عصر ایران ؛ نهال موسوی - در چند روز گذشته ویدئویی از علی مصفا (بازیگر، نویسنده و کارگردان) منتشر شده است که با هوشنگ گلمکانی (منتقد سینما) درباره وضعیت کنونی خودش حرف میزند و میگوید: «عمیقا متقاعد شدم که الان کاری نمیتونم بکنم [...] من به سهم خودم کلهام کار نمیکنه، نمیدونم اصلا چه کار میشه کرد ...».
علی مصفا از بازیگران سینماست که با بازی در فیلمهای زنده یاد داریوش مهرجویی در سینمای ایران شناخته شد و بعدتر علاوه بر بازیگری به عرصه نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی در سینما وارد شد.
این اشاره هم خالی از لطف نیست که علی مصفا از یک خانواده کاملا فرهنگی، هنری است، او فرزند مظاهر مصفا و امیربانو کریمی است.
علی مصفا بیش از 30 فیلم سینمایی بازی کرده است در 5 مجموعه تلویزیونی و نمایش خانگی هم حضور داشته، 3 فیلم بلند ساخته و 6 فیلم هم تهیه کرده است. مصفا همواره یا با بازیگری یا با نوشتن و فیلمسازی بهر شکلی شده فعالیتش را ادامه داده است و شنیدن چنین سخنانی از او واقعا ناراحت کننده و هشدار دهنده است.
این اتفاق فقط برای علی مصفا نیست که به چنین موقعیتی گرفتار شده است بسیاری از هنرمندان دیگر هم کمابیش از چنین وضعیتی در رنج و عذاب هستند، همین امروز سیامک صفری (بازیگر تئاتر و سینما) هم در مصاحبهای با ایسنا اشاره کرده است:
«برنامه سیستماتیک و مرتبی برای دیدن تئاتر ندارم. شاید به این دلیل که خیلی حوصله ندارم. اتفاقا خیلی هم دوست دارم تئاتر ببینم ولی انگار چیزی در من مقاومت میکند و مانع میشود شاید تنبلی است یا اینکه اگر تئاتر ببینم، ممکن است به این فکر کنم که چرا خودم کار نمیکنم. خیلی از اجراها را ندیدهام. از آنها تعریف هم شنیدهام، افسوس هم میخورم ولی ...»
این اتفاق نشان دهنده یک نوع بی انگیزگی در هنرمندان است ولی پرسش این است که چرا به چنین ورطه هولناکی رسیدهاند؟
طبیعتا این حال و روز هنرمندان یک بازتاب و نشانی از محل زندگی و شرایط آنها دارد و اتفاقات جامعه از مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... در به وجود آمدن چنین حال و هوایی تاثیرگذار است، مصفا هم اشاره میکند که شاید این شرایط حاصل یک وضعیت عمومی است که با روحیه خودش هم خوان شده و یا شاید این وضعیت باعث شده چنین روحیهای در او بوجود بیاید.
برخلاف سخنان وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی که همواره بر این محور میچرخد که سینما و هنر ایران روزهای بسیار خوبی را دارد پشت سر میگذارد نمونههایی مانند علی مصفا نشان میدهد اوضاع چندان گل و بلبل هم نیست که دولتمردان به آن اشاره میکنند.
جالب است که علی مصفا یکی از بی حاشیه ترین سینماگران ایران است و هیچ گاه در بازیهای تحت تاثیر سیاست وارد نشده است و یا نخواسته است برای خود حاشیه امنیتی درست کند، همواره سرش به کار خودش بوده و کار کردن را به هر اتفاق دیگری ترجیح داده است، حال او به این نقطه رسیده است که اعتراف میکند حتی فیلم هم نمیتواند ببیند و تمرکز لازم برای فیلم دیدن هم ندارد!
این اتفاق زنگ خطر و هشداری جدی است برای مسئولین و مدیران فرهنگی کشور که از خود بپرسند چرا برخی از هنرمندان به چنین بی انگیزیگی دچار شدهاند؟
علی مصفا صاف و صادق و بسیار صریح حرف خود را زد حال ببینیم از مسؤلین مختلف وزارت ارشاد، سازمان صداوسیما، نهادهای فرهنگی و هنری ریز و درشتی که وجود دارد کسی قدم پیش میگذارد و این موقعیت را جدی بگیرد.
ببینیم کسی سراغ علی مصفا و هنرمندانی چون او که چنین احساس نا امیدی در آنها شکل گرفته است میرود و حداقل بپرسد دردشان چیست؟ حتی این هنرمند ناراحت، افسرده و بی انگیزه اگر یک نفر هم باشد باید برای حل مشکلش اقدام کنند حال چه برسد به این که قطعا تعدادشان بسیار بیشتر از این حرفهاست.
این اتفاق بسیار جدی و نگران کننده است، بی تعارف بگوییم در دیگر اقشار جامعه با فعالیتهای متفاوت هم این عارضه کاملا مشهود است.
شما مدیران و مسؤلان صاحب منصب، جایگاهی که دارید متعهد در برابر تمام مردم ایران است نه خدای نکرده فقط مسئول در برابر طیف نزدیک به خودتان یا همراهانتان. لطفا جدی بگیرید.
بعدش هم باید قبول کنن پیر شدن ، بزارن جوونها بیان کار کنن، دیگه بازنشست کنید خودتون رو بابا فسیل شدید .
باز جای خوشبختیه که صدای علی مصفا رو شما حداقل شنیدید.
صدای ما مهندسهای صنعت که سر ساخت کلی نیروگاه و پتروشیمی و کارخانه و پالایشگاه و خط مترو هزار تا طرح صنعتی دیگه بودیم و مایوس و سرخورده هر روز با بی رغبتی میریم و بر میگردیم رو کسی نمی شنوه. روزهایی که هر روز شده جشن خداحافظی و انتظار فرود دوستان در کشوری دیگر.
و چرخه بی پایان چراهایی که هرگز کسی جوابی بهشون نداده
چرا می روند
چرا مانده ام
چرا باید ماند
....
بس که سیاه نمایی کردیم وکردند
همه داریم از هم دیگه فرار میکنیم
حالا الان ما موندیم و روزگار سیاهی که خودمون رقم زدیم