جنگ بین اسرائیل و حماس، محدودیتهای نفوذ ایالات متحده در منطقه را برجسته کرده است. همچنین نشان داده که چه کشوری در خاورمیانه تاثیرگذار است؛ چین. کشوری که ایالات متحده آن را یک تهدید اقتصادی و امنیتی میداند و صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری و مشارکت تقریبا با همه کشورهای منطقه دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد، ایالات متحده امیدوار بود که از نقش چین در خاورمیانه استفاده شود تا آمریکا بتواند صلح را در منطقه ایجاد کند. داون مورفی، دانشیار استراتژی امنیت ملی در کالج ملی جنگ به این مساله میپردازد. اسکات سیمون از ان پی آر گفتوگویی با پروفسور داون مورفی از کالج ملی جنگ در مورد نفوذ اقتصادی چین در خاورمیانه و امیدواری ایالات متحده برای مدیریت آن انجام داده که در پی میآید.
منافع چین بیشتر اقتصادی و سیاسی است. برای چند دهه، حضور خود را از طریق سرمایهگذاری و تجارت و کسب انرژی ایجاد کرده است و به طور فزایندهای، واقعا خواهان حمایت کشورهای منطقه از طریق تعدادی از نهادهای مختلف است.
این طیف وسیعی از بخشها را دربرمیگیرد. به نوعی بخش سنتی نفت همواره وجود دارد؛ همچنین چین در زمینه هوش مصنوعی، دیجیتال، سلامت و سایر زمینهها نیز در منطقه سرمایهگذاری کرده و میتوان گفت که تقریبا هر نوع سرمایهگذاری که ممکن است رخ دهد، چین را در خاورمیانه درگیر کرده است.
به ما کمک کنید تا رابطه آن را با ایران درک کنیم؛ ایران کانون توجه بسیاری بوده و برخی گروههای شبه نظامی مورد حمایت این کشور به اهداف ایالات متحده و اسرائیل حمله میکنند.
چین روابط بسیار مثبتی با ایران دارد؛ روابط اقتصادی و سیاسی بسیار قوی دارد. اما با این حال، من فکر میکنم که نباید بیش از حد بر روابط این کشور با ایران تاکید کنیم، زیرا چین همچنین شراکت بسیار قوی با کشورهای عرب خلیج فارس و همچنین مصر و سایر کشورهای منطقه دارد.
بله. سال گذشته چین، ایران و عربستان سعودی را گرد هم آورد تا روابط خود را عادیسازی کنند.
وقتی از درگیری کنونی یعنی جنگ اسرائیل و حماس صحبت میکنیم، موضع چین با موضع چند دهه اخیر آن که نمیخواهد منطقه به سمت یک درگیری گسترده برود، سازگار است؛ اما رفتارش متمایل به مواضع فلسطینی هاست؛ بنابراین در بلندمدت، مناقشه کنونی را بخشی از درگیری گستردهتر فلسطین و اسرائیل میداند و تا زمانی که مذاکره نشود، صلح امکان پذیر نیست.
ما باید تاکید کنیم، اگرچه چین در همدردیهای خود بیشتر طرفدار فلسطین است، اما همچنان راهحل دوکشوری را تایید میکند که مستلزم نابودی اسرائیل نیست.
قطعا. منظورم این است که موضع آن این بوده است که باید راهحل دوکشوری وجود داشته باشد، یعنی اینکه طرفها باید دور هم جمع شوند و مذاکره کنند. داشتن یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیت المقدس شرقی مهم است. من بر رابطه با فلسطینیها تاکید میکنم، اما چین همچنین روابط بسیار قوی دولت به دولت با اسرائیل و همچنین با هر کشور دیگری در خاورمیانه دارد؛ بنابراین به طور کلی نمیخواهد طرفی را انتخاب کند.
نگاه من این است که چین و ایالات متحده منافع مشترکی در خاورمیانه دارند. آنها منافع مشترکی در ثبات، حل و فصل جنگ اسرائیل و حماس، عدمگسترش این درگیری در منطقه وسیع تر، توانایی محافظت از کشتیرانی و... دارند؛ بنابراین به نظر من علاوه بر آنکه چین و آمریکا منافع مشترک زیادی دارند، یک رقابت پویا در صحنه جهانی میان آنها نیز وجود دارد. بهویژه خاورمیانه منطقهای است که با توجه به سناریوی کنونی که واقعا احتمال گسترش درگیری وجود دارد، منافع طرفین در پایان درگیری و جلوگیری از گسترش بحران است.
از دیدگاه ایالات متحده، چین میتواند ایران را تشویق کند و من تاکید میکنم صرفا میتواند تشویق کند. زیرا به نظر من این انتظار غیرواقعی است که چین بتواند ایران را مجبور به تغییر رفتار نیروهای نیابتی در منطقه کند. چین روابط مثبتی هم با ایران و هم با سایر کشورهای منطقه و همچنین بازیگران غیردولتی دارد؛ بنابراین من فکر میکنم که نقش چین سازنده باشد.
فکر میکنم بسیاری از آنها بیشتر از طریق مذاکرات محرمانه اتفاق میافتند. بخشی از دلیلی که من این را میگویم این است که این یک اقدام متعادلکننده بسیار ظریف برای چین است که نمیخواهد طرفی را در درگیری اسرائیل و حماس انتخاب کند؛ همچنین نمیخواهد طرفی را بین سعودیها و ایرانیها و اسرائیلیها انتخاب کند، درست است؟ بنابراین نمیخواهد از آن منحرف شود. همچنین نمیخواهد به دلیل پویایی گستردهتر رقابت به عنوان طرفدار ایالات متحده دیده شود.
به نظر من در حال حاضر، پویایی روابط ایالات متحده و چین در بسیاری از مناطق و در بسیاری از حوزههای عملکردی کاملا خصمانه و کاملا رقابتی شده است و من فکر میکنم منطقهای مانند خاورمیانه، یا به طور بالقوه جنوب صحرای آفریقا یا برخی مناطق دیگر، مناطقی هستند که در آن بیشتر منافع مشترک داریم تا اختلاف. مثلا در خاورمیانه، چین نمیخواهد نقش نظامی را که ایالات متحده ایفا میکند، برعهده بگیرد.
هیچ نشانهای وجود ندارد مبنی بر اینکه آنها میخواهند این نقش امنیتی را ایفا کنند؛ بنابراین به نظر میرسد این فضایی است که پکن و واشنگتن میتوانند با هم همزیستی داشته باشند و همکاری در مورد موضوعات منتخب در این منطقه یا موارد دیگر، تا حدودی ثبات را در روابط گستردهتر آمریکا و چین که مبتنی بر رقابت است، ایجاد میکند.