منبع: اکونومیست
تاریخ انتشار: ۲ نوامبر ۲۰۲۳
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران- اقتصاد خاورمیانه که تا پیش از جنگ غزه بهنظر میرسید رو به شکوفایی باشد، اکنون در تیربارِ حملات متقابل قرار دارد. یک ماه قبل، در آستانۀ حملۀ حماس به اسرائیل، دلایل زیادی برای امیدبستن به اقتصاد منطقه وجود داشت. کشورهای حاشیۀ خلیج فارس میلیاردها دلار از سود نفت را در سرمایهگذاریهای پرزرقوبرق به کار میگرفتند و هرچیزی از تیمهای ورزشی و شهرهای کویری گرفته تا بخشهای تولیدی را احداث و بازسازی میکردند. شاید آنها بیش از حد خوشبین بودند که گمان میکردند حتی ممکن است به کشورهای فقیرتر منطقه نیز ثروت سرازیر شود.
آنچه چنین امیدی را برانگیخت، طولانیترین دورۀ آرامش خاورمیانه از بهار عربیِ سال ۲۰۱۱ به اینسو بود. به نظر میرسید درگیریهای غمباری مثل جنگهای داخلی در لیبی و یمن و نیز مقاومت سازمانیافتۀ فلسطین در برابر اسرائیل متوقف شده است و درگیریهای خشونتآمیز به ندرت اتفاق میافتد؛ ازاینرو برخی معتقد بودند احتمال تهاجم نظامی از بین رفته است. رقبای نامدار منطقه به سمت روابط گرمتر پیش میرفتند و سرمایهگذاران بین المللی برای حضور تجاری به خلیج فارس روانه میشدند.
حملۀ حماس و پاسخ اسرائیل حاکی از آن است که منطقه در ماههای آینده، میدانِ نزاعی خونین و ویرانگر خواهد شد. رهبران عرب ولو با ادبیاتی حزماندیش، اسرائیل را مسئول این وضع میدانند و یکشبه تمرکزشان از رشد اقتصادی به مهار و متوقفکردنِ جنگ گراییده است. کشورهای منطقه از جمله مصر و قطر، همۀ راههای دیپلماتیک را برای جلوگیری از گسترش درگیریها به کار بستهاند.
اگر درگیری بین حماس و اسرائیل باقی بماند، هزینههایی در پی خواهد داشت و مسلم است که تحلیلگران در مورد چشمانداز یکپارچگی اقتصادی خوشبین بودهاند. در سال ۲۰۲۰، امارات متحده عربی و بحرین روابط خود را با اسرائیل عادیسازی کردند و درها را به روی روابط تجاری عمیقتر گشودند.
اگرچه بسیاری از کشورهای عربی از بهرسمیتشناختن اسرائیل امتناع کردند، اما بسیاری از آنها به نحوی فزاینده تمایل داشتند چراغخاموش و در سکوت با این کشور تجارت کنند؛ حتی شرکتهای عربستان سعودی بهطورمخفیانه با همتایان اسرائیلی که کارگرانشان از پربازدهترین کارگران منطقه هستند، معامله میکردند. این دو کشور مشغول تنظیم توافقی برای رسمیکردن روابطشان بودند.
مدت زمان توقف در چنین مذاکراتی باید مشخص شود، اما هر چه ویرانی در غزه بیشتر باشد، با توجه به جمعیت طرفدار فلسطین و فشار همسایگان، برای رهبران عرب سختتر خواهد بود که در آینده با اسرائیل از در دوستی درآیند.
هرچند ثانی الزیودی، وزیر بازرگانی امارات، متعهد شده تجارت و سیاست را از هم جدا نگه دارد، اما دیگران اطمینانی به فرجام کار ندارند. بنا به گزارش یکی از بانکهای سرمایهگذاری تُرک (که قراردادهایی برای شرکتهای خلیج فارس تنظیم میکند)، اکثر مشتریانی که اسرائیل را بهعنوان مقصد سرمایهگذاری در نظر میگیرند، منتظرند ببینند چه اتفاقی میافتد.
عواقب این درگیری برای کشورهای فرودستِ خاورمیانه، به مراتب ناگوارتر است و هیچجا بدتر از مصر نیست. این کشور قبلاً با تورم سالانه ۳۸ درصدی دستوپنجه نرم میکرد. دولت ناچار بود برای پرداختها بر کوهی از بدهیهای دلاری سوار شود و با استقراضِ سپرده از بانکهای مرکزیِ خلیج فارس گذران کند. مصر اکنون گازی را که از اسرائیل سرازیر میشد، از دست داده است.
در ۱ نوامبر، مقامات قاهره به تعدادی از مجروحان غزه و همچنین افراد دارای تابعیت دوگانه اجازه عبور از مرز دادند. برخی دیپلماتها امیدوارند که درصورت اعطای مشوقهای مالیآ مناسب به مصر، هجوم بزرگتر پناهندگان رخ دهد و شاید حتی در مقیاسی که اردن از فلسطینیها در دهۀ ۱۹۴۰ و سوریها در دهۀ ۲۰۱۰ استقبال کرد، مهاجرپذیر باشد. در سال ۲۰۱۶ رسیدگی به ششصد و پنجاه هزار پناهجوی سوری ۲.۶ میلیارد دلار برای دولت اردن هزینه داشت. این رقم بسیار بیشتر از ۱.۳ میلیارد دلاری است که در قالب کمک خارجی دریافت کرد. اکنون تعداد آوارگان داخلی در غزه دو برابر است.
اگر درگیری تشدید شود، چه پیش میآید؟ در بدترین حالت، کل منطقه وارد جنگ میشود و شاید رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل نیز رخ دهد. [مقامات ایران چنین احتمالی را رد کردهاند. مترجم] در چنین شرایطی اقتصاد کشورها زیر و زبر خواهد شد. با چنین جنگی احتمالاً شاهد افزایش شدید قیمت نفت خواهیم بود. تولیدکنندگان نفتِ عرب حتی ممکن است مانند جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳، عرضۀ نفت به غرب را محدود کنند. طبق پیشبینیِ بانک جهانی چنین جنگی میتواند قیمتها را تا ۷۰ درصد افزایش دهد و به ۱۵۷ دلار در هر بشکه برساند.
هرچند اقتصاد جهانی امروزه با کمبود انرژی مواجه است و تولیدکنندگان نفتِ خلیج فارس از این موضوع سود خواهند برد؛ اما جنگِ همهجانبه مانع از تلاش برای تنوعبخشیدن به اقتصاد کشورها خواهد شد. درنتیجه کارگران مهاجر دیگر در دسترس نخواهند بود، صنایع تولیدی بدون حملونقلِ ایمن بهسختی استخراج میشوند، مراکز خرید و هتلها خالی از گردشگران میشوند و افزایش قیمت نفت برای واردکنندگانِ انرژی منطقه از جمله مصر و اردن، فاجعهبارخواهد شد.
سناریوی تشدیدِ تنشِ محتملتری نیز وجود دارد. هرچند تهاجم زمینی اسرائیل کوچکتر و کندتر از حد انتظار است و کمک میکند بر واقعیت سرپوش بگذاریم؛ اما درگیری ممکن است از مرزهای غزه و کرانۀ باختری به مناطق دیگر سرایت کند. در این سناریو، سرمایهگذاری در خاورمیانه بسیار پرمخاطرهتر است. اگر درگیری در کشورهای همسایه آغاز شود، رهبران خلیجفارس بهسختی قادر خواهند بود سرمایهگذاران را متقاعد سازند که بازگشت به آرامش و روابط نزدیکتر با اسرائیل میتواند امکانپذیر باشد.
در چنین شرایطی، مصر تنها کشوری نخواهد بود که در معرض امواج جنگ قرار میگیرد. سقوط آزاد اقتصاد لبنان - که اکنون در سومین سال متوالی، تورم بالای ۱۰۰ درصد را تجربه میکند، با درگیری اسرائیل و حزبالله تسریع میشود. نبرد در کرانۀ باختری، جایی که تنشها بسیار بالاست، برای اردن که همسایۀ دیوار به دیوار است، دردسرساز خواهد شد. این کشور نیز مانند لبنان تقریباً ازهمپاشیده است. اردن سال گذشته از صندوق بینالمللی پول، وام ۱.۲ میلیارد دلاری گرفت و اخیراً اعلام شد که رشد سالانۀ ۲.۶ درصدیِ آن برای رفع مشکلاتش کافی نیست.
اگر نقدینگیِ مصر یا اردن به پایان برسد، نتایج برای منطقه بیثباتکننده است. هر دو کشور با فلسطین هم مرزند، تدارکاتشان به فلسطین میرسد و به متحدان اطلاعات میدهند. هر دو گوش به حکومت خودگردانِ فلسطین دارند و از جمعیتِ جوان و ناراضی برخوردارند.
تجربۀ بهار عربی نشان داده، ناآرامی در یک کشور می تواند به راحتی به کشورهای دیگر سرایت کند. درصورت تشدید ناآرامیها هیچجا در امان نیست.