صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۴۳۳۹۹
تاریخ انتشار: ۰۵:۳۰ - ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - 14 February 2024

نظر صدام درباره اسرائیل چه بود؟

گذشته از این حقیقت که صدام آرزو داشت رهبر عرب‌ها باشد، اطمینان داشت که می‌تواند این مأموریت را انجام دهد و اسرائیل را نابود کند. منظورم این است که صدام فقط به گفته‌های خودش اعتقاد داشت؛ چون عادت داشت نکات منفی را نادیده بگیرد و فقط به نکات مثبت توجه کند. او در بسیاری از جلساتی که با من داشت ابراز اطمینان می‌کرد که می‌تواند به این هدف یعنی محو اسرائیل دست پیدا کند و کشور‌های عرب را به بزدلی و ضعیف بودن متهم می‌کرد و به اینکه به او نمی‌پیوندند و تصمیم نمی‌گیرند.

فرمانده اسبق سپاه گارد ریاست جمهوری عراق در نوشته‌ای مطرح کرد: صدام بلندپروازی‌های تمام نشدنی در سر داشت و فکر می‌کرد آن کسی است که تاریخ عرب و در رؤیا‌های افسانه‌ای به دنبال آن است.

به گزارش ایسنا، سرلشکر رعدمجید حمدانی، فرمانده اسبق سپاه گارد ریاست جمهوری عراق در کتاب «چشم انداز نظامی جنگ ایران و عراق» در مصاحبه با دو پژوهشگر آمریکایی درباره نقشه صدام برای حمله به اسرائیل می‌گوید: صدام پس از جنگ ایران و عراق احساس می‌کرد که رهبر تمام کشور‌های عربی است.

خیلی‌ها فکر می‌کردند که صدام در جنگ پیروز شده است. او بلندپروازی‌های تمام نشدنی در سر داشت و فکر می‌کرد آن کسی است که تاریخ عرب و در رؤیا‌های افسانه‌ای به دنبال آن است.

به این مثال توجه کنید؛ ارتش عراق هشت سال جنگید و عراق به لحاظ اقتصادی تضعیف شده بود. آیا شما ۵ یا ۶ سال فرصت نمی‌دهید که این اقتصاد احیا شود؟ ولی او فقط ۵ ماه تا جنگ بعدی صبر کرد این مسئله به بلندپروازی‌های او مربوط می‌شد.

کشور با جاه طلبی‌های رهبر خود باید چه کار می‌کرد؟ صدام این پیروزی عظیم را دستاوردی می‌دانست که او به تنهایی آن را کسب کرده است؛ اما تمام این تلفات سنگین ثابت می‌کرد که او این کار را به تنهایی انجام نداده است.

وودز (پژوهشگر آمریکایی) چه مقدار از تبلیغات صدام درباره آزادسازی قدس و حمله به اسرائیل واقعیت داشت؟ شما گفتید که این تبلیغات واقعی بود؛ اما چه مقدار از این تبلیغات برای آن بود که عرب‌های غیرعراقی را به زیر پرچم خود بکشاند؟

گذشته از این حقیقت که صدام آرزو داشت رهبر عرب‌ها باشد، اطمینان داشت که می‌تواند این مأموریت را انجام دهد و اسرائیل را نابود کند. منظورم این است که صدام فقط به گفته‌های خودش اعتقاد داشت؛ چون عادت داشت نکات منفی را نادیده بگیرد و فقط به نکات مثبت توجه کند.

او در بسیاری از جلساتی که با من داشت ابراز اطمینان می‌کرد که می‌تواند به این هدف یعنی محو اسرائیل دست پیدا کند و کشور‌های عرب را به بزدلی و ضعیف بودن متهم می‌کرد و به اینکه به او نمی‌پیوندند و تصمیم نمی‌گیرند.

پی نوشت:

۱- بعید است که صدام در پی چنین اقدامی بوده باشد؛ زیرا درگیر شدن او با ایران برای رژیم صهیونیستی فرصتی طلایی بود که دو کشور مسلمان سلاح‌های خویش را به روی هم گرفته بودند.

۲. صدام چگونه فکر می‌کرد که پیروز شده است در حالی که به هیچ یک از اهداف اصلی خود در جنگ نرسید و تلفات سنگینی را هم متحمل شد و کشور عراق را از پیشرفت اقتصادی بازداشت؟ او نتوانست معاهده ١٩٧٥ (۱۳۵۳) را تغییر دهد و حتی اندکی از خاک ایران را به خاک عراق ضمیمه کند و نتوانست زمین‌هایی را که از ایران تصرف کرده بود در دست خود نگه دارد.

۳. از زمان پایان جنگ عراق با ایران تا حمله این کشور به کویت دو سال طول کشید؛ زیرا عراق در مردادماه ۱۳۶۹ به کویت حمله کرد و جنگ با ایران هم در ۲۹ مردادماه ١٣٦٧ به پایان رسید.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200