل نظام جمهوری اسلامی انتقاد نکند. در همه زمینه ها به خصوص در کالای فرهنگی یی به نام کتاب که یک کالای فیزیکی ماندگار می باشد حساس است.

حساسیت به مطبوعات ظاهراً نسبت به کتاب کمتر است . یعنی کتب انتقادی بیش از مطبوعات منتقد تحمل می شوند . به نظر شما دلیل تسامح نسبت به کتاب چیست ؟

مطبوعات به صورت روزنامه یا مجله است و اگر روزنامه باشد ، عمر چند روزه خواهد داشت و اگر مجله باشد حداکثر سالنامه است . شاید یکی دو سال عمر فیزیکی اش باشد ولیکن اگر کتابی منتشر شود شاید سال ها به فروش نرسد و بعد از فروش شاید نسل بعد از نسل ماندگار باشد . به همین سبب سخت گیری بیشتری نسبت به کتاب اعمال می شود و شاید هم به همین دلیل است که کتب به سختی و شدت سانسور و حتی غیر مجاز می شوند و لیکن مطبوعات را به ندرت توقیف و بازداشت می کَردند . این مسئله به جنس فیزیکی این کالای فرهنگی مرتبط است.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200