برج آزادی (شهیاد) در سال ۱۳۴۹ توسط حسین امانت معمار ایرانی ساخته شد. در آن سال آقای امانت دانشجویی بود که مسئول ساخت بنای یادبودی به مناسبت جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، میدانی در پایتخت طراحی کند که نماد «ایران مدرن» و نشان «دروازه تمدن بزرگ» در قرن بیستم باشد. در ویدیوی زیر تصاویری از مراحل ساخت برج آزادی را ببینید:
مساحت زیر بنای این میدان، حدود ۷۸ هزار مترمربع است و بنای آن به صورت دروازهای به ارتفاع حدود ۴۵ متر ساخته شده است که پنج متر آن داخل زمین فرو رفته است. طاق آن از زمین، ۲۳ متر فاصله دارد و دارای هشت بخش مجزا است.
عرض پایه این بنا ۶۶ متر است و ساختن آن ۳۰ ماه زمان برده است. در محوطه میدان، ۶۵۰۰۰ مترمربع، به صورتی زیبا باغچهبندی و گل کاری شده است. در ساختمان آن ۲۵۰۰۰ قطعه سنگ به کار رفته و ۹۰۰ تن آهن مصرف شدهاست.
مجموعه فرهنگی آزادی، متشکل از چند بخش در طبقه تحتانی برج آزادی قرار دارد و شامل موزه، کتابخانه، واحد سمعی و بصری، سالن نمایشگاه، سالن اجتماعات ،سالن برگزاری کنسرت و کنفرانس است. مجموعه فرهنگی با ۵۰۰۰ مترمربع در بر گیرنده برج اصلی نیز هست.
کتابخانه مجموعه، با مساحتی حدود ۲۷۱۵ مترمربع و بیش از ۵۰۰۰۰ جلد کتاب، بسیار مجهز است و کتابخانه محققان و مؤلفان نیز، با مساحت ۲۴۳ مترمربع، مکانی است که از طریق ۳۰ دستگاه کامپیوتر به شبکههای اطلاعرسانی داخلی و خارجی متصل است.یکی از ویژگیهای موزه این بنا وجود تکه سنگی از کره ماه است که ریچارد نیکسون، رئیس جمهور سابق امریکا، در سفر به ایران به این موزه اهدا کرده است.
اتفاقی که باعث شد امانت، آزادی را طراحی کند
حسین امانت در شهر تهران متولد شد و در همین شهر و در دبیرستان البرز و بعد از آن در دانشکدهی هنرهای زیبا و در رشتهی معماری درس خواند. همچنین در مقطع دکتری در رشتهی مهندسی شهرسازی دوره دید ولی به علت مشغول شدن به کار، هیچ وقت مدرکش را نگرفت. بعد از تمام شدن دورهی تحصیلش در ایران تصمیم داشت به کشور آمریکا برود و در آنجا هم یک دورهی تحصیلی بگذراند.
همهی کارهای رفتنش را انجام داده بود تا اینکه روزی در روزنامهی اطلاعات آگهی به اندازهی دو پاراگراف دید که دربارهی طرحِ یک بنای یادبود برای ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران بود و باید ارتفاعی ۴۵ متری میداشت.
همین قدر کوتاه و خلاصه با ذکر زمان و مکان مورد نظر برای تحویل طرح پیشنهادی! به گفتهی خود حسین امانت، او فکر نمیکرد کشیدن این طرح اثر و فایدهای داشته باشد ولی چون در دورهی تحصیل یک پروژهی دیپلم طراحی کرده بودند و در در بین کارهای سایر دانشجویان سرآمد بود، به اصرار و تشویق پدرشان شروع به طراحی کردند.
حسین امانت شروع به فکر دربارهی موضوع کرد تا در روزهای پایانی یک ایده به ذهنش رسید. با کمک دوستان و دانشجویانی که حتی از او کوچکتر بودند این طرح را کامل کرد تا به روز تحویل برسد. ظهر روز تحویل به شورای جشن شاهنشاهی رفت و طرح را تحویل داد. هیات داوران طرحها را جمعآوری و بررسی کردند و به نتیجه رسیدند که این طرحها که حدود ۲۰ طرح بود هیچکدام خوب نیستند ولی طرح حسین امانت نزدیک به چیزی است که میخواهیم. حسین امانت قصد داشت ایران را به قصد تحصیل ترک کند و با توجه به مهم بودن پروژهی بنای یادبود نمیخواست آن را از دست بدهد و از طرفی جواب قطعی از شورا نگرفته بود. این داستان حدود یک سال طول کشید.
بالاخره یک روز از شورای جشن شاهنشاهی با حسین امانت تماس گرفتند و او را فراخواندند و قراردادی برای طرح و جزئیات آن با رئیس حسابداری شورا؛ آقای معینی بستند. بعد از بستن قرارداد تمام مسئولیت ساخت بنا با امانت بود به همین دلیل تصمیم گرفت سخت کار کند و بهترینها را به کار ببرد. مهمترین بخش ساختن یک بنا مهندسی سازه و محاسبات آن است. اگر محاسبات درست نباشد و مهندس سازه در به کار بردن تیرها زیرک نباشد طرح ساختمان را خراب میکند.
امانت در آن روزها مجلههای بینالمللی معماری را مطالعه میکرد و در یکی از آنها دربارهی ساختمان اپرای سیدنی خوانده بود و دیده بود که چهطور مهندس سازهی آن زیرکانه کار کرده بود. با توجه به همین شناخت راه ارتباطی با این مهندسان را در همان مجله پیدا کرد و سراغ آنها رفت. دفتر اصلی آنها در لندن بود. امروزه این مهندسان از بهترین و معروفترین مهندسان مشاور و سازهی دنیا هستند.
امانت چون در آن زمان سربازی نرفته بود با یک اجازهی مخصوص برای خروج از کشور به لندن، سیدنی، ایتالیا و سانفرانسیسکو رفت و آن مهندسان و دیگر موسسهها را ملاقات کرد و پروژه را نشان داد. در ایتالیا، معروفترین مهندس سازهی دنیا که استادیوم ورزشی رم را ساخته بود ملاقات کرد ولی در نهایت با همان موسسهی انگلیسی قرار بست و به ایران بازگشت.
حسین امانت دربارهی طرح میدان آزادی میگوید:
نماد آزادی تنها یک ساختمان نیست و خیلی غنی است. این جوهر جامعهی ایران است در آن دوره. جامعهای که از تاریخ غنی و فرهنگیاش میآید ولی در عین حال چشمش به آینده است و تکنولوژی غرب را برای رسیدن به هدفهایش استفاده میکند بدون اینکه افسون غرب شود. نماد آزادی هم همینطور است. هیچ نشانهای از غرب در آن نمیبینید. علت ارتباط مردم با این نماد هم شاید همین است. شاید خودشان و تاریخ مملکتشان و ادب و فرهنگشان را در آن میبینند. وقتی داشتم به طرح این بنا فکر میکردم به تخت جمشید و شعرهای حافظ و کشوری که در کودکی در آن سفر میکردم فکر کردم. این چیزی نبود که در چند روز به آن برسم و این چیزی بود که درون من وجود داشت.