صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۲۴۰۲۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ - ۱۶ آذر ۱۴۰۲ - 07 December 2023

انسان چگونه می‌تواند به گونه‌ای جدید تبدیل شود؟

برخلاف این تصور رایج که تکامل انسان‌ها متوقف شده است، تکامل ما همچنان ادامه دارد. اما آیا ممکن است انسان به گونه جدیدی تبدیل شود؟

حدود ۳۰۰ هزار سال پیش، گونه‌های مختلفی از انسان روی زمین پرسه می‌زدند. آن‌ها اغلب با هم ملاقات می‌کردند، دست به آمیزش می‌زدند، رقابت می‌کردند و گاهی هم با هم وارد جنگ می‌شدند. اما درنهایت فقط یک گونه یعنی انسان خردمند باقی ماند.

به گزارش زومیت، جدا از تهدید عجیب هسته‌ای و دنیاگیری، گونه انسان خردمند به‌خوبی موفق شده است روی سیاره زمین بماند. اگرچه این ممکن است پایان داستان نباشد.

با تغییرات عظیمی که تمدن ما با آن رو‌به‌رو است، شاید انسان‌های خردمند بتوانند به گونه‌های مختلفی تقسیم شوند و دوباره جهانی (یا حتی کهکشانی) از چندین انسان‌تبار را ایجاد کنند.

آیا انسان‌ها هنوز در حال تکامل هستند؟

اکنون که در آپارتمان‌های گرم نشسته‌ایم و تمام روز به دستگاه‌های الکترونیکی چشم دوخته‌ایم، ممکن است به‌راحتی تصور کنیم از محدودیت‌های دنیای طبیعی فرار کرده‌ایم و دیگر تحت‌تاثیر فشارهای تکاملی نیستیم.

بااین‌حال، تکامل همچنان در جمعیت انسان‌ها جریان دارد. اسکات سولومون، زیست‌شناس تکاملی در دانشگاه رایس ایالات متحده می‌گوید: «انتخاب طبیعی همچنان وجود دارد، از بین نرفته است و هنوز عمل می‌کند.»

توانایی هضم شیر را درنظر بگیرید. توانایی تجزیه لاکتوز در طول ده هزار سال گذشته (زمان بسیار کوتاهی از منظر تکاملی) و از زمان اختراع کشاورزی تکامل پیدا کرد؛ یعنی زمانی که انسان‌ها شروع به گله‌داری و نوشیدن شیر حیوانات کردند. در برخی از نقاط جهان، مانند اروپا، توانایی نوشیدن شیر حدود ۵ هزار سال پیش ظاهر شد.

نمونه جدیدتر عمل سزارین است. به نوشته‌ی آی‌اف‌ال ساینس، تعداد نوزادانی که برای عبور از مجرای تولد خیلی بزرگ هستند، از ۳۰ مورد در ۱۰۰۰ تولد در دهه ۱۹۶۰ به ۳۶ مورد در ۱۰۰۰ تولد افزایش پیدا کرده است.

این افزایش می‌تواند ناشی از افزایش تعداد عمل‌های سزارین باشد؛ تغییری که به افزایش فراوانی ژن‌هایی منجر شده است که کدکننده نوزادان بزرگ یا مجرای تولد کوچک هستند. در دوران قدیم، این ژن‌ها منتقل نمی‌شدند، زیرا مادر و نوزاد در هنگام زایمان از دنیا می‌رفتند.

با تغییرات عظیمی که تمدن انسان با آن رو‌به‌رو است، شاید انسان‌های خردمند به گونه‌های مختلفی تقسیم شوند

تغییرات دیگر ممکن است حتی ظریف‌تر باشد. سولومون افزود: «اگر ویژگی ژنتیکی مانند رنگ مو از نسلی به نسل دیگر رایج‌تر یا کمیاب‌تر شود، این تغییر تکاملی درنظر گرفته می‌شود.

این تعریف اغلب با چیزی که افراد معمولی ممکن است درمورد تغییرات تکاملی فکر کنند، متفاوت است. تکامل لزوما به این معنا نیست که صفات جدید به وجود می‌آیند، بلکه می‌تواند فقط به معنای این باشد که صفات موجود فراوان‌تر یا کمیاب‌تر می‌شوند.»

چگونه گونه جدیدی ایجاد می‌شود؟

تغییرات تکاملی اندک می‌تواند در دوره زمانی طولانی در جمعیت انباشته شود و درنهایت به ایجاد گونه جدیدی منجر شود. دانشمندان این فرایند را گونه‌زایی می‌نامند که فرایند پیچیده‌ای است که می‌تواند از راه‌های مختلفی رخ دهد.

شاید ساده‌ترین حالت، «گونه‌زایی دگرجا» باشد که در آن یک جمعیت ازنظر جغرافیایی به دو بخش تقسیم می‌شود و دو جمعیت دیگر با هم تبادل ژنی ندارند.

مکانیسم گونه‌زایی دگرجا

تصور کنید رودخانه‌ای ناگهان جزیره‌ای را دو نیم می‌کند و موجودات ساکن خشکی آن را به دو جمعیت تقسیم کند. قسمت شمالی جزیره بیشتر کوهستانی و بایر، درحالی‌که جنوب آن هموار و پوشیده از درخت است.

با گذشت زمان، این دو جمعیت مجزا درنهایت سازگاری‌های متفاوتی را برای انطباق با دو محیط جداگانه خود به دست می‌آورند و با فرض تغییرات کافی، شاید آن‌ها درنهایت به دو گونه تقسیم شوند. پژوهشگران این موضوع را به‌طور گسترده مورد مطالعه قرار داده‌اند که آیا وقتی رودخانه کنگو جمعیت میمون‌های بدون دم جنگل را به دو قسمت تقسیم کرد، شامپانزه‌ها و بونوبوها به وجود آمدند یا خیر.

اما آیا گونه جدیدی از انسان می‌تواند تکامل پیدا کند؟ آیا انسان خردمند نیز می‌تواند واگرایی مشابه با شامپانزه‌ها و بونوبوها را تجربه کند؟ از بسیاری جهات، قرن بیست و یکم احتمال این سناریو را کاهش داده است، اما به طور همزمان فرصت‌ اتفاقات عجیب‌تری را مهیا کرده است.

همراه با هومو ساپینس (انسان خردمند) حداقل هشت گونه دیگر از انسان‌ها وجود داشته است: انسان ماهر، انسان رودولفی، انسان راست‌قامت، انسان پیشگام، انسان هایدلبرگی، انسان فلورسی، انسان نئاندرتال، انسان نالِدی و دنیسوون‌های اسرارآمیز.

در طول تاریخ، انسان‌ها به مکان‌های دوردست مهاجرت کرده‌اند، از دشت‌های یخ‌زده، میدان‌های گدازه‌ای، اقیانوس‌ها و کوه‌ها عبور کرده‌اند تا در محیطی جدید سکونت پیدا کنند.

با وجود این، هیچ گونه جدیدی از انسان حداقل در ۳۰۰ هزار سال گذشته تکامل پیدا نکرده است. سولومون توضیح داد: «شاید زمان کافی برای این کار وجود نداشته است. آن‌ها به اندازه کافی دور از جمعیت‌های دیگر نبودند. شاید هم جدایی آن‌ها کامل نبود.»

سولومون می‌افزاید: «امروزه با عکس این پدیده رو‌به‌رو هستیم. ما درحال دور شدن از سناریوی گونه‌زایی هستیم و به سمت همگن شدن بیشتر گونه انسانی پیش می‌رویم. امروزه تعامل بین جمعیت‌های انسانی بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت است.

حرکت در سراسر سیاره بسیار آسان است و عملا هیچ گروه انسانی واقعا منزوی و دورافتاده‌ای وجود ندارد. شاید فقط چند گروه معدود از مردم بومی واقعا با دیگران تماس نداشته باشند، اما آن‌ها نسبت بسیار ناچیزی از جمعیت را تشکیل می‌دهند.»

در ۳۰۰ هزار سال گذشته گونه جدیدی از انسان تکامل پیدا نکرده است

این بدان معنا نیست که گونه‌زایی انسان در آینده غیرممکن است. در کنار هوش مصنوعی و رابط‌های انسان و کامپیوتر، ویرایش ژن درحال تبدیل شدن به یکی از فناوری‌های سرنوشت‌ساز قرن بیست و یکم است.

به‌زودی به کمک فناوری کریسپر و سایر فناوری‌های ژنتیکی می‌توانیم بر ژنوم خود تسلط کامل داشته باشیم و قطعات دی‌ان‌ای را مطابق میل خود تغییر دهیم.

اگر این فناوری‌ها توسط افرادی به کار رود که هیچ درسی از رمان «دنیای قشنگ نو»، نیاموخته‌اند، این توانایی خداگونه می‌تواند به نیرویی تبدیل شود که به قدر کافی قدرتمند است تا انسان‌ها را در مسیرهای تکاملی متفاوتی حرکت دهد.

اگر زمین را ترک کنیم و در سیاره دیگری سکونت پیدا کنیم، گونه جدیدی از انسان ممکن است ایجاد شود

همچون سناریویی را تصور کنید که در آن ویرایش ژن می‌تواند کل بیماری‌ها را از بین ببرد، هوش بسیار بالا ایجاد کند و به بدن نیروی فوق‌العاده بدهد، اما همه‌ی این‌ها برای افراد ثروتمند و خاص دردسترس باشد.

اگر کریسپر یا فناوری‌های ویرایش ژن مشابه را بتوان برای برخی افراد انجام داد و بقیه از آن محروم باشند، ممکن است سیستمی دو لایه‌ ایجاد شود که در آن افراد اصلاح‌شده ژنتیکی نمی‌توانند یا نمی‌خواهند ژن‌های خود را با جمعیت بدون تغییر مبادله کنند.

سکونت در سیاره‌های دیگر

انسان‌ها روی زمین عمیقا در هم تنیده شده‌اند و تصور عامل جغرافیایی که بتواند انسان‌ها را به دو جمعیتِ درمعرض فشارهای تکاملی بسیار متفاوت تقسیم کند، دشوار است. حتی اگر قاره‌ای به دو قسمت تقسیم شود، برای انسان‌های هواپیماساز و کشتی‌ساز دردسر چندانی ایجاد نمی‌کند.

سناریوی دیگری که حالت ناخوشایند کمتری دارد، چشم‌انداز سکونت در بخش‌های دیگر منظومه شمسی و فراتر از آن است.

ما دانش زیادی درمورد نحوه تکامل جمعیت‌های منزوی داریم. جزایر روی زمین از مکان‌هایی هستند که زیست‌شناسان تکاملی روی آن‌ها مطالعات زیادی انجام داده‌اند. از بسیاری جهات، سیاره‌ها در منظومه شمسی مانند جزایر درون اقیانوس‌ها هستند.

ما همچنین دانش زیادی درمورد نحوه وقوع تکامل در فضا به دست آورده‌ایم، زیرا چیزهای زیادی درمورد چگونگی تاثیر فضا یا شرایط مریخ بر بدن انسان می‌دانیم.

پیش‌بینی دقیق این موضوع که چگونه این شرایط بیگانه می‌توانند بر تکامل انسان تاثیر بگذارد، دشوار است، اما بدیهی است که انسان‌های خردمندی که در مریخ زندگی خواهند کرد درمعرض مجموعه‌ای از فشارهای تکاملی بی‌سابقه قرار می‌گیرند: رژیم‌های غذایی متفاوت، زندگی روزمره متفاوت و محیط‌های اجتماعی متفاوت.

اگر زمان کافی و جدایی کافی از مردم روی زمین وجود داشته باشد، این تغییرات می‌تواند به‌تدریج جمع شود و درنهایت گونه جدیدی بسازد.

از این نظر، شاید اولین مریخی‌ها انسان باشند.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200