صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۲۹۶۹۶
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۶ - ۰۵ دی ۱۴۰۲ - 26 December 2023

دهقانان چه کسانی بودند؟ از فردوسی تا مارکس

از رمان‌های مشهور مارکسیستی و مرتبط با زندگی دهقانی در اروپای شرقی، باید به کتاب "پابرهنه‌ها"، اثر زاهاریا استانکو، اشاره کرد که احمد شاملو به زبان فارسی ترجمه کرده.

  عصر ایران - واژۀ «دهقان» در زبان فارسی معانی متفاوتی داشته و به همین دلیل دلالت روشنی ندارد. اگرچه به طور کلی معلوم است که دهقان یعنی فردی که شهرنشین نیست یا دست کم اشتغال و منبع درآمدش ربطی به "شهر" ندارد.

  مورخان و اقتصاددانان و جامعه‌شناسان ایرانی و غیرایرانی، دربارۀ اینکه دهقانان دقیقا چه کسانی بوده‌اند پژوهش‌های گوناگونی انجام داده‌اند.  

  برخی از این محققان معتقدند شغل زراعت و به طور کلی زارع بودن نشانۀ اصلی دهقان بودن بوده است. گروه دیگری زندگی در روستا را از ملاک‌های اصلی دهقان بودن می‌دانند. عده‌ای نیز عوامل فرهنگی و تاریخی را در تعریف دهقانان موثر می‌دانند؛ بدین معنا که دهقانان نقش مهمی در تداوم سنت و فرهنگ ملی ایرانیان داشتند.

  در ایران هنگامی که واژۀ "دهقان" به کار برده می‌شد، در وهلۀ نخست مقصود کسانی بود که در ده یا روستا زندگی می‌کردند. مثلا رعیتِ سهم‌بَر، که حق زراعت در بخشی از زمین ارباب را داشت، مصداق بارز دهقان بود. بهره‌بردارانِ خانوادگی را، حتی اگر روی زمین کار نمی‌کردند، دهقان می‌نامیدند.

  مردم دهقان را "دهاتی" نیز می‌گفتند. مراد از دهاتی، فرد ساکن روستا بود. البته در کتاب‌های فارسیِ به‌جامانده از سده‌های پنجم و ششم هجری، ساکنان روستا را "مردم روستایی" خوانده‌اند. اما به تدریج واژۀ دهاتی نیز در توصیف روستاییان رایج شد. اگرچه دقیقا معلوم نیست از چه زمانی.

  در مازندران دهقان را "بابو" می‌خواندند. در زبان آذری و آذربایجان، دهقان را کندلی (کنتی) می‌گفتند. از آنجا که اهل روستا مترادف دهقان بودند، احتمالا واژگان کندلی و کنتی به تدریج به "کتی" به معنای دهاتی تغییر شکل داده‌اند.

  با این حال زبان‌شناسان گفته‌اند نخست ایلات به مردمی که ساکن آبادی‌ها (یعنی شهر و ده) بودند، کندلی می‌گفتند. کند یا کنت اشاره به مکان و محل داشت. اهل کند در واقع کسانی بودند که یکجا مستقر شده بودند. حال چه در شهر چه در روستا یا ده. ولی ظاهرا به تدریج این کاربرد ایلیاتیِ واژگان کندلی و کنتی، کاربردی شهری پیدا کرده و کنتی یا کتی در ادبیات شهرنشینان در توصیف دهقانان به عنوان افرادی دهاتی به کار رفته.

  طبقۀ دهقان در طول تاریخ، در اکثر جوامع، در کل جزو طبقات فرودست بوده. اگرچه برخی از دهقانان زمیندار بودند و وضع مالی خوبی هم داشتند، ولی اکثریت دهقانان اقشار فرودست و زحمتکش جامعه بودند.

  سختی زندگی دهقانی در روستاهای روسیه، در نمایشنامۀ "دایی وانیا"، اثر آنتون چخوف، به خوبی ترسیم شده. چنین وضعی در اروپای غربی و شرقی و در ایران نیز برقرار بوده. اما واژۀ دهقان در زبان فارسی بار معنایی فاخر هم داشته. یعنی دهقان، بویژه در ایران قبل از اسلام و نیز در سده‌های نخستین پس از ورود اسلام به ایران، لزوما فردی فرودست نبود.

  به همین دلیل در خراسان به کسانی دهقان گفته می‌شد که منزلت اجتماعی بهتری نسبت به "رعیت" داشتند. در نظام ارباب-رعیتی، دهقان در حکم رعیت بود ولی در ایران زمان ساسانیان، دهقانان یا دهگانان طبقه‌ای از اشراف بودند و در بین طبقات اشرافی، از حیث میزان دارایی، در ردۀ دوم قرار داشتند و گروه اجتماعی بزرگ زمینداران را تشکیل می‌دادند.

  بنابراین واژۀ دهقان در ایران قبل از اسلام، بار معنایی متفاوتی نسبت به واژۀ دهقان در ادبیات مارکسیستی و متون جامعه‌شناسانۀ سده‌های اخیر داشت. دِهقانان در ایران عصر ساسانیان و در سده‌های نخست ایران اسلامی، بزرگ‌ترین مالیات‌دهندگان و مهم‌ترین منبع درآمد دولت و مهم‌ترین نگاهبانان آداب و رسوم و فرهنگ باستانی و روایات ملی و میهنی بودند.

 آن‌ها، که در واقع زمینداران بزرگ یا متوسط بودند، به رسوم و سنت‌های نیاکانی خود عشق می‌ورزیدند و در پاسداری از فرهنگ و رسوم "ایرانی" کوشش می‌کردند. فرزندان دهگانان با آداب و رسوم ایرانی پرورش می‌یافتند و نگهبانان سنت‌ها و فرهنگ ملی ایرانیان بودند.

 فردوسی هم دهقان و دهقان‌زاده بود و با خلق اثر سترگش، شاهنامه، نقشی چشمگیر و بی‌همتا در پاسداری از زبان و فرهنگ و رسوم ایرانی ایفا کرد. در شاهنامه از یک سو دهگانان در کنار "آزادگان"، به‌ معنای "ایرانیان"، دیده می‌شود و از سوی دیگر به ‌همراه "موبدان" (مغ‌های زرتشتی) به معنای "نگاهبان و روایت‌کنندهٔ داستان‌های باستان".

اما معنایی که امروزه از واژۀ دهقان به ذهن ما متبادر می‌شود، نه زمیندار بزرگ بلکه فردی است که سهم کوچکی از زمین ارباب داشت و بر روی قطعه زمینش کار می‌کرد.

 همچنین دهقانان به معنای مردم فرهیخته‌ای که فرهنگ و رسوم ملی سرزمین‌شان را پاس می‌داشتند، معنایی کاملا ایرانی است. مارکس در آثارش طبقۀ دهقان را "احمق‌ترین طبقه در تاریخ بشر" توصیف کرده. از رمان‌های مشهور مارکسیستی و مرتبط با زندگی دهقانی در اروپای شرقی، باید به کتاب "پابرهنه‌ها"، اثر زاهاریا استانکو، اشاره کرد که متعلق به سبک رئالیسم سوسیالیستی است و خوانندگان بسیاری در سراسر جهان پیدا کرد. احمد شاملو این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده.

  بنابراین نگاه تحقیرآمیز به دهقانان، دست کم در ایران، اولا ناشی از تضعیف تاریخی موقعیت دهقانان پس از سده‌های نخستین ورود اسلام به ایران است؛ تحولی که به تدریج موجب فرودستی یا از دست رفتن منزلت اجتماعی طبقۀ دهقان شد. دوم اینکه، نگاه تحقیرآمیز مذکور، تا حدی هم محصول آشنایی ایرانیان با ثار مارکس و جامعه‌شناسی مارکسیستی است.   

  این سخن البته لزوما به معنای نادرستی همۀ آموزه‌های جامعه‌شناسانه نیست. مارکس و پیروانش واقعیتی تاریخی را توصیف می‌کردند ولی این هم واقعیتی است که طبقۀ دهقان در چندین سده از تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران، طبقه‌ای واجد منزلت اجتماعی فاخر و فرادستانه بوده.

  در مجموع باید گفت واژۀ دهقان اگرچه مدلول نسبتا روشنی دارد، ولی تعریف دقیقی ندارد و حتی در کتب حقوقی جدید و نیز در قانون اصلاحات ارضی در زمان شاه، قانونی که لطمه‌ای اساسی به زمینداران بزرگ یا دهقانان به معنای ایران‌باستانیِ کلمه زد، تعریف نشده.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200