صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۱۹۸۹۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۷ - ۰۱ آذر ۱۴۰۲ - 22 November 2023

راز قتل دختر جوان به دست پدر : مردم پشت دخترانم حرف می‌زدند

وقتی پسربچه‌هایی که در خانه بودند بازجویی شدند، گفتند پدرشان خواهرشان را کشته است. آن‌ها گفتند: پدر وارد اتاق شد و نازیلا و نورا را کتک زد. او نازیلا دخترجوان را کشت و به ما هم گفت دخالت نکنید.

مردی که دخترانش را تا سرحد مرگ کتک زده و یکی از آن‌ها را به مقابل چشم اعضای خانواده کشته است در حالی به حبس محکوم شد که راز تازه‌ای از این جنایت را فاش کرد.

به گزارش اعتمادآنلاین، متهم اعتراف کرد، چون پسر ایرانی هر دو دخترش را به طور همزمان گول زده بود و دخترش به خاطر پسر ایرانی قصد جدایی داشت او را به حد مرگ کتک زد.

یک سال قبل مردی به پلیس گزارش داد دخترش نازیلا خودکشی کرده است. زمانی که ماموران به خانه این مرد رفتند متوجه شدند او از اتباع افغان است و سال‌های زیادی است در ایران زندگی می‌کند.

همچنین مشخص شد دختر دیگر مرد هم وضعیت مناسبی ندارد و او نیز بدن و صورتی کبود دارد. وقتی دختر زخمی مورد پرسش قرار گرفت به پلیس گفت نمی‌داند چه اتفاقی برای خواهرش افتاده است فقط می‌داند او خودکشی کرده است؛ اما وضعیت خانه و شکستگی وسایل نشان می‌داد درگیری در خانه اتفاق افتاده است. این در حالی بود که بررسی تلفن همراه نازیلا دختر نوجوان نشان می‌داد او تماس مشکوکی داشته است.

وقتی پسربچه‌هایی که در خانه بودند بازجویی شدند، گفتند پدرشان خواهرشان را کشته است. آن‌ها گفتند: پدر وارد اتاق شد و نازیلا و نورا را کتک زد. او نازیلا را کشت و به ما هم گفت دخالت نکنید.

به این ترتیب پدر خانواده بازداشت شد. او به قتل نازیلا اعتراف کرد و گفت: من و همسرم در ایران زندگی می‌کنیم و اصلاً در ایران آشنا شدیم و ازدواج کردیم. بچه‌ها همه در ایران به دنیا آمدند. دخترانم می‌خواستند مثل دختران ایرانی زندگی کنند. آن‌ها بیرون می‌رفتند و کار‌هایی می‌کردند که من دوست نداشتم. دختر بزرگم نورا را شوهر دادم. نورا با یکی از پسران فامیل ازدواج کرد. ۶ ماه بود که با او زندگی می‌کرد.

یک روز متوجه شدم نازیلا دختر کوچکم با پسری رابطه دارد. او را ترک موتور پسر دیدم و گفتم، بگو به خواستگاری‌ات بیاید. من آبرو دارم و این وضع را نمی‌توانم تحمل کنم. توجهی نکرد. روز حادثه متوجه شدم با همان پسر قرار دارد و می‌خواهند با هم بستنی بخورند. نورا هم با او بود و قرار بود با هم بروند. من هم در را بستم و دخترانم را کتک زدم. می‌خواستم آن‌ها را فلج کنم تا دیگر نتوانند از خانه خارج شوند. قصدم کشتن نبود، اما نازیلا کشته شد.

با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

مادر: شکایت ندارم، دختر‌ها خودشان مقصر هستند

در جلسه رسیدگی بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد مادر نازیلا به عنوان، ولی دم در جایگاه قرار گرفت و گفت از شوهرش شکایتی ندارد و خواستار آزادی اوست.

این زن گفت: نازیلا و نورا خودشان مقصر بودند. آن‌قدر با حمید بیرون رفته بودند که همسایه‌ها می‌دانستند. از بس در و همسایه حرف زدند رگ غیرت شوهرم بالا آمد. به همسایه‌ها گفته بودم این حرف‌ها را می‌زنید، کار دست خانواده من می‌دهید. روز حادثه هم شوهرم به من گفت پسر‌ها را بیرون نگه دار. من هم با پسر‌ها در هال بودم. فکر کردم می‌خواهد دختر‌ها را تنبیه کند، اما نازیلا مرد. تقصیر خودش بود باید به حرف پدرش گوش می‌کرد. الان پسرهایم آواره شده‌اند. بچه‌ها دلتنگ پدرشان هستند. شوهرم را آزاد کنید.

وقتی نوبت به متهم رسید، گفت: من نازیلا را ترک موتور حمید دیدم و به او گفتم اگر تو را می‌خواهد بگو به خواستگاری‌ات بیاید، اما دخترم به او چیزی نگفت. او و نورا می‌خواستند برای خوردن بستی بیرون بروند. من بعد از مرگ نازیلا فهمیدم نورا می‌خواسته با حمید ازدواج کند. نورا دخترم را به یک افغان از فامیل‌ها شوهر دادم، اما او عاشق پسر ایرانی شده بود. می‌گفت می‌خواهد طلاق بگیرد و با حمید ازدواج کند.

برای همین وقتی گفتم به خواستگاری نازیلا بیاید، حمید نیامد. نازیلا هم در جریان این ماجرا بود و می‌خواست با آن‌ها بیرون برود که مشکلی برایشان پیش نیاید. همسایه‌ها پشت دخترانم حرف می‌زدند من هم غیرت دارم و عصبانی شدم. من قصد کشتن دخترم را نداشتم، پسر ایرانی باعث شد دخترانم را این‌طور آزار بدهم و یکی را بکشم. حالا که نازیلا مرده نورا سر زندگی‌اش است. دیگر آن پسر را نمی‌بیند. دیگر حرف از عشق نمی‌زند.

با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به رضایت مادر مقتول به سه سال حبس محکوم کردند.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200