عصر ایران؛ مهرداد خدیر- ظهر پنجشنبه 23 آذر خبرگزاری رسمی دولت به نقل از وزیر آموزش و پرورش و از دیدار او با آیتالله نوری همدانی این خبر را منتشر کرد: «آموزش و پرورش با کمبود 200 هزار معلم روبهرو بود. برای رفع این کمبود امسال در اقدامی کمسابقه 70 هزار معلم استخدام شدهاند. از این تعداد 5800 نفر جهادیاند و 1300 نفر معلم قرآن. با همکاری حوزه علمیه 25 هزار نفر طلبه هم با هدف توجه به ابعاد اعتقادی دانشآموزان استخدام شدهاند.»
5 ساعت بعد اما تارنمای وزارت آموزش و پرورش توضیح داد: پس از آزمون استخدامی متوجه شدهاند 3 هزار نفر از پذیرفته شدگان طلبه و جهادی و فعال قرآنی بودهاند. (ایسنا هم 3هزار نفر نوشته ولی ایرنا تا پایان وقت یکشنبه همان 25 هزار نفر بود).
به نظر میرسد گزاره اول برای جلب موافقت و حمایت مراجع تقلید درباره رویکرد وزارت آموزش و پرورش بیان شده و دومی در پی واکنش منفی و طرح این پرسش که چرا تبعیض اعمال شده است؟ به مراجع که می رسند می گویند طلبه استخدام کرده ایم به معلم اما میگویند بعد متوجه شدیم طلبه بودهاند! آن وقت صبح تا شب به بچه ها درس اخلاق و پرهیز از ریاکاری میدهند!
به هر صورت مشخص نیست 25 هزار نفر استخدام کرده اند یا سه هزار نفر؟ اگر اولی درست است در آزمون بوده یا بیرون از آن و اگر دومی چرا به جای سه هزار نفر گفته شده 25 هزار نفر و اگر بعدا متوجه شدند چرا بر طلبه بودن تاکید شده است؟
یک چهره سیاسی – رسانهای دربارۀ سیاست اصولگرایان یا نواصولگرایان از تعبیر "سیاست اقتضایی" استفاده میکند. یعنی بستگی دارد چه اقتضا کند؟
در قم اقتضا کرده بگوید 25 هزار طلبه و بعد که واکنش منفی معلمان و فرهنگیان را دیده اقتضا کرده بگویند 25 هزار نفر نه و سه هزار نفر. تازه همه سه هزار نفر هم طلبه نیستند و جهادی هم در بین آنها هست. جدای اینها آزمون عادلانه بوده و مثل دیگران امتحان داده اند و بعد متوجه شدهاند.
حالا بر آقای رضا مراد صحرایی است که رفع ابهام کند و بگوید کدام روایت درست است: 25 هزار طلبه یا سه هزار نفر؟ در آزمون جدا و ویژه بوده یا عادلانه و کنار دیگران؟ بعدا متوجه شدند این افراد طلبه بودند یا از ابتدا چون طلبه بودند جذب شدند؟!
جدای این که کدام روایت درست است این 10 یادآوری خالی از لطف نیست:
1. کسی که اکنون 52 سال دارد نیز تمام دوران تحصیل خود را در نظام آموزشی جمهوری اسلامی گذرانده چه رسد به جوانترها. با این نگاه پیشینیان این راه را رفتهاند و نتیجه خوب یا بد، پیش چشم است.
2. اگر تدریس امری تخصصی است چرا از جای دیگر نیرو میگیرند و اگر نیست دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر به چه کار میآید؟
3. آقای مراد صحرایی چه تصوری از نسل جدید دارد و چرا خیال میکند طلاب محترم میتوانند عقاید آنها را شکل دهند؟ اگر این کار تا کنون نشده به خاطر این بوده که معلمین طلبه نبودهاند و اگر شده چه نیاز به طلاب؟
4. طلاب به قصد تبلیغ دین وارد حوزه میشوند یا با هدف استخدام در آوزش و پرورش؟ اگر تبلیغ چرا همان را ادامه نمیدهند و اگر استخدام در آموزش و پرورش وظیفه تبلیغ دینی چه میشود؟
5. وقتی یک مستند تلویزیونی بر کل تبلیغات چند دهساله درباره یک نفر تأثیر میگذارد این تصور که طلاب به صورت مستقیم میتوانند شکل و فرم مورد نظر را به بچهها بدهند زیاده از حد خوشبینانه است. نقش مدرسه در شکلدهی نوع نگاه نسل جدید البته قابل انکار نیست ولی این کار را با ظرافت انجام میدهند حال آنکه وقتی شخص با لباس مشخص وارد کلاس میشود پیداست که از موضع اعتقادی سخن میگوید و دانشآموزی که عطش علمی دارد به حساب پژوهش نمیگذارد.
6. هیچ کس از ضعف یک معلم ریاضی به این نتیجه نمیرسد که همه معلمان ریاضی این گونهاند ولی یک روحانی نماینده کل صنف تلقی میشود. هر قدر که رفتار و گفتار مثبت یک روحانی در اصلاح نگاه نسل جوان به کل روحانیون مؤثر است رفتار و گفتار منفی هم بچه ها را از کل ملبسین به این لباس دور میکند.
7. اگر مدیر مدرسه از نوع عملکرد روحانی ناراضی بود مراتب را باید به آموزش و پرورش منتقل کند یا به دادگاه ویژۀ روحانیت شکایت برد؟ قضیه را از آن طرف هم می توان دید. روحانی کنار دیگر معلمان و زیر دست مدیر باشد یا برای خود شأن جدا قایل شود؟ اگر کاملا بیامیزد اندکاندک لباس دیگر امتیازی برای او نخواهد بود و اگر نیامیزد آموزههای او باور نخواهد شد.
8. معنی طلبه را مردم متوجه میشوند. هر چند "طلبه" خود یعنی "محصل علوم اسلامی" که هر چند جمع است (جمع طالب) ولی در فارسی به صورت مفرد به کار میرود و جمع آن هم طلاب است. این که "محصل علوم قدیمه" چگونه میتواند به "محصل علوم جدید" درس بدهد هم در نوع خود جالب است و لابد یکی از واگنهای قطار پیشرفت آقای رییسی است ولی با این همه معنی طلبه روشن است. منتها مراد آقای مرادصحرایی از "جهادی" چیست و دقیقا به چه افرادی معلم جهادی گفته میشود؟ اگر شهروندان را درجهبندی کردهاند رودربایستی نکنند.
9. از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی یکی از منابع مهم انسانی برای دستگاههای مختلف آموزش و پرورش بوده است که به لحاظ پاکدستی و باورهای دینی هم زبانزد بوده اند. از این دستگاه رییسجمهور و نخستوزیر و وزیر هم برآمده و حال میتوان پرسید چه اتفاقی افتاده که از جای دیگر باید به آن تزریق شود؟ به بیان دیگر خود آموزش و پرورش مگر صادر کننده نیروی انسانی به جاهای دیگر نبوده حالا چه شده که نیاز به تزریق و واردات پیدا کرده؟
10. آیا این نوشته میخواهد بگوید طلاب در مدارس تدریس نکنند؟ نه! در دانشگاه شهید بهشتی یکی از بهترین استادان ما در دهه 60 که درسی تخصصی ارایه میداد یک روحانی بود ولی به خاطر دانش بالای ادبی و سطح علمی استاد شده بود نه مثل استادان دروس عمومی به سبب روحانی بودن. حق طلاب است که مثل اصناف و اقشار دیگر با طی مراحل قانونی هر جا که شایستگی داشتند مشغول به کار شوند منتها غیر این باشد حمل بر ویژهخواری میشود و آن گاه هر قدر هم از عدالت بگویند در مخاطب مقبول نمیافتد. چون عدالت جایی است که تبعیض نباشد و اگر درست یا نادرست مصداق تبعیض شناخته شود دیگر نمیتواند دم از عدالت بزند ولو مانند محمود احمدینژاد عدالت را به شکل غلیظ آن و به صورت عَدالت بیان کند.
امید که آقای مراد صحرایی که در وازرت آموزش و پرورش جای کسانی چون دکتر پرویز ناتل خانلری و دکتر منوچهر گنجی استاد دانشکده حقوق در سالهای پیش از انقلاب و دکتر شکوهی و رجایی و باهنر نشسته هم به پرسش اصلی صدر نوشتار پاسخ دهد و هم در نکات بالا بیشتر مداقه کنند و این را هم بدانند اگر قصدشان جَستن از کمند استیضاح است چون این وزارتخانه پرپُست است یگانه راه خلاصشدن از فشار نمایندگان انتصاب مدیران استانها با هماهنگی آنهاست و طرح مواردی از این دست شاید نظر حوزه را مثبتتر کند اما معیار داوری نمایندگان اینگونه رفتارها نیست.
دوستانه به وزیر محترم توصیه میکنیم: اطلاعات خود را درباره نسل زد و نسل آلفا افزایش دهند. همین چندی پیش گاردین در مقالهای به شرح تفاوت نسل های مختلف (ایکس، وای، زد و آلفا) پرداخت و نسل زد را "بومی واقعی دیجیتالی" با تمایل طبیعی به فناوری و متعهد به تنوع و فراگیری با روحیه کارآفرینی توصیف کرد. نسلی که با آگاهی و کنشگری اجتماعی شناخته میشود و برای فردیت و بیان شخصی ارزش قایل است. نسلی با جهانبینی گسترده و متمایل به کشف شیوههای تازه زندگی و مسیرهای نوین شغلی. اگر معلم- طلبههای تازه استخدامی با این مقولات آشنایند فبها و اگر نیستند محتمل است محصلین بر معلمین اثر گذارند.
وقتی خودم رو جای مادران و پدران آزاداندیش میذارم، میبینم نگهداری و درست تربیت کردن و بزرگ کردن فرزندان در چنین کشوری چقدر سخت و طاقت فرساست.
مملکت کلش واس ماست...
افراد زیادی می توانند در آموزش و پرورش استخدام شوند. طلاب در این که در مقاطعی توانایی تدریس همه دروس و در مقاطعی فقط توان تدریس دروس تخصصی را دارند،هیچ فرقی با غیر طلاب ندارند.
لذا همان طور که بقیه می توانند در آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کنند و استخدام شوند،طلاب هم می توانند.
طلاب هیچ نمی خواهند به جز این که دقیقاً مثل بقیه بتوانند در آموزش و پرورش استخدام شوند.
بله طلاب یک فرق با غیر طلاب دارند و آن این که آنها عمدتاً طرفدار پر و پا قرص نظام جمهوری اسلامی هستند و سعی می کنند آموزه های اسلامی را نشر دهند.
بقیه معلم ها هم همین طور هستند ولی نه به درصدی که طلاب هستند.
به خدا قسم طلابی که استخدام شده اند از همان راهی استخدام شدهاند که بقیه استخدام شده اند.
بله... احتمالاً زیاد طلابی هم هستند که استخدام نشده اند ولی آموزش و پرورش با حقوق بخور و نمیر یا به صورت جهادی از آنها استفاده می کنند و کمبودهای خودش را برطرف می کند.
ما طیف خاصی نیستیم. از گفتمان توسعه در همه مقوله ها دفاع می کنیم.
کاري که آموزش و پرورش اين دولت در استخدام کرد خيلي از خائنان را به درد آورده.
این بچه ها فقط در مدرسه آموزش نمی بینند، آنها تحت تاثیر رسانه های گوناگون آموزش های شما را با دست آوردهای بشری می سنجند . . .
دوساعت دربعضی مدارس درس دینی وقرآن میدادند.