موضوع حفاظت از اماکن فرهنگی و تاریخی در شمال ایران به سبب شرایط جوی با دیگر نقاط متفاوت است . چرا که آب و هوای مرطوب خود به خود عامل تخریب این بناها است و از این جهت حفاظت و مرمت آنها تمهیدات ویژهای میطلبد. در روزهای گذشته انتشار گزارشی درباره تماشاخانه گیلان بار دیگر این بنا را مورد توجه قرار داد. خبرگزاری ایسنا در این باره نوشت:
ساختمان «تماشاخانه گيلان» در سال ۱۳۲۴ به همت جهانگير سرتيپپور در ابتداي خيابان سعدي راهاندازي شد. بعدها اين سالن تئاتر تبديل به سينما آبشار شد. در حال حاضر اين تماشاخانه كه سمبل تاريخ هنر گيلان به شمار ميرود، در حال نابودي است.
صبح به صبح مرد گلفروش، گلهايش را از ورودي ساختمان قديمي تماشاخانه بيرون ميآورد تا در معرض ديد عابراني باشد كه پياده به مركز شهر ميروند. حضور دائمي او عادي شده است، مانند تماشاخانهاي كه سمبل تاريخ هنرهاي نمايشي گيلان است و تماشاچيانش تنها فرسودگي ساختمانش را به نظاره نشستهاند.
به طرف ساختمان رنگ پريدهاي ميروم كه سند تلاش مسوولي است كه از جيب خود براي مردم اين شهر تماشاخانه ساخت. مردي كه با رداي توسعه فرهنگي، قلم به دست نمايشنامه مينوشت و با عوايدش سنگ بناي بسياري از مراكز خدماتي و فرهنگي اين شهر را بنا نهاد، راديو رشت را راهاندازي كرد و... جهانگير سرتيپپور (۶ آذر۱۲۸۲ - 7 آذر۱۳۷۱) سالهاست كه در گورستان سليمان داراب رشت خفته است. بيآنكه روي سنگ قبرش بنويسد چه مسووليتهايي داشت و از ثروت شخصياش چگونه براي آباداني اين شهر مايه گذاشت. اما در تاريخ گم نميشود كه خانواده سرتيپپور در ملك شخصي خود «تماشاخانه گيلان» را ساختند.
پشت در هميشه بسته تماشاخانه ميروم؛ از پشت ميلههاي حفاظ، نوشتههاي روي شيشه را ميتوان خواند: «قيمت بليت، لژ پايين... لژ بالكن... تلفن رزرو بليت ۲۲۵۹۰» اما ديگر كسي شماره تماس را پاسخ نميدهد. براي چندمين بار، از صاحب گلفروشي - كه بخشي از ورودي تماشاخانه را به محل كسب و كار خود تبديل كرده - اجازه ميخواهم تا به داخل تماشاخانه بروم. اما هر بار و هر سال كه اين تقاضا مطرح ميشود، پاسخش يكي است: «سقف تماشاخانه فرو ريخته و براي من مسووليت دارد.»
اواخر سال ۱۳۹۷ مديريت شهري و مدير وقت اداره كل فرهنگ و ارشاد گيلان، رنگ و لعابي جديد بر تماشاخانه دادند. آن روزها چقدر شادمان بوديم كه احيای تماشاخانه را به يك مركز فرهنگي وعده دادهاند و عنوان شد كه با مالكان نيز در اين زمينه مذاكراتي صورت گرفته و حتي رقم 6 ميليارد توماني خريد ملك هم مطرح شده بود. وعدهاي كه البته هيچگاه عملي نشد و حالا سقف تماشاخانه گيلان در ابتداي خيابان سعيد، آرام و بيصدا در حال ريختن است.
تا پيش از احداث تماشاخانه، سالن دبستان ارامنه اهوردانايان رشت و همچنين سالني كه شهرداري رشت ساخته بود، در اختيار گروههاي هنري قرار ميگرفت. با احداث تماشاخانه توسط جهانگير سرتيپپور، در سال ۱۳۲۴ خورشيدي شخصيتهاي برجستهاي در اين تماشاخانه بر سن تئاتر رفتند كه بعدها از نامآوران عرصه تئاتر و سينما در كشور شدند.
شادروان حاجعلي عسگري، در زمان حيات در گفتوگو با نگارنده يادآور شده بود كه زمين تماشاخانه براي خانواده سرتيپپور بود. و در واقع باني احداث تماشاخانه، نماد هنري گيلان را در املاك شخصي خود ساخت.
عسگري در كتاب « تاريخچه تئاتر گيلان» اشاره دارد كه اكثر نمايشها (از سال ۱۲۸۹ تا ۱۳۲۰) در سالن مدرسه ارامنه اجرا ميشد اما «سالن مدرسه آواديس گنجايش پذيرايي بعضي از سفرا و مهمانهاي خارجي را - كه از روسيه به رشت ميآمدند - نداشت.
بنابراين به دستور «تيمسار آيرم» سالن بزرگ و مجهزي، جنب عمارت بلديه رشت ساخته شد. مدتي اين سالن در اجاره روسها بود ولي در اثرعدم مراقبت اين سالن خراب شد و تلفنخانه فعلي جنب اداره بلديه به جاي سالن نمايش ساخته شد.
در گذشته شهرداري رشت در زمينه كارهاي هنري بسيار فعالتر از اكنون بود و سالنهاي خود را در اختيار گروههاي نمايشي ميگذاشت. سالن ديگري در ابتداي خيابان شريعتي در طبقه فوقاني بازار شيك هم مال شهرداري بود كه در اختيار گروههاي نمايشي قرار ميگرفت.
كانونهاي هنري مختلفي در رشت شكل گرفت ولي به دليل برخي مشكلات عملا فعاليت اين كانونها دوام نداشت. چند نفر از شركت سهامي هنر به نامهاي «مهدي گرامي»، «دكتر بانو خسروي» و «اسفنديار سرتيپپور» دور هم جمع شدند و پايه و اساس يك مركز هنري را در رشت بنا گذاشتند و مهر ماه ۱۳۲۴ خورشيدي تماشاخانه گيلان در ابتداي خيابان سعدي آغاز به كار كرد و يك مكان اختصاصي براي اجراي تئاترهاي رشت شد.
در واقع بناي تماشاخانه را خانواده جهانگير سرتيپپور گذاشتند. زمين تماشاخانه هم مال همسر يا خواهر سرتيپپور بود. خود جهانگير نمايشنامهنويس و بازيگر تئاتر بود و در همين تماشاخانه هم اجراهاي خوبي داشت و بعدها هم شهردار و سناتور رشت شد.
بعدها تماشاخانه به «محمدحسنخان ميلاني» رسيد. او و برادرش هم از اهالي هنر و دوستدار تئاتر بودند. ميلاني پردهخوان بود. مرحوم نادر گلچين، عزتالله انتظامي و ناصر مسعودي پيشپردهخوان بودند.
فريدون نوزاد، جمشيد حلاج، پروين تمجيدي، فرامرز بهبود و فرخلقا پوررسول در اين تماشاخانه اجرا داشتند.» با آمدن سينما به رشت در حوالي سال ۱۳۳۵، اجراي تئاتر از رونق ميافتد و تماشاخانه رشت براي ادامه حيات خود تبديل به «سينما آبشار» ميشود.
تماشاخانه رشت، سمبل تاريخ هنرهاي نمايشي گيلان است. ولي سالهاست كه ديگر تماشاچي به خود نديده و همگان تماشاچي فرسودگي بنايش هستيم. سمبلي كه آرام و بيصدا سقفش در حال فرو ريختن است.
منبع: اعتماد