صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۴۴۳۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۳ - ۲۹ آذر ۱۳۸۸ - 20 December 2009

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زري مي‌آيد.

ايران: کوثر ولايت و فقاهت

«کوثر ولايت و فقاهت» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ ايران به قلم مجتبي زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛ اينجا كلاس درس و وعظ فقيهي عاليقدر است. با اين كه محاسن او از گذشت روزگار سپيد و قامتش خميده است اما در كنار فقاهت، لباس رزم بر تن دارد، به مثابه بسيجيان است و حاضر است تا مرز شهادت از افق فقاهت پاسداري كند. گويا او تحفظ لساني و آثار سكوت خواص را در تاريخ اسلام به نيكي مي‌داند. آري! او آيت‌الله العظمي نوري همداني- كثرالله امثالهم- است.

با مرحوم آخوند ملاعلي همداني هم‌حجره بود و 84 سال از عمرش مي‌گذرد. از فيوضات حضرات آيات عظام سيدمحمد داماد، حجت كوهكمره‌اي، علامه طباطبايي، بروجردي و امام خميني- رضوان‌الله عليهم- بهره‌ها برد و در راه پيروزي نهضت اسلامي مورد تعقيب، دستگيري و زنداني از سوي ساواك قم و تهران قرار گرفت و درد اسارت و تبعيد را براي امام(ره) و نهضت او به جان خريد.

وقتي مقاله توهين‌آميز روزنامه اطلاعات عليه رهبري نهضت اسلامي در سال 56 منتشر شد، بيت ايشان به يكي از مراكز مهم اعلام خشم عمومي عليه رژيم پهلوي مبدل و به همين دليل كوچه منتهي به بيت ايشان نيز به كوچه «قيام» موسوم شد. در آن روز، وقتي سيل جمعيت در اين بيت اجتماع كرد، ايشان بر منبر تكيه كرد و پس از بياناتي انقلابي، اشعار بسياري را در مذمت رژيم و سبكسري ياوه‌گويان قرائت مي‌كند از جمله اين كه

مه فشاند نور و سگ عوعو كند/ هر كسي بر طينت خود مي‌تند
چون تو خفاشان بسي بيند خواب/ كاين جهان ماند يتيم از آفتاب
اي بريده آن لب و حلق و دهان/ كه كند تف سوي ماه آسمان
خس، خسانه مي‌رود بر روي آب/ آب صافي مي‌رود بي‌اضطراب

از 19 دي 56 تا 16 آذر 88، 32 سال مي‌گذرد اما حضرت آيت‌الله لحظه‌اي از پاسداري حريم ولايت فقيه كم نگذاشتند. فقيه اديبي كه وقتي مي‌بيند دگرباره زبان دشمن به واسطه برخي اهل سياست بي‌بصيرت و نيز بعضي شيوخ بي‌زهد در رجم دين و آئين ملت به كار افتاد، كلاس درسش را به خروشي دگرباره مبدل مي‌كند و شعري را مي‌سرايد كه اكنون آوازه شهر و ديارمان شده است.

شعري كه يادآور وحي الهي است كه در برابر هجمه‌ها و زخم زبان‌هاي «عاص بن وائل» و سران مشرك پس از فوت عبدالله و ديگر پسران رسول خدا به نبي مكرم اسلام- صلي‌الله عليه و آله- رسيده بود؛ «انا اعطيناك الكوثر، فصل لربك وانحر، ان شانئك هوالابتر» مرحوم طبرسي، كوثر را «مبالغه در كثرت» تعريف كرده است: «كوثر چيزي است كه كثرت از شأن آن است و كوثر خير كثير است.» مي‌دانيم عرب كسي را كه فرزند ذكوري از او باقي نبود، «ابتر» يا «بلاعقب» مي‌دانست و اين چنين بود كه با ظهور فاطمه- سلام‌الله عليه- خير كثير به پيامبر(ص) اعطا شد و از آن روز جهان هيچ گاه از اين خير كثير و ذريه آن خالي نبوده و نخواهد شد. حضرت آيت‌الله از آن شعار تاريخي، شعاري نو خلق كرد و فقه و شعر و خطابه را بار ديگر به تولي و تبري پيوند زد كه:
امام خميني كوثر است، دشمن او ابتر است/ خامنه‌اي كوثر است، دشمن او ابتر است

او به آفرينش اين كلمه‌ها اكتفا نكرد و همانند سيره مألوف سلف صالحين در تعظيم شعائرالله، از مستمعين خواست كه شعار را با او تكرار كنند. با اين سرايش تاريخي، بار ديگر تاريخ اسلام براي ما تجديد خاطره شد و ملت چه زود قدر و قيمت اين فقيه پارسا و شعر و شعارش را دانست؛ چه اين كه به رأي‌العين ديديم امروز به هر كوي و برزن اين كشور بزرگ كه گذر مي‌كني، مي‌شنوي كه:
خميني و خامنه‌اي كوثراند/ دشمن‌شان ابترند

امروز ترديدي نيست كه انقلاب اسلامي به چشمه جوشان خير كثير و آل‌الله متصل است. اين انقلاب، انقلابي آئيني و فرهنگي است و با جان ما پيوند يافته است. مي‌گوييد چگونه؟ مي‌گوييم از همان روي كه آن زعيم راحل گفته بود كه «هر چه داريم، از محرم و صفر است» و مگر مي‌توان با محرم و صفر سر ستيز داشت. انقلاب ما كوثر است زيرا قوه محركه آن «تاسوعا و عاشورا» است و مگر دشمن مي‌تواند بين ما و محرم و صفر جدايي افكند.

آفتاب يزد: واقعاً‌غرامت مي‌خواهيم؟!

«واقعاً‌ غرامت مي‌خواهيم؟!» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ در اوج اظهار نگراني بسياري از فعالان سياسي و مقامات مذهبي كشور نسبت به برخي نابساماني‌هاي داخلي، محمود احمدي‌نژاد از تشكيل گروهي خبر داد كه وظيفه آن، محاسبه خسارت‌هاي وارده به ايران در طول جنگ جهاني دوم است.

به گفته احمدي‌نژاد، قرار است نتيجه كار اين گروه، براي مطالبه غرامت، تسليم سازمان ملل متحد شود. اگر كسي در خارج از مرزهاي ايران باشد و تا ديروز هر نوع دسترسي به اخبار مرتبط به ايران را بر خود تحريم كرده باشد با شنيدن خبر جديد، مطمئن خواهد شد كه مديران دولتي ايران در انجام وظايف روزمره خود هيچگونه عقب‌افتادگي ندارند و همه كارهاي جاري كشور به خوبي پيش مي‌رود.

از جمله همكاران رئيس دولت، بودجه ساليانه و برنامه پنج ساله كشور را به موقع آماده و به مجلس ارسال كرده‌اند و اكنون با فراغت بال، مي‌توانند بخشي از وقت و انرژي خود را صرف پيگيري خسارت‌هاي وارده به ايران در حادثه‌اي نمايند كه بيش از 60 سال پيش به وقوع پيوسته است.

كساني هم كه از حادثه جنگ ايران و عراق آگاهند به اين نتيجه خواهند رسيد كه احتمالا موضوعات مربوط به اين جنگ از جمله برآورد خسارات مالي و انساني آن، به دقت بررسي شده و اكنون ‌‌بايد به سراغ اشغال كنندگان ايران در جريان جنگ دوم جهاني رفت و از آنها مطالبه غرامت نمود. سوالات جزئي پيرامون اين موضوع نيز چندان اهميتي ندارد. مثلا نبايد سوال كرد كه براي تعيين گروه مورد نظر احمدي‌نژاد، كداميك از صاحب‌نظران مسائل تاريخي و سياسي، مورد مشورت قرار گرفته‌اند؟ نكته كم اهميت ديگر آن است كه آيا همه اشغالگران و ياران آنها، طرف مطالبه ايران هستند يا مثلا «دوستان روس»‌از اين مقوله مستثنا خواهند بود؟

اما آنچه نمي‌توان از آن عبور كرد يك سوال نسبتا مهم است كه به رفتار خصمانه بعضي از كشورها در سال‌هاي اخير باز مي‌گردد و براي اثبات آن، نيازي به تشكيل كارگروه و اعلام خبر آن در دانمارك نيست. امروز نمي‌توان ترديد كرد كه خسارت ناشي از رفتارهاي روسيه و چين در پرونده هسته‌اي ايران، به مراتب سنگين‌تر از خساراتي است كه از توطئه‌چيني مستقيم آمريكا و انگليس ناشي مي‌شود. زيرا دوستان شرقي دولت احمدي‌نژاد، در موضوع هسته‌اي نهايتا همان راهي را مي‌روند كه اربابان غربي در جلوي پاي اين دو «ابرقدرت‌نما» - روسيه و چين - گذاشته‌اند و از اين لحاظ، خسارت‌زني آنها با يكديگر برابري مي‌كند.

اما اروپا و آمريكا همواره از همراهي دقيقه نودي چين و روسيه در تصويب قطعنامه‌هاي ضد ايراني بيشترين استفاده تبليغاتي را برده و مي‌برند تا نشان دهند نگراني ادعايي آنها از برنامه هسته‌اي ايران، يك دغدغه براي همه كشورهاست؛ حتي دوستان نزديك ايران و كشورهايي كه نجات اقتصاد آنها مديون بازشدن بازار ايران به روي اجناس و خدمات بنجل آنها بوده و هست!

كشورهاي ديگر، در شرايطي خسارت خواهي ما براي جنگ‌جهاني دوم را جدي خواهند گرفت كه ببينند امروز ما با استفاده از راه‌هاي حقوقي و قانوني، تاخير غيرموجه روس‌ها در راه‌اندازي نيروگاه بوشهر - يا به عبارت بهتر خوش رقصي آنها در برابر غرب - را با جديت پيگيري مي‌‌كنيم نه اينكه چشم‌هاي خود را بر اين تاخير ببنديم و از زبان يك مقام رسمي اعلام كنيم «روس‌ها در اين زمينه، تعللي نداشته‌اند».

كشورهاي ديگر، چگونه جديت ما براي مطالبه حق 65 سال پيش را باور كنند در حالي كه شاهد هستند همزمان با جديدترين راي ظالمانه روسيه عليه پرونده هسته‌اي ايران، در تهران با مقام روسي، دست دوستي مي‌دهيم و آنها را به گرفتن دهها پروژه بزرگ نفتي در ايران، بشارت مي‌دهيم؟ اگر قرار است از فاتحان جنگ جهاني دوم خسارت بگيريم لابد بايد از عاملان اصلي آن جنگ نيز «طلبكار» باشيم نه آنكه در آمارهاي رسمي، نام آلمان را در صدر طرف‌هاي تجاري و منتفع شدگان از بازار پرجاذبه ايران قرار دهيم.

مگر مي‌توان از خسارت‌زنندگان به ايران سخن گفت و چيني‌ها را همچنان عزيز داشت؛ چيني‌هايي كه هم امنيت ايرانيان را با صادرات كاميون‌هاي غير استاندارد و شيرخشك آلوده به خطر انداخته‌اند و هم برخي محصولات آنها، مقدس‌ترين ارزش‌ها براي ايرانيان را به تمسخر مي‌گيرد؟ گرفتن خسارت جنگ جهاني دوم، كاري پسنديده است اما قبل از آن بهتر است جلوي زمينه‌چيني عراقي‌ها را بگيريم كه با طرح ادعاهايي جديد درخصوص اشتراكات مرزي يا چاه‌هاي نفتي واقع در مناطق مرزي، خود را براي خسارت‌زني‌هاي آينده عليه ايران آماده مي‌كنند.

آنچه در جنگ جهاني دوم اتفاق افتاد ناشي از زياده‌خواهي بعضي كشورها و سكوت برخي كشورها- با اعلام بي‌طرفي- بود؛ همان حادثه‌اي كه امروز در جريان است و تعدادي از كشورها با اعلام«بي‌طرفي ظاهري» در پرونده هسته‌اي ايران به دنيا نشان مي‌دهند كه تعداد دفاع كنندگان از حق كشورمان در برابر مخالفان ايران و كساني كه انگيزه‌اي براي دفاع از ايران ندارند- صاحبان آراي ممتنع- بسيار ناچيز است. متاسفانه بعضي از مقامات ‌‌دولت دهم، به جاي انتقاد از «ممتنع«»ها به كمك آنها شتافتند و به خاطر اين بي طرفي از آنها تشكر كردند. ‌‌

قطعنامه‌هاي شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي، تلاش قدرت هاي بزرگ جهاني براي سلب حق مسلم ايران در دستيابي به آخرين فن‌آوري‌هاي روز است. كشورهايي كه با اين قطعنامه مخالفت كردند، نشان دادند كه حاضر نيستند بر اين تضييع حق، مُهر تاييد بزنند اما راي ممتنع در اين داستان به اين مفهوم است كه صاحبان راي ممتنع، نسبت به حق مسلم ايران يا صلاحيت مسئولان فعلي ايران براي استفاده از اين حق، قانع نشده‌اند. مسئولاني كه امروز از آراي ممتنع در قضيه اخير سپاسگزاري مي‌نمايند بعيد است در آينده بتوانند مدعي كشورهايي شوند كه جمع‌آوري مدرك در خصوص «خسارت زني» آنها به ايران در جنگ جهاني دوم به اندازه اقدامات آشكار تعدادي از كشورها در سوژه‌هاي اخير مرتبط با ايران، آسان نيست؛ اگرچه مهرورزي‌هاي ويژه دربرابر بعضي‌حق‌كُشي‌هاي مسلم چين و روسيه و برخي اعراب به ظاهر دوست، ‌‌وجود عزم جدي براي هرگونه غرامت‌خواهي نسبت به حال و گذشته را زير سوال برده است اما اگر دولتمردان ايران، اين موضوع را از وظايف اصلي خود برمي‌شمارند و آن را در مقايسه با جريان امور عادي كشور از اولويت برخوردار مي‌دانند، بهتر نبود قبل از رسانه‌اي كردن - آن هم در يك كشور خارجي- براي آن، فراخوان داخلي مي‌دادند تا اين موضوع حيثيتي، مانند بعضي اظهارنظرهاي ديگر، در ميانه راه به تفسير و تاويل يا توجيه و تكذيب، دچار نشود!‌
 
رسالت: بياييد به تفسير راهنما عمل کنيد

«بياييد به تفسير راهنما عمل کنيد» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛و اعلموا ان فيکم رسول الله لو يطيعکم في کثير من الامر لعنتم سوره حجرات، آيه7 «و بدانيد که رسول خدا در ميان شما است . اگر در بسياري از امور از شما اطاعت کند به رنج مي افتيد....»

و اعلموا ان فيکم رسول الله لو يطيعکم في کثير من الامر لعنتم
سوره حجرات، آيه7
«و بدانيد که رسول خدا در ميان شما است . اگر در بسياري از امور از شما اطاعت کند به رنج مي افتيد....»
آيت الله هاشمي رفسنجاني در تفسير راهنما در نگاه به اين آيه
27 نکته کليدي ، مطالب و آموزه هاي اجتماعي و سياسي خوبي استخراج کرده که بخشي از آن را در زير مي خوانيد.

1- اقدام نکوهيده برخي از مسلمانان به تحميل آراي شخصي خود بر پيامبر (ص)
2- تلاش برخي مسلمانان ، براي واداشتن پيامبر (ص) به پذيرش خبر «وليد»1()
3- خودسرانه عمل نکردن مردم در مسائل مهم اجتماعي و وانهادن آن به رهبري الهي مايه مصونيت از خطرات ندامت بار است . خداوند از مومنان خواسته است تا در زمينه مسائل اجتماعي و خطرآفرين خودسرانه عمل نکنند و وجود رهبري الهي را ناديده نينگارند.
4- تحميل آراء و تمايلات سطحي مردم به رهبري الهي
پيامبر (ص) مايه مشقت و زيان حتمي خود آنان است.
5- برنامه هاي پيامبر(ص) براساس واقعيت ها و مصالح واقعي و نه تابع تمايلات مردم است.
6- اطاعت محض از رسول خدا (ص) نمود ايمان و موضع گيري در برابر آن حضرت نمود کفر است.
7- کفر و فسق وعصيان مانع رشد اجتماعي بشر است.
8- رشد و تعالي جامعه در پرتو وجود رهبري الهي و نفوذ رهنمودهاي وي است.
و ....
ارزيابي مواضع و عملکرد آيت الله هاشمي رفسنجاني قبل و بعد از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري در مسيري غير از آنچه ايشان در آيه ياد شده به عنوان تفسير ارائه مي فرمايند ، است.
بويژه آنکه تفسير آن را به ماجراي «وليد» ربط مي دهند. وليد بن عقبه که بود؟

وليد بن عقبه کسي بود که پيامبر او را براي جمع آوري زکات از قبيله بني المصطلق اعزام داشت .هنگامي که اهل قبيله با خبر شدند که نماينده رسول الله (ص) مي آيد با خوشحالي از او استقبال کردند ولي از آنجا که ميان آنها و وليد در جاهليت خصومت شديدي بود ، تصور کرد آنها به قصد کشتنش آمده اند.خدمت پيامبر بازگشت و عرض کرد: آنها از پرداخت زکات خودداري مي کنند. پيامبر خشمگين شد و تصميم گرفت با آنها پيکار کند که آيه (اي کساني که ايمان آورده ايد ! اگر فاسقي خبري مهم براي شما بياورد درباره آن تحقيق کنيد- حجرات  آيه6 )

پيامبر در مقام تحقيق، خالد بن وليد بن مغيره را فرستاد، او خبر آورد که بني المصطلق به اسلام کاملا وفا دارند و صداي اذان و نماز آنها را با گوش خود شنيده است .وليد براساس يک دروغ مي خواست آرامش جامعه اسلامي را به هم بريزد. اما با تبيين آن خبر نادرست از اين کار جلوگيري شد . آقاي هاشمي در برداشت از آيه اي که در صدر مقاله آمد يکي از آموزه هاي اين آيه را در سرزنش کساني دانسته که مي خواستند خبر وليد را به پيامبر تحميل کنند و يا بقبولانند.

خبر دروغ تقلب در انتخابات را که به قول ابطحي رمز آشوب بود چه کساني مي خواستند به مردم و رهبري معظم انقلاب تحميل کنند؟ پس از بررسي کامل و حتي بازشماري10  درصد صندوقها که معلوم شد اين خبر کذب محض است، چرا عده اي همچنان برآن اصرار دارند؟ و متاسفانه آقاي هاشمي در مورد آن مي گويد ترديد دارم! آقاي هاشمي در سفر به مشهد همچنان برمواضع خود در نمازجمعه88/4/27  اصرار دارد حال آنکه اکنون حکم رياست جمهوري  تنفيذ شده و مواضع رهبري در دو خطبه نماز جمعه و سخنراني هاي پس از آن صريح و شفاف در خصوص اصحاب فتنه و موضوع انتخابات روشن است .

مقام معظم رهبري فرمودند: «موضع نظام جذب حداکثري و دفع در حد ضرورت است اما عده اي اصرار بر فاصله گرفتن و طرد شدن از نظام دارند.»

اما آقاي هاشمي همچنان بر مواضع گذشته خود مبني بروحدت با آن جماعت اصرار دارد در حالي که  آن جماعت روسياه همچنان برطبل بي مهري به امام و نظام و انقلاب مي کوبند.

مردم براساس همين آموزه هاي قرآني که جناب آقاي هاشمي در تفسير راهنما فرموده اند طي دو جمعه گذشته به خيابانها ريختند و پشتيباني خود را از مواضع رهبري و نيز محکوميت هتک حرمت به ساحت امام (ره) اعلام کردند. اما دفتر آقاي هاشمي دو روز قبل از راهپيمايي بزرگ مردم دوباره متن کامل سخنان ايشان را در مشهد که در واقع تحميل يک نظر به رهبري است منتشر مي کند.
و حضرت آيت الله هاشمي رفسنجاني در ديدار جمعي از روحانيون همان روز مي فرمايند:
«اگر برخي با ارعاب به دنبال حل مسائل هستند در اشتباهند» (انديشه نو
 پنج شنبه26  آذر88صفحه اول تيتر اول)
اين موضع چقدر با تفسير آقاي هاشمي با آيه : «و اعلمو ان فيکم رسول الله لويطيعکم في کثير من الامر لعنتم » که خود مفسر آن است، مي خواند.

آقاي هاشمي بارها در سخنراني خود از وجود راه حل هايي براي حل آنچه که او «بحران» مي خواند سخن گفته است . در حالي که راه حل قرآني اين مشکل همان است که در تفسير آيه7  سوره حجرات فرموده اند ؛ «تمکين در برابر رهبر الهي و خودسرانه عمل نکردن در مسائل مهم اجتماعي !»
40 ميليون نفر در اين انتخابات شرکت کردند. دو سوم مردم به يک نامزد راي دادند و کساني  هم که به کسان ديگر راي داده اند به اعلام نتايج التزام قانوني دارند. چرا عده اي برخلاف راي اکثريت و داوري6  فقيه و6  حقوقدان شوراي نگهبان و حکم تنفيذ رهبري همچنان به دروغ تقلب يا ترديد در اعلام نتايج انتخابات  تفوه مي کنند ؟ عجيب آنکه کار به جايي رسيده فاسقاني که اين دروغ را در رسانه هاي شيطان تکرار مي کنند آنها را وادار کرده اند که مطالبات خود را تا سرحد سرنگوني نظام و اهانت به رهبري و امام (ره) ارتقا دهند!

به نظر مي رسد حل اين مشکل راه حل قرآني دارد و آن همان چيزي است که آقاي هاشمي در تفسير راهنما در مورد آيه ياد شده به آن خوب پرداخته اند.
پي نوشت
1- وليد بن عقبه

اعتماد: حافظه متصل يک ملت

«حافظه متصل يک ملت»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي اعتماد به قلم جعفر گلابي است كه در آن مي‌خوانيد؛مطالعه تاريخ نشان مي دهد ملت ها و جوامع درست مثل يک انسان متولد مي شوند، کودکي مي کنند، بزرگ مي شوند، به بلوغ مي رسند، جوان مي شوند و گاهي مي ميرند.

ملت ها واقعاً داراي يک قوه فاهمه، انواع احساس ها و ادوار مختلف فکري و ذهني هستند. يک ملت چون يک انسان به خواب مي رود، بيدار مي شود، گاهي شاد، گاهي افسرده، گاهي خلاق و گاهي فرسوده مي شود. فرق يک ملت با يک فرد انساني در پيچيدگي هاي بيشتر و قرار گرفتن در زماني به درازاي يک تاريخ است. صبح تا شب يک ملت گاهي چندين قرن به طول مي کشد، سرزندگي او صدها سال و فکر کردن و به تصميم رسيدن و تحولش ده ها سال زمان مي برد.

در اين ميان تاريخ ملت ايران از طرفي يکي از پرقدرت ترين تاريخ ها و از طرفي ديگر يکي از پرحادثه ترين و پيچيده ترين داستان هاست.مثلاً ايرانيان با کوروش خيلي خوب شروع کردند. عظمت امپراتوري که وي به کمک مردم بنا نهاد بي سابقه بود و جالب اينکه يکي از متخلق ترين تمدن ها در تاريخ باستان به ايرانيان تعلق يافت؛ آنجا که پيش از ديگران حقوق بشر را شناختند و در عمل به آن اهتمام ورزيدند. اما ملتي که اينچنين خيره کننده آغاز کرد چنان به تکلف و جلال و جبروت پادشاهانش گرفتار آمد که اسکندر مقدوني با سپاهي نه چندان گران طومار عظيم هخامنشيان را در هم پيچيد. زخمي که او بر پيکر ايران و ايرانيان زد دو، سه قرن طول کشيد تا التيام يابد و دوباره از زير آوار يک تمدن، تمدني ديگر سر برآورد.

اين سريال فراز و فرود بارها ايران را دربر گرفت و هر بار معدل فکر و تدبير ايراني کوشيد اشتباهاتش را کمتر کند، عيوبش را برطرف سازد و راه هاي مطمئن تر سربلندي و پيشرفت را انتخاب کند. شايد براي همين بود که هنگام هجوم اعراب ايرانيان طرحي نو درانداختند و ميان فاتحان و پيام فاتحان تفکيک قائل شدند. اسلام را پذيرفتند ولي با سلطه امويان و عباسيان بي وقفه مبارزه کردند، در مقابل بغداد هزار و يک شب و قصر و قدرت خليفه قامت «تشيع» را برساختند و مغز ناب اسلام را در سادگي و اخلاق اهل بيت پيامبر(ص) جست وجو کردند.

ايرانيان در همه اين دوران در فکر بوده اند، آزمون و خطا کرده اند، آرام شده اند ولي تن به مرگ ندادند، حتي وقتي سيل بنيان برکن مغول همه شهرها و روستاهاي کشور را فراگرفت ايران تا مرز فناي ابدي رفت ولي در برابر ديدگان خيره تاريخ ناگهان دوباره قامت راست کرد و مهاجمان را در چنگال فرهنگ خود فرو گرفت. بعدها باز هم نه بر اساس جبر تاريخ که بر مبناي فکر و انديشه و خلاقيت و عيب و نقصي که وجود داشت فراز و نشيب مردم ايران ادامه پيدا کرد تا اينکه دنياي مدرن غرب از راه رسيد و ايران را در برابر پرسش ها و چالش ها و تحولات جديدي قرار داد. اولين و مهم ترين بازتاب تماس ايران و غرب جديد در انقلاب مشروطه بروز يافت و ايرانيان در اين حرکت بزرگ خود تلاش کردند راه پيشرفت را در کسب و تحصيل و بعد از آن بومي کردن دستاوردهاي جديد بشري پيگيري کنند.

اين حرکت نشان داد ايرانيان در مقابل تحولات جهان از حساسيت ويژه يي برخوردارند، به فکر فرو مي روند، تصميم مي گيرند و دست به اقدام مي زنند. از مشروطه تا انقلاب اسلامي حدود 70 سال طول کشيد، 70 سالي که هرگز يک خط سير ثابت نداشت و حوادث گوناگون و بزرگ و کوچک نشان داد نهاد و ضمير ناآرام ايراني به کار است تا مقام و موقعيت شايسته خود را پيدا کند.

در انقلاب اسلامي مي شود به جرات ادعا کرد ايرانيان نه در پي توالي چند حادثه و بروز ناخواسته زمينه که در اثر فکر و احساس خويش به «تصميم انقلاب» رسيدند و اين کار را کردند و در اقدام خويش علل و عوامل عدم موفقيت انقلاب مشروطه را لحاظ کردند.از چيدن همه مقدمات بالا مي خواهم اين نتيجه را بگيرم که ايرانيان يک عضو منفعل تاريخ نبوده اند. آنها همواره در فکر و انديشه و عمل سير کرده اند و توانسته اند در ضمير بين الاذهاني خويش حرکت تکامل آسا داشته باشند. هر بار که در فکر فرو رفته اند بعدها به تصميم رسيده اند و هرگاه تصميم گرفته اند مردانه عمل کرده اند. بعد از انقلاب اسلامي هم هرگز جهان شاهد يک ملت منفعل در ايران نبوده است.

ملتي که فکر مي کند و توان تصميم گيري دارد يک ملت منفعل نيست. آنها در جنگ از تصميم خود حفاظت کردند و نگذاشتند نابساماني هاي طبيعي يک انقلاب تماميت ارضي شان را هدف هوس يک ديکتاتور متجاوز قرار دهد.به نظر مي رسد بعد از جنگ هم اين طور نبود که فکر مردم خاموش و خيال شان راحت شود و از دقت در امور و تعقيب حوادث باز بماند.

پيداست که همين فکر و انديشه يي که همواره ذهن و دل ايرانيان را به خود مشغول کرده است و مرتباً درصدد يافتن عيب ها و کم کردن نقص هاست داراي آهنگي مستدام است و براي همين هم تحول آسا و جلورونده است.نکته بسيار مهم در اين ميان اين است که در پي کوتاه شدن «زمان» ميان حوادث بزرگ حافظه تاريخي مردم به صورت روزافزوني در حال تقويت شدن است، مثلاً اگر در تاريخ باستان ظهور و سقوط يک سلسله صدها سال به طول مي انجاميد و يکپارچگي و اتصال حافظه تاريخي مردم را براي شناسايي عيب ها و نقص ها دشوار مي ساخت از حدود صد سال پيش تاکنون «زمان کوتاه بين حوادث» به مدد مردم آمده و آنها را دچار هوش و تدبير و تجربه بي سابقه کرده است. وقوع دو انقلاب بزرگ در کمتر از صد سال توانايي مردم در درک و تحصيل و امعان نظر حتي به جزييات را مضاعف ساخته است.

مردم ديگر امواج را شناخته اند و حتي گاهي عمداً خود سوار آنها مي شوند. شايد ديگر هيچ موجي نتواند ناخواسته و نادانسته مردم ايران را با خود به مقصد دلخواه اش ببرد.اين آگاهي، اين درايت و تجربه يي که آثار آن قابل مشاهده است يک سرمايه عظيم است که به واسطه آن حتماً تحولات مثبتي در پي خواهد آمد. در شرايط خاصي کنوني اميد مي رود مردم ما بدون هزينه هاي گزاف و بدون مخدوش شدن آرامش جامعه و بدون افراط و تفريط گام هاي مهمي در جهت اعتلاي کشور و نزديک شدن به جامعه آرماني خويش بردارند.

از پس آن همه حوادث و يک تاريخ بزرگ ديگر عيب است که ما در اثر يک دعواي خانوادگي دچار خسارت هاي بزرگ شويم. اتفاقاً پيروزي بزرگ در وراي پيروزي هاي مقطعي آن است که ملت ايران راه آرام و مطمئن و بي هزينه و عادلانه غلبه بر مشکلات را بيابد و حافظه متصل تاريخي خود را چون سرمايه يي بي بديل و گرانمايه و مشعشع به کار گيرد. از اين حافظه نبايد ترسيد. بايد آن را غنيمت شمرد و در راه پيشرفت کشور با آن هماهنگ شد.

كيهان:... و بارديگرخواص

«... و بارديگرخواص»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛

1- اينجا مدينه است، مسجد النبي(ص) و ظهر يكي از روزهاي جمعه هزار و چهارصد و چند ده سال قبل. نمازجمعه برپاست و رسول خدا(ص) به امامت ايستاده و خطبه مي خواند. ناگهان صدايي در فضا مي پيچد، جارچي يكي از كاروان هاي تجاري است كه از ورود كاروان به مدينه خبر مي دهد.

نمازگزاران از گوشه چشم به يكديگر نگاه مي كنند، بسياري از آنان وسوسه شده اند، وسوسه پيشدستي در خريد كالاي از راه رسيده، اما، نمازجمعه است، با آنهمه سفارش، و رسول اكرم(ص) برترين و شايسته ترين خلق خدا، امامت جمعه را برعهده دارد. اگر تا پايان نماز صبر كنند، ديگران در خريد پيشي مي گيرند. بسياري از نمازگزاران دو دل مي شوند. اين پا و آن پا مي كنند و سرانجام، شماري از آنان كه چندان هم اندك نبودند، آهسته و پاورچين صف هاي نماز را ترك مي كنند و چند قدم كه دورتر مي شوند، گام ها را بلند برمي دارند و به سوي صدا و محل اتراق كاروان مي دوند... رسول خدا(ص) غمزده مي شود- شايد- و خداي سبحان به ملامت مي فرمايد: «چون تجارتي يا لهو و بازيچه اي ببينند به سوي آن مي شتابند و تو را -اي پيامبر- در نماز تنها مي گذارند...» آيه 11 سوره جمعه. مي گويند فقط 8 يا 12 تن از نمازگزاران بر جاي ماندند و نمازجمعه آن روز را ترك نكردند و رسول خدا(ص) فرمود؛ اگر اين عده نيز مي رفتند، عذاب الهي نازل مي شد.

2- اينجا تهران است، دانشگاه تهران و هزار و چهارصد و چند ده سال بعد از آن روز مدينه، باز هم ظهر يكي از روزهاي جمعه است، امام جمعه منصوب امام خميني(ره) و امام بعد از ايشان به خطبه ايستاده است. يك روز جمعه از روزهاي جنگ 8 ساله تحميلي است. مدتي است دشمن به بمباران شهرها و مناطق مسكوني روي آورده است.

از چند روز پيش تهديد مي كرد كه روزجمعه مراسم نمازجمعه را در دانشگاه تهران بمباران مي كند. جمعيت در دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف موج مي زند، هميشه همينطور بوده و هست، وقتي تهديد دشمن در ميان است، حضور جمعيت بيشتر و پرشورتر مي شود و آن روز جمعه هم... آقا در ميانه خطبه است كه بمبي قوي با صدايي مهيب در ميان نمازگزاران و در زمين چمن منفجر مي شود، تعدادي از نمازگزاران به خون مي غلتند و پاره هاي بدن آنها تا دهها متر آن طرف تر پرتاب مي شود.

صداي جمعيت به الله اكبر بلند مي شود و شعار «خوني كه در رگ ماست، هديه به رهبر ماست» به آسمان برمي خيزد. نمازگزاران با صلابت ايستاده اند. چند نفري به انتقال مجروحان مشغولند-14 شهيد و 88 مجروح- امام جمعه به خطبه ادامه مي دهد. در ركعت دوم نمازعصر و به هنگام قنوت، سر و كله جنگنده هاي عراقي در آسمان تهران پيدا مي شود، براي بمباران آمده اند، مثل روزهاي قبل. صداي انفجار بمب ها و شليك پي در پي ضدهوايي ها فضا را پر كرده است. نمازگزاران اما به نماز مشغولند. هيچكس از جاي خود تكان نمي خورد.

جمعه شب- شب همان روز- سيماي ملكوتي حضرت امام(ره) بر صفحه تلويزيون ديده مي شود؛
«من فراموش نمي كنم قصه روزجمعه را كه آنطور باشكوه، با نورانيت، با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمأنينه، با آن صداهايي كه مي آمد، با آن رگبارهايي كه مي آمد، من ملاحظه مي كردم، نگاه مي كردم، مخصوصاً نگاه مي كردم ببينم در بين مردم چه وضعي هست، نديدم حتي يك نفر را كه يك تزلزلي درش پيدا باشد. و آن وقت امام جمعه آنطور با آن طنين قوي صحبت كرد، مردم آنطور گوش كردند، آنطور فرياد زدند كه ما براي شهادت آمديم». صحيفه امام(ره) جلد 19، ص 195

3- اينجا كوفه است، دارالخلافه حضرت اميرعليه السلام و باز هم هزار و چهارصد و چند ده سال قبل.
علي(ع) به خطبه ايستاده است و با دلي گرفته، زبان به ملامت گشوده است «يا اشباه الرجال و لارجال اي نامردان مردنما... دلم از دست شما پرخون است، جرعه جرعه اندوه به كامم ريختيد... دشمنان به پيكارتان برخاسته اند و شما دست به جنگ نمي گشائيد، تابستان شما را فراخوان مي دهم، مي گوئيد هوا گرم است و زمستان، سرما را بهانه مي آوريد...» خطبه 27 نهج البلاغه.

4- اينجا ايران است، همين چند سال پيش... امام راحل ما (ره) پيرمردها را به ماندن دعوت مي كند، اجازه مي خواهند كه بروند و مي روند، نوجوانان در شناسنامه هاي خود دست مي برند تا سن خويش را براي رفتن به جبهه قانوني نشان بدهند. جوانان براي رفتن روي مين از يكديگر سبقت مي گيرند، پيرزن دستكش و جوراب پشمي را كه با دستهاي لرزان خود بافته است براي رزمندگان مي فرستد همراه با چند خط كه يكي از دانش آموزان روستا برايش نوشته است «فرزندان ناديده ام! از من بپذيريد... چه كند بي نوا ندارد بيش»...

5- و امام راحل ما رضوان الله تعالي عليه مي فرمود؛ « من با جرأت مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله-صلي الله عليه و آله- و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بن علي- صلوات الله و سلامه عليهما- مي باشند. آن حجاز كه در عهد رسول الله- صلي الله عليه و آله- مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمي كردند و با بهانه هايي به جبهه نمي رفتند، كه خداوند تعالي در سوره «توبه» با آياتي آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است.(26) و آنقدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب نقل، در منبر به آنان نفرين فرمودند.

(27) و آن اهل عراق و كوفه كه با اميرالمومنين آنقدر بدرفتاري كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب نقل و تاريخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهدا-عليه السلام- آن شد كه شد. و آنان كه در شهادت دست آلوده نكردند، يا گريختند از معركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد.» وصيت نامه حضرت امام (صحيفه جلد 21 ص 410 )

6- و اكنون به موضوع اصلي يادداشت پيش روي نزديك مي شويم و اين سوال را پي مي گيريم كه چرا لغزش و انحراف خواص در دوران حضرت اميرعليه السلام، لغزش مردم را به دنبال داشت و فاجعه مي آفريد، اما در اين دوران وقتي خواص مي لغزند، به جاي آن كه مردم را بلغزانند و به انحراف بكشانند، خود رفوزه مي شوند و سقوط مي كنند؟ راستي چرا...؟!

7- پاسخ اين سوال را بايد در دو تفاوت عمده ميان دوران ما- بعد از انقلاب اسلامي- با دوران حضرت امير عليه السلام جستجو كرد.

الف: تعداد خواص آلوده در دوران ما در مقايسه با دوران مولايمان حضرت اميرالمومنين عليه السلام - با احتساب جمعيت- بسيار اندك و كم شمارتر است. علي(ع) ياران مخلص و پا به ركاب اندكي داشتند تا آنجا كه نخلستان هاي خلوت كوفه و چاه هاي تاريك آن ديار، مخاطب دردهاي فروخورده و غصه هايي بود كه در گلوي مبارك مولايمان مانده بود. چه تنها بود علي مظلوم(ع) آن روز كه ياران به حق پيوسته خويش را به خاطر مي آورد و در حالي كه اشك در چشمان مبارك و خدايي اش نشسته بود، مي فرمود؛ «كجايند برادران من كه راه حق را سپردند و با حق رخت به ديار باقي بردند؟ كجاست عمار؟ كجاست ابن تيهان؟ كجاست ذوشهادتين؟ و كجايند همانندهاي ايشان؟...» خطبه 182 نهج البلاغه.

و اما، در اين دوران تعداد بزرگان صاحب انديشه و خواص مومن و پا به ركاب كه از ژرفاي دل پيرو امام راحل (ره) و خلف حاضر او هستند بيرون از حد شمار است.

ب: دومين تفاوت عمده اين دوران با دوران مولاي مظلوممان حضرت اميرعليه السلام را بايد در شور و شعور و ايمان و پاكباختگي مردم در ايران اسلامي و ناآگاهي اكثريت مردم در دوران اميرمومنان(ع) و رخوت و سستي آنان جستجو كرد. نكته اي كه امام راحل(ره) بارها به آن اشاره فرموده اند و نه فقط مردم ما و ملت هاي مسلمان به وضوح شاهد آن بوده اند، بلكه دشمنان تابلودار انقلاب نيز به آن اعتراف دارند. بيهوده بود- اما بي حساب نبود- كه وزير دفاع وقت آمريكا در دوران رياست جمهوري ريگان با صراحت توأم با وقاحت گفته بود «ريشه ملت ايران بايد از بيخ و بن كنده شود»! و دهها شاهد مثال ديگر.

8- نتيجه آن كه مردم دوران حضرت امير عليه السلام به علت ناآگاهي و بينش كمتر، از نقشه اصلي راه بي خبر بودند و چشم به دهان خواص داشتند و چنين بود كه وقتي يكي از خواص مي لغزيد و از راه راست منحرف مي شد، جماعتي از مردم را نيز با خود به لغزش و انحراف مي كشيد و اما، مردم در دوران ما به دليل برخورداري از بينش عميق و تجربه گرانقدري كه در حركت پا به پاي خويش با امام راحل(ره) و خلف حاضر او كسب كرده اند، نقشه راه را مي شناسند و از اين روي، چشم به دهان رهبر دارند نه خواص و دقيقاً به همين علت است كه لغزش و انحراف خواص در اين دوران نمي تواند لغزش و انحراف مردم را در پي داشته باشد، چرا كه معيار مردم براي ارزش گذاري هر يك از خواص، ميزان نزديكي مواضع و عملكرد آنان با رهبرانقلاب- يعني همان خط اسلام ناب محمدي(ص)- است بنابراين بسيار طبيعي و بديهي است كه در اين دوران، وقتي يكي از خواص مي لغزد نه فقط مردم را نمي لغزاند، بلكه خود از دايره انقلاب و نظام بيرون افتاده و سقوط مي كند.

نگاهي به انحراف برخي از خواص- مخصوصا طي چند ماه اخير- بيندازيد. هر يك از آنها به همان اندازه كه از «عروه الوثقي»ي رهبري دور شده اند به همان اندازه از چشم ملت افتاده اند، تا آنجا كه كار برخي از آنان به رسوايي كشيده و به اعماق ناكجاآباد سقوط كرده اند.

مردم سالاري:ضرورت پاسداشت عملي انديشه امام خميني (ره)

«ضرورت پاسداشت عملي انديشه امام خميني (ره)»عنوان يادداشت روز روزنامه‌‌ي مردم سالاري به قلم مهدي قوامي پور است كه در آن مي‌خوانيد؛در خبرها آمده بود که علي اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتي محمود احمدي نژاد در گفت و گو با سايت جوان فردا گفته است: در زمان فقدان امام (ره) نيازي نيست که به نظر ايشان متمسک شد. سپس در متن خبر آمده بود که وي در پاسخ به سوالي مبني بر اين که طبق سخنراني امام (ره) در سال 1358 در رابطه با اهانت به ايشان و پاره کردن عکسشان و لزوم حفظ آرامش جامعه در شرايط حساس آيا بهتر نبود از رسانه ملي تصوير پاره کردن عکس امام پخش نمي شد افزود : امام وقتي در قيد حيات بودند اين را فرمودند. در زمان حيات خودشان اشکالي نمي ديدند در زمان فقدان امام ديگر چنين چيزي نيست که ما متمسک بشويم به آن چيزي که ايشان فرمودند.

وي با بيان اين که الآن آرامش جامعه بر هم نخورده، گفت: مردم نگران شدند به حضرت امام هتک حرمت شده، اين نگراني مردم نگراني به جايي است.

آقاي جوانفکر در باره توصيه امام (ره) مبني بر عدم برخورد با خاطيان تصريح کرد: اين امر در زمان حياتشان بوده و خودشان فرمودند و مشکلي نداشت و نبايد هم آن کار صورت مي گرفت و صورت هم نگرفت ولي در زماني که ايشان در قيد حيات نيستند حرمت حضرت امام بيشتر از قبل بايد رعايت بشود و اين مستمسک، مستمسک خوبي نيست.

وي همچنين در دفاع از عملکرد صدا و سيما گفت که وظيفه صدا و سيما اطلاع رساني است و در مورد اتفاقي که افتاده فقط خبر رساني کرده است.

در اين رابطه لازم است به چند نکته توجه شود; اول اين که اتفاقا يکي از انتقادات اصلاح طلبان به مخالفان همين برخورد گزينشي با امام (ره) و انديشه هايش است چيزي که طي ساليان متمادي به شکل هاي متفاوت به اجرا درآمده و جريان اصلاح طلبي معتقد است تنها راه حل ممکن براي حل مشکلات کشور برخورد غير گزينشي با افکار و انديشه هاي امام است. اصلاح طلبان معتقدند که هر قدر که زاويه انحراف ما با انديشه هاي امام بيشتر شود کشور با مشکلات جدي تري مواجه خواهد شد ليکن مخالفان اصلاحات صرفا تا آن جا به انديشه هاي امام پاي بندي نشان مي دهند که منافع آنان تامين شود.

همين برخورد گزينشي را آنان با سخنان رهبري نيز دارند چنان که وقتي رهبري همه را به جذب حداکثري و دفع حداقلي فرا مي خواند و از حفظ حرمت و احترام آيت الله هاشمي سخن مي گويد ناگهان موجي از توهين ها و تخريب ها عليه آيت الله هاشمي به راه مي افتد . وقتي رهبري مصرانه از کرسي هاي آزاد انديشي در  دانشگاه ها سخن مي گويد و مي گويد حقيقت تنها از اين راه آشکار مي شود آنان هر منتقدي را منافق و آمريکايي مي خوانند حتي اگر اين منتقد دفتر تنظيم و نشر آثار امام باشد.

و اما نکته دوم اين که اگر حرمت امام پس از وفات ايشان بيشتر از قبل است که هست و همه  اصلاح طلبان نيز بر اين امر اعتراف دارند توجه بيشتر به سخنان ايشان نيز حرمت بيشتري دارد مگر اين که بخواهيم اين حرمت را صرفا به احترام و تکريم به تمثال مبارک ايشان تقليل دهيم ليکن اصلاح طلبان به عنوان ياران و فرزندان امام بر اين باورند که اين نوع تکريم امام خميني(ره) در واقع دردرازمدت  موجبات انحراف انقلاب را از آرمان هايش فراهم مي آورد لذا همگان بايد در جهت احياي انديشه هاي امام در عرصه سياست از هيچ کاري فروگذار نکنند.

و نکته سوم اين که يکي از اشکالات اين آقايان انکار واقعيت هاي جامعه است آن جا که مي گويد در جامعه هيچ بحراني وجود ندارد. در حالي که همه بزرگان و دلسوزان انقلاب با درک بحران موجود در کشور در پي ارائه راهکاري براي حل مساله و برون رفت از اين وضعيت هستند اين آقايان موضع گيري هايي اين چنيني موجبات تشديد بحران را فراهم مي آورند و هزينه هاي وارده به کشور و ملت را افزايش مي دهند در حالي که اصلاح طلبان از آغازين روزهاي پس از انتخابات با طرح وحدت ملي درصدد حل بحران و حفظ اتحاد بودند که با برخوردهاي ناصواب رو به رو شدند.

و نکته آخر اين که يکي از انتقادات ديرينه اصلاح طلبان به صدا و سيما که متاسفانه تا به امروز پاسخ درخوري نيافته است تعهد به رسالت خبري خويش است، نکته اي که آقاي جوانفکر در دفاع از اقدام صدا و سيما در پخش تصاوير بي حرمتي به عکس حضرت امام به آن توسل جسته اند. به راستي آيا صدا و سيما به اين وظيفه خطير خويش پاي بند بوده است؟ اگر چنين است حذف اصلاح طلبان از تمام برنامه ها و پخش جانبدارانه اخبار مربوط به آنان چه معنايي دارد ؟!مگر نه اين که 14 ميليون به اصلاح طلبان راي داده اند سهم آنان در برنامه هاي تلويزيوني چه قدر است؟ اين را در نظر داشته باشيد که صدا و سيما با توجه به فراگيري بي نظير و دريافت سهل و آسانش از سوي مردم نقش مهمي را در عرصه هاي سياسي اجتماعي ايران امروز بازي مي کند. در اين مورد نيز کافي است به انتقادات رهبري از صدا و سيما رجوع شود.

جمهوري اسلامي:نقش قاهره در تكميل حلقه محاصره غزه

«نقش قاهره در تكميل حلقه محاصره غزه»عنوان سرمقاله‌‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛نمايندگان مجلس مصر در اعتراض به ساخت ديوار فولادي در مرزهاي اين كشور با غزه از دولت قاهره توضيح خواسته اند. فراكسيون « اخوان المسلمين » در مجلس مصر از رئيس مجلس خواسته است درباره ساخت اين ديوار فولادي توضيحات قانع كننده اي ارائه كند.

توضيحات قانع كننده اشاره به تكذيب رسمي دولت مصر درخصوص اين ديوار است كه عملا هيچگونه تغييري در اصل ماجرا به وجود نياورده و كمتر كسي صداقت دولت قاهره در اين تكذيب ها را باور دارد و بولدوزرها در امتداد محور صلاح الدين سرگرم خاكبرداري بمنظور احداث اين ديوارهاي فولادي هستند.

طي روزهاي گذشته روزنامه صهيونيستي « هاآرتص » فاش كرد دولت مصر درحال فراهم ساختن مقدمات ساخت ديوار فولادي در زيرزمين در امتداد مرزهاي اين كشور با نوار غزه هستند تا در امتداد محور صلاح الدين احداث شوند و پيشروي فلسطيني ها به داخل خاك مصر از طريق حفر تونلهاي زيرزميني را سد كنند.

رژيم كمپ ديويدي قاهره در طول سالهاي اخير بويژه پس از شكست خفت بار اسرائيل در جنگ 22 روزه عليه غزه به شناسائي تونل هاي زيرزميني در محور صلاح الدين پرداخته و ضمن انهدام اين تونل ها با همكاري آمريكا و رژيم صهيونيستي سعي كرده از ارسال سوخت مواد غذائي و تجهيزات بيمارستاني و داروئي براي نوار غزه جلوگيري كند.

هم اكنون محاصره نوار غزه توسط صهيونيست ها باعث بحران غذائي و داروئي در غزه شده و نيروهاي مقاومت از طريق حفر تونل هاي زيرزميني سعي دارند آثارو تبعات محاصره غزه را مهار كنند و به حداقل ممكن برسانند. خشم رژيم قاهره از اينست كه نيروهاي مقاومت از طريق همين تونل ها توانسته اند بخش قابل توجهي از نيازهاي غذائي و داروئي مردم غزه را تامين كنند و تلاشهاي قاهره براي تكميل محاصره و افزايش فشارها بر مردم غزه را به ناكامي و شكست كشانده اند.

دولت مصر رژيم صهيونيستي تشكيلات خودگردان به رياست محمود عباس و دربارهاي عرب اميدوار بودند با تداوم فشارها و استمرار محاصره غزه مردم غزه عليه دولت اسماعيل هنيه وارد عمل شوند و سر به شورش بردارند ولي آنچه رخ داد كاملا بر عكس اين انتظارات بود و مردم غزه با وحدت بي نظير خود جنگ 22 روزه را به فرصتي براي شكست اسرائيل و پيروزي مقاومت مبدل ساختند.
اطلاعات جديد پيرامون طرح احداث ديوار فولادي نشان مي دهد كه اصل طرح توسط آمريكا و اسرائيل ارائه شده و رژيم قاهره و دربارهاي عرب نيز با آن موافقت كرده اند و حتي پرداخت بخشي از هزينه هاي آنرا دربارهاي عرب منطقه تقبل كرده اند.

كارين ابوزيد نماينده آژانس امداد و كاريابي آوارگان فلسطيني (آنروا) ضمن تاييد خبر احداث ديوار فولادي در مرز مشترك مصر و نوار غزه جزئيات تازه اي از اين طرح را بازگو كرده است . مطابق اظهارات كميسارياي « آنروا » اين ديوار در آمريكا ساخته شده و قدرت آن در برابر بمب و عمليات تخريبي انهدامي نيز مورد آزمايش قرار گرفته و عملا به تاييد مراكز تصميم گيرنده در آمريكا و اسرائيل نيز رسيده است . بطوريكه استحكام اين ديوار عملا از « خط بارلو » كه پيش از جنگ 1352 در ساحل شرقي كانال سوئز احداث شده بود بيشتر و اطمينان بخش تر است .

قرار است اين ديوار به عمق 30 متر در زيرزمين احداث شود و تا 10 كيلومتر در امتداد محور صلاح الدين اجرا گردد و در واقع زمينه ساز « محاصره ابدي غزه » است ! رژيم قاهره اگرچه احداث اين ديوار فولادي را تكذيب كرده ولي هم اكنون سرگرم عمليات خاكبرداري براي ايجاد عمق لازم در جهت احداث و جاسازي اين ديوار فولادي است . آنچه براي رژيم كمپ ديويدي قاهره ننگ بزرگي محسوب مي شود همكاري حقارت آميز با رژيم اشغالگر صهيونيستي در تكميل محاصره در اطراف غزه است كه ماهيت شرارت آميز و ضدانساني رژيم مفلوك قاهره را به تصوير مي كشد. البته رژيم مبارك پيش از اين هم از هيچ كوششي براي ابراز دشمني عليه مردم مظلوم فلسطين فروگذار نكرده و ماهيت پليد و ضد بشري خود را در هر فرصتي به نمايش گذاشته است كه مرور اين موارد مي تواند آگاهي ها در اين زمينه را بيشتر كند.

اصرار براي استمرار جنگ عليه غزه و عدم برقراري آتش بس تا نابودي كامل حماس مسدود نگهداشتن « گذرگاه رفح » و جلوگيري از ارسال مواد غذائي و داروئي به غزه تلاش همه جانبه در جهت شناسائي تونل هاي زيرزميني بين غزه و خاك مصر و جلوگيري ازارسال مايحتاج اوليه براي مردم غزه موافقت با بمباران مسير احداث تونل هاي زيرزميني در امتداد محور صلاح الدين توسط صهيونيستها و ارائه اطلاعات دقيق به صهيونيستها درخصوص مختصات و مشخصات كلي تونل هاي احداثي اعمال فشار بر حماس و ساير گروههاي مقاومت اسلامي براي تحميل رياست محمود عباس در دور آينده جلوگيري از تفاهم فتح و حماس و به بن بست كشاندن مذاكرات جناحهاي فلسطيني بمنظور تامين اهداف و برنامه هاي مشترك آمريكا و اسرائيل در جهت انزواي مقاومت اسلامي آموزش اعضاي گروه فتح در جهت مقابله با دولت اسماعيل هنيه و تبديل عناصر فتح به « خبرچين اسرائيل » در غزه و تجهيز آنها به سلاحهاي خودكارهمكاري با فتح و طيف محمود عباس بمنظور كودتا عليه حماس در غزه كه البته با افشاي اين طرح با نتايج معكوسي مواجه شد و عملا به بازداشت عوامل فتح منجر گرديد.

تشكيل اجلاس شرم الشيخ به فاصله چند ساعت پس از برقراري آتش بس يكطرفه از جانب رژيم صهيونيستي در پايان جنگ 22 روزه بمنظور يافتن راه حلي براي « خلع سلاح مقاومت » در غزه !
معرفي مقاومت اسلامي بعنوان عامل اصلي ايجاد جنگ و درگيري با صهيونيست ها و توجيه جنايات جنگي ارتش صهيونيستي در غزه اين فهرست را مي توان با بررسي بيشتر و دقيق تر باز هم تكميل نمود ولي درك ابعاد همين فهرست نيز كافي است كه ماهيت خيانت آميز رژيم كمپ ديويدي قاهره و نقش آن در تضعيف موقعيت فلسطيني ها در برابر رژيم صهيونيستي را بهتر از گذشته درك نمائيم .

نبايد از نظر دور داشت كه رژيم قاهره هم اصل عمليات احداث ديوار فولادي در امتداد مرز مشترك مصر با نوار غزه را تكذيب مي كند ولي همهمه و صداي ناشي از تحركات عظيم بولدوزرها و دستگاه هاي مجهز حفاري و خاك برداري در امتداد محور صلاح الدين بلندترين فريادي است كه از دروغ پردازي و خيانت رژيم دست نشانده قاهره پرده بر مي دارد. اهداف و برنامه هاي عاملان احداث اين ديوار هرچه باشد در اين نكته ترديد نيست كه هرچه رژيم صهيونيستي از احداث « خط بارلو » سود برد رژيم قاهره هم از احداث ديوار فولادي در امتداد محور صلاح الدين بهره خواهد برد هرچند رژيم قاهره در اجراي اين توطئه پادوئي بيش نيست .

دنياي اقتصاد:معماي رشد اقتصادي

«معماي رشد اقتصادي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل عاملي است كه در آن مي‌خوانيد؛آيا مي‌توان رشد اقتصادي را معياري براي مقايسه عملکرد دو اقتصاد دانست؟ به طور کلي پاسخ به اين پرسش مثبت است.

در واقع اگر دو اقتصاد از نظر ساختاري، انباشت سرمايه و ميزان توسعه يافتگي در يک سطح باشند، شايد اين شاخص بهترين معيار ارزيابي باشد. اما هر چه تفاوت دو اقتصاد بيشتر باشد در عين حال که هنوز اين شاخص کارآمد است؛ اما بايد به نکات ديگري هم توجه شود. در واقع اگر به صورت مطلق تنها بر اين شاخص تکيه کنيم و مدعي باشيم فلان اقتصاد در حال توسعه‌اي که رشد اقتصادي در حد کشورهاي توسعه يافته دارد، عملکردي برابر آنها و مناسب داشته است، دچار خطاي فاحشي در تحليل شده‌ايم. اما چرا؟

اول آنکه بي‌ترديد يک اقتصاد در حال توسعه براي رسيدن به وضعيت مطلوب به رشد اقتصادي چند برابر اقتصادهاي توسعه يافته نياز دارد و دوم آنکه رشد اقتصادي برابر، نشان از آن دارد که در اين اقتصاد فعاليتي به مراتب ناچيزتر از کشور توسعه يافته وجود داشته و عملکرد آن ابدا قابل دفاع نخواهد بود. ولي چگونه از رشد اقتصادي برابر بين دو اقتصاد عقب مانده و پيشرفته به اين نتيجه مي‌رسيم که عملکرد اولي بدتر از ديگري است. اگرچه در مقام پاسخ تمثيل‌هاي متفاوتي ‌زده شده تا اين مطلب براي خواننده غير‌متخصص روشن شود، اما شايد بتوان اصل مطلب را هم به سادگي بيان داشت.

اصل موضوع به نزولي بودن توليد نهايي سرمايه و نيروي کار برمي‌گردد و اين نزولي بودن را انسان‌ها به صور مختلف در زندگي‌شان درک مي‌کنند؛ مثلا هنگام غذا خوردن لذت و مطلوبيت قاشق‌هاي اول هنگامي ‌که آدمي‌گرسنه است، بسيار بيشتر از قاشق‌هاي نهايي است؛ بنابراين مي‌گوييم مطلوبيت نهايي غذا خوردن نزولي است يا آنکه پس از لختي هر دقيقه که مي‌گذرد فراگيري انسان از کتابي که مطالعه مي‌کند، پايين‌تر مي‌آيد. اين موضوع در پروسه توليد هم وجود دارد؛ به اين معنا که وقتي ميزان سرمايه از حدي گذر کند، توليدي که يک واحد سرمايه اضافي ايجاد مي‌کند با افزايش سرمايه کاهش خواهد يافت.

بنابراين در دو بنگاه مشابه و با سطوح سرمايه متفاوت يک واحد سرمايه اضافي توليد بيشتري در بنگاه با انباشت سرمايه کمتر ايجاد مي‌کند. از اين مي‌توان نتيجه گرفت که اگر يک واحد توليد بيشتر در اين دوبنگاه مفروض تنها به خاطر سرمايه به وجود آمده باشد، بنگاه کمتر توسعه يافته سرمايه‌گذاري کمتري نسبت به بنگاه ديگر، براي اين يک واحد توليد بيشتر انجام داده است.

به اين اعتبار در مقياس کلان نيز مي‌توان نتيجه گرفت که اگر دو اقتصاد در حال توسعه و توسعه يافته، رشدي برابر را تجربه کنند، فعاليت در اقتصاد توسعه يافته بسيار بيشتر از اقتصاد عقب مانده بوده تا اين رشد محقق شده است. اين فعاليت و عملکرد بهتر مي‌تواند مجموعه‌اي از سياست‌هاي اقتصادي، سرمايه‌گذاري، ارتقاي بهره‌وري و... را شامل شود. بنابراين بايد بيان داشت که اگر امروز رشد اقتصاد ايران از اقتصادهاي توسعه يافته تنها با اختلاف ناچيزي بالاتر است، نشان از آن دارد که عملکرد اين اقتصاد به صورت محسوس و غيرقابل اغماضي نامطلوب بوده و اميدبخش نيست.

آفرينش : راهبرد نفتي عراق و وضعيت ما

«راهبرد نفتي عراق و وضعيت ما»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛در حالي که چندي پيش معاون سرمايه گذاري شرکت ملي نفت ايران عدم سرمايه گذاري خارجي در صنعت نفت کشور را مشکل همه کشورهاي دنيا دانسته بود اما در همين ميان   دولت عراق  به رياست نوري المالکي  بود که با برگزاري مناقصه هاي بين المللي در بخش انرژي و توسعه ميدانهاي نفتي خود  موفق بود.

موفقيتي که با بلند پردازي هاي دولت  عراق مي رود تا ايران را در اوپک پشت سر گذارده و روياي رقابت با عربستان مهمترين توليد کننده و صادر کننده نفت در اوپک و جهان را واقعيت بخشد.در همين راستا به سخن حسين شهرستاني وزير نفت دولت عراق راهبرد  عراق در چند سال آينده توليد 11 تا 12 ميليون بشکه  در روز است توليدي که با توليد کنوني اين کشور يعني 2/5 ميليون  بشکه در روز  چندين برابر فاصله دارد.

بي گمان تلاش دولت  عراق در شرايط  رکود  و بحران اقتصاد جهاني و جذب 44 شرکت بين المللي براي سرمايه گذاري اقدامي است که تحسين کارشناسان  صنعت نفت  جهاني را موجب شده است تحسيني که بايد براي  مقامات  و مسئولان ايراني به نوعي هشدار باشد.هشداري که مي تواند به جايگاه توليد و صادرات نفت ايران در صورت تداوم سياست هاي نفتي کنوني آسيب فراواني وارد کند.

در مقابل بلندپروازي هاي عراق،رياض اعلام کرده است اين کشور ظرفيت توليد خود را تا 15 ميليون بشکه در روز  افزايش خواهد داد علاوه بر اين عربستان در چهار سال  گذشته نزديک به 300 ميليارد دلار در صنعت نفت خود سرمايه گذاري کرده است. در مقابل اين دو کشور هر چند مقامات دولتي ايران  از  سرمايه گذاري 67 ميليارد دلاري  در صنعت نفت خبر داده اند اما اين آمار به نگاه بسياري از کارشناسان غير واقع بينانه است چرا که وضعيت فعلي صنعت نفت و عقب افتادگي بخش هاي مختلف آن و توليد روزانه حدود 4 ميليون بشکه اي ايران حکايت از ناتواني ايران در توسعه مناسب و کافي سرمايه گذاري بويژه جذب سرمايه گذاري خارجي در اين بخش است.

در کنار اين امر مرکز پژوهش هاي مجلس پيش از اين اعلام کرده است در صورت عدم سرمايه گذاري و توسعه ميدان هاي نفتي ايران در هشت سال آينده وارد کننده نفت خواهد  شد.تنها گزارش کافي است که به عمق چالش هاي بي تحرکي و عدم  سرمايه گذاري در صنعت نفت کشور آگاه شويم و به حرکت لاک پشتي  صنعت نفت ما و حرکت شتابان عراق  در راستاي افزايش جايگاه در توليد و صدور نفت صحه گذاريم.

بي گمان کمتر کسي (با توجه به شرايط  گذشته وکنوني عراق) انتظار موج گسترده اي  از شرکت هاي بين المللي سرمايه گذار را واداشت اما اين امر به واقعيت  پيوسته است و دولت اين کشور اکنون با تدوين سياست  مناسب نفتي پيشگام در جذب سرمايه  در بخش انرژي خود شده است که علاوه بر افزايش جايگاه اين کشور در معادلات انرژي در سطح اوپک و جهان به تقويت اقتصادي ملي و افزايش قدرت ملي در سطح منطقه و جهان مي انجامد گذشته از آن با پشت سر گذاردن ايران در زمينه ي توليد نفت عملا سهم ايران را در بازار صادرات نفت خام کاهش  خواهد داد و از سوي ديگر به نگاه برخي از کارشناسان در صورت عدم سرمايه گذاري ايران در ميدانهاي مشترک با عراق (با توجه به سرمايه گذاري هاي عراق در ميدانهاي مشترک با کشورمان )ظهور پديده مهاجرت منابع نفتي اتفاق مي افتد که باعث خسارت ميلياردها دلار بر اقتصاد کشور خواهد شد.چرا که در منابع مشترک در صورت عدم بهره برداري يکي از صاحبان منابع اين بهره بردار است که سود گسترده اي را صاحب خواهد شد. در اين ميان پرسشي که بايد از  دولت و مسئولان نفتي ايران پرسيد اين است. که ما چه خواهيم کرد؟
  
جهان صنعت:امنيت اقتصادي و دو نسل اقتصاد!

«امنيت اقتصادي و دو نسل اقتصاد!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم
وقتي پاي صحبت بازاري‌هاي قديم بنشيني و از اقتصاد سخن به ميان‌آوري تحليل‌هاي جالبي را از زبان مردان باتجربه اقتصاد سنتي مي‌شنوي که مهم‌ترين نقطه اشتراک تجار و اقتصاددانان سنتي جمله‌اي است که مي‌گويند امنيت باشد مهم نيست که يک روز بازار خوب باشد و روز ديگر نباشد!

نگاهي به اين نکته علمي که با گويشي سنتي، مفهوم امنيت سرمايه‌گذاري در اقتصاد را مطرح مي‌کند، وصف‌الحال اين روزهاي بورس تهران يا به صورت دقيق‌تر، بورس کشور! است. در شرايطي که غبارهاي ديپلماتيک فضاي عمومي کشور را تحت‌الشعاع قرار داده، جو سياسي و اقتصادي کشور از سوي دولتمردان شفاف‌سازي نمي‌شود و  تکليف طرح تحول اقتصادي، هدفمند کردن يارانه‌ها و بودجه سال 89 مشخص نيست تا امنيت اقتصادي سرمايه‌گذاران کاهش يابد و سرمايه‌گذاري در بخش‌هاي مختلف به رکود نزديک شود.

عالمان امروز اقتصاد هم، به روز شده جمله بازاريان قديم را با اين مضمون که سرمايه ترسو است مطرح مي‌کنند تا عيان شود که به واقع بورس دماسنج اقتصاد هر کشوري است.زماني که روند سرمايه‌گذاري در بورس به دليل جو رواني منفي حاکم بر اين بخش کاهش مي‌يابد شاهد سقوط‌هاي بي‌سابقه و مکرر در روند شاخص‌ها هستيم و به ناگاه در بي‌سابقه‌ترين روز سال (سه‌شنبه هفته گذشته) مي‌بينيم که شاخص‌ها 266 واحد نزول مي‌کند تا بار ديگر ثابت شود تشکيل صف‌هاي مکرر فروش سهام بي‌دليل نيست.

به هر سو چه بخواهيم و چه نخواهيم، دولت با بلاتکليف گذاشتن اقتصاد کشور، ناخواسته لطمات جبران‌ناپذيري را وارد ساخته و به سادگي نمي‌توان امنيت از دست رفته سرمايه‌گذاران را بازگرداند.هرچند که اين نکته نيز امکان انکار دارد و مي‌توان با يک جو رواني تازه حباب‌گونه شاخص‌ها را با خريدهاي دولتي به بالا هل داد اما در نهايت نمي‌توان رشد حقيقي را انتظار کشيد زيرا به قول امروزي‌ها و ديروزي‌ها امنيت در سرمايه‌گذاري حرف اول است و نمي‌توان با اعداد حبابي همه چيز را گل‌گونه و بلبل‌وار نشان داد!
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200