صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۱۵۲۰۱
تعداد نظرات: ۲۹ نظر
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۵ - ۱۴ آبان ۱۴۰۲ - 05 November 2023

کوچ حنجره طلایی آواز ایران ؛ پس چرا ؟ پس چرا عاشق نباشم؟

اکبر گلپا بدون تردید یکی از بزرگان موسیقی ایرانی بود، خبر درگذشت او میان اهالی موسیقی یک فراق بزرگ به دنبال دارد، سبک اجرایی، تسلط و تبحر او بر آواز ایرانی تا به اندازه‌ای بود که به او لقب حنجره طلایی یا سلطان آواز داده بودند.

عصر ایران - اکبر گلپا درگذشت، استاد محمدرضا شجریان در وصف او گفته بود: «هنگامی که نوجوانی 17ساله بودم، صدای آقای گلپایگانی را از رادیو می‌شنیدم و آواز او باعث شد تا به موسیقی علاقه‌مند شوم». زنده یاد محمدرضا لطفی در خاطرات خود گفته بود: «وقتی صدای گلپایگانی از رادیو پخش می‌شد، مردم دکان‌های خود را می‌بستند تا صدای او را در منزل و از رادیو بشنوند».

اکبر گلپا بدون تردید یکی از بزرگان موسیقی ایرانی است و خبر درگذشت او میان اهالی موسیقی یک فراق بزرگ به دنبال دارد، سبک اجرایی، تسلط و تبحر او بر آواز ایرانی تا به اندازه‌ای بود که به او لقب "حنجره طلایی" یا "سلطان آواز" داده بودند. او بیشترین برنامه گلها را در رادیو ضبط کرد و دلیل شهرت و آوازه او در میان مردم هم این همکاری با رادیو بود.

شرح ورود او به جهان موسیقی و چگونگی آن از زبان خود اکبر گلپا قابل توجه است، او در مصاحبه‌ای با روزنامه قانون در تابستان سال 1396 به تفصیل در این باره سخن گفته است و بزخوانی آن خالی از لطف نیست: 

«موسیقی برای من از کلاس دوم دبستان آغاز شد. پدر و پدربزرگم خواننده‌های خوبی بودند، به‌همین سبب هنرمندان زیادی در منزل ما رفت‌وآمد داشتند. در واقع من میان هنرمندان عصر خود بزرگ شدم. روزی که مادرم به علت کزاز در بستر بیماری بود، عمویم به من گفت که برای بهبود مادرت بر پشت‌بام خانه اذان بخوان. 

هنگامی‌که اذان به پایان رسید دیدم که همه متاثر و متحیر شده‌اند.پرسیدم: چه اتفاقی افتاده است که شیخ ممد شِمر، تعزیه‌خوان معروف، به من گفت که چطور توانستی این‌گونه اذان را بخوانی؟ گفتم کار خاصی نکردم جز اينكه در سراسر لحظه‌های اذان، مادرم پیشِ روی چشمانم بود. وقتی این اتفاق پدید آمد، متوجه شدم که در خوانندگی استعداد دارم. 

پس از آنکه به استعداد خود علم پیدا کردم، به مدرسه نظام رفتم. در مدرسه نظام با نورعلی‌خان برومند استاد موسیقی و ردیفدان، آشنا شدم. منزل او در امیریه بود و خانواده متمولی داشت. این سخن من به اين معنا بود كه به شغل افسری علاقه ندارم. از آن دانشگاه بیرون آمدم و در دانشکده نقشه‌برداری پذیرفته شدم، اما از آن فعالیت هم مدتی نگذشته بود که به عنوان کارشناس رهنی بانک مشغول به کار شدم و خانه‌ها را قیمت‌گذاری می‌کردم که رای من کار دلچسبی نبود. پس از مدتي، احساس کردم این کار به دردم نمی‌خورد.

اکبر گلپایگانی و ادیب خوانساری

گذشت و گذشت تا روزی که در باغ آقای خواجه‎نوری ميهمان بودیم در مقابل سفیر ایتالیا یک قطعه ترکی خواندم. پس از ميهمانی آقایی آمد و گفت که بیا برای من کار کن. گفتم شما را نمی‌شناسم، گفت من پیرنیا، سازنده برنامه «گل‌ها» هستم. آن زمان برنامه گل‌ها دو بخش 10دقیقه‌ای بود. چندخواننده، از جمله ادیب خوانساری، بنان و فاخته‌ای، خواننده‌های اصلی آن برنامه بودند. به استودیوی برنامه گل‌ها رفتم. آقای پیرنیا گفتند یک‌ آواز در باب ضربت‌خوردن حضرت علی(ع) بخوان.

من گفتم باید از استادم اجازه بگیرم، اما ایشان با اصرار خود قانعم کرد که بدون پخش موسیقی و بدون ذکر نام خواننده بخش کوتاهی از یک آواز را اجرا کنم. آن شعر این بود: «در خرابات مغان نور خدا می‌‌بینم/ این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌‌بینم» وقتی این بیت از حافظ را خواندم، دیدم که پیرنیا گریه می‌کند.

چند روز بعد دوباره با من تماس گرفتند و گفتند که بیا و برای برنامه‌ای با آهنگ مرتضی محجوبی آواز بخوان.من هم به دلیلی آنکه همیشه به آواز و نه ترانه علاقه داشتم علاقه داشتم، این پیشنهاد را پذیرفتم. 

اکنون که بحث به اینجا رسید بد نیست یادی از ملک‌الشعرای بهار کنیم؛ درباره رویارویی بهار با عارف قزوینی ماجرایی نقل می‌کنند که بهار به عارف گفته بود تو تصنیف‌خواني، نه آوازخوان. من که همه این‌ها را آموخته بودم، دوست داشتم که یک آواز‌خوان باشم. ازاین‌رو، هیچ‌وقت ترانه نخواندم چون معتقدم، ترانه و آهنگ را دیگران می‌سازنند و خواننده همچون یک ربات باید آن را اجرا کند، اما وقتی کسی آواز می‌خواند خود مبدع اثر خواهد بود و نوازندگان پاسخ خواننده را می‌دهند.

بهرروی، خواندن ادامه داشت تا روزی مرتضی‌خان محجوب به من گفت می‌خواهم آواز این موسیقی را تو بخوانی که آن آواز، با شعری از بیژن ترقی، غوغایی به ‌پا کرد. به‌یاد دارم وقتی خواستم برای اجرای این آواز به استودیو بروم در راهروی استودیو، مشیرهمایون شهردار را دیدم. او گفت كه «گلپا! اینجا چکار می‌کنی؟» گفتم به دعوت آقای پیرنیا آمده‌ام تا آواز بخوانم. او که می‌دانست من از شاگردان نورعلی‌خان هستم، گفت آواز را پشت مرده می‌خوانند؛ در حقیقت مشیرخان یک پس‌گردنی مهم به من زد. 

وقتی این سخن را شنیدم، به‌یاد حرف نوعلی‌خان افتادم که می‌گفت خیلی‌ها آواز می‌خوانند، اگر می‌خواهی خواننده خوبی باشی، خودت باش و از کسی تقلید نکن. از آن پس سعی کردم شیوه‌ خودم را در خوانندگی داشته باشم.

آقای پیرنیا با مشورت مشاوران عالی خود، یعنی روح‌ا...خالقی، موسی معروفی، علی دشتی، رهی معیری و دکتر صورتگر من را به عنوان خواننده برنامه گل‌‎ها معرفی کردند و آن شد که من به مدت 17سال در این برنامه خواندم. پس از 17سال تشخیص دادم که باید به جوانان خدمت کنم.

استاد محمدرضا شجریان و استاد اکبر گلپا

عده‌اي ایراد گرفتند که گلپا برای جوان‌ها و عامه مردم می‌خواند. اتفاقا من فقط برای مردم می‌خوانم، برای دل جوانان می‌خوانم. همه موفقیت من در طول سال‌ها این بوده است که علیه مردم چیزی نخوانده‌ام. همیشه گفته‌ام که استعداد من از جانب خداست و مردم از این استعداد حمایت کرده‌اند، پس انصاف نیست که برای خدا و مردم نخوانم. منتقدان می‌خواستند که گلپا تا پایان عمر «دل‌ای‌دل‌ای، امان‌امان...» بخواند اما من اینطور نمی‌خواستم، زیرا مردم از من چنین توقعی نداشتند.

به‌یاد دارم که در همین خانه، روزی ابوالحسن صبا ویلون می‌زد و یونس دردشتی می‌خواند. وقتی دردشتی شروع به خواندن «دل‌ای‌دل‌ای، امان‌امان...»‌ کرد، صبا به نورعلی‌خان گفت: این چه می‌خواند؟ نورعلی‌خان پاسخ داد که خودش را کوک می‌کند! وقتی که چهارمضراب و رِنگی زده شده است، باید شعر خوانده شود. مساله رمانس و فاصله میان بین ترانه و آواز موضوعی است که باید به‌شدت به آن توجه شود.

[...] من به همه مسئولان و همکارانم می‌‌گویم که مسیر طی‌شده اگر درست بود، خواننده‌های جوان امروزی، فقط به دنبال پول نبودند. چندی پیش به کنسرتی رفتم و خودم دیدم که خواننده در مقابل چشمان مردم، مدام به ساعت خود نگاه می‌کرد که ذره‌ای بیش از مدت قرارداد نخواند، یا مدتی پیش به من گفتند که در ازای ۱۵سکه بهارآزادی، همراه با همسرت به تالار رودکی بیا و ساعتی در ردیف جلو بنشین.

به درخواست‌کننده گفتم که «ای‌کاش این سخن را به من نمی‌گفتی. من اگر دنبال پول بودم به دبی می‌رفتم و برای یک‌شب اجرا، ۲۵هزاردلار دریافت می‌کردم. عرصه هنر، عاشقی می‌خواهد و همه‌چیز پول نیست، هنرمند خریدنی نیست».

به نظر من تا زمانی که اندیشه پول‌پرستی، خودپسندی و انحصارطلبی از ذهن هنرمندان و مسئولان پاک نشود، هیچ اتفاق مثبتی پدید نخواهد آمد، اما اگر همه دست‌به‌دست هم دهند تا از جوانان مشتاق حمایت شود، صبح امید موسیقی ایران فراخواهد رسید.»

 

استاد اکبر گلپا بر روی آهنگی از جهانبخش پازوکی خوانده است: 

من که مي دانم شبي ، عمرم به پايان می‌رسد
نوبت خاموشيِ من ، سهل و آسان می‌رسد
من که مي دانم که تا ، سرگرم بزم هستي ام
مرگ ويرانگر چه بي رحم و شتابان می‌رسد

 پس چرا ، پس چرا عاشق نباشم؟ پس چرا عاشق نباشم؟

من که مي دانم به دنيا اعتباري نيست 
بين مرگ و آدمي قول و قراري نيست 
من که ميدانم اجل ، ناخوانده و بي دادگر
سرزده مي ايد و راه فراري نيست 

 پس چرا ، پس چرا عاشق نباشم؟ پس چرا عاشق نباشم؟

روحش شاد و یادش گرامی ...

آهنگ پس چرا عاشق نباشم؟

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲۹
در انتظار بررسی: ۸۴
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۱:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
یاد و نامش تو دلمون موندگاره
محسن
۱۰:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
خداوند رحمتش کند روحش شاد
سید
۱۰:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
اکبر بلبل خدا زنده است گلپا دفتر خاطرات ایرانیان وطن دوست است.سید
A, j
۱۰:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
واقعا غم تمام وجود آدم رو میگیره که این گنجینه های فرهنگ و هنر و اسطوره‌های موسیقی ایرانی اینچنین در وطن خود غریبانه پر میکشند ولی آسمانی میشوند ..استاد ارجمند مرد حنجره طلائی رفتی ،اما دنیای اثر و خاطره از خود به یادگار گذاشتی ،،پس هستی ،روحت شاد نامت ماندگار‌???
بهرام
۰۹:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
گلپایگانی بی بدیل بودکه مثلش نیامده ونخواهد آمد. در جایگاه موسیقی وآواز در رتبه اول ایستاده هست. روحش قرین شادی وتسلیت به خانواده وطرفدارانش. مکتب گلپا همیشه زنده هست
سیروس
۰۹:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحش شاد ودر آرامش .
روح الله
۰۹:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحش شد.این آهنگ من بردبه دوران شیرین سربازی17 سال قبل
ناشناس
۰۹:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
خدا رحمت کنه روحش شاد حیف که اینا یکی یکی میرن و جایگزینی ندارند
مجید
۰۹:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
فرهنگ و هنر ایران امروز در فقدان درگذشت اسطوره آواز داغدار است. در وصف بزرگی و استادی گلپا به پخش برنامه زنده ای از تلویزیون جمهوری آذربایجان در حدود 35سال پیش اشاره میکنم. در مراسم تولد حاجی بابا حسین اف که در شعر و آواز و مقامات آذری بی نظیر بود یکی از بزرگان موسیقی آذربایجان بنام علی بابا ممداف پشت تریبون رفت و این جملات را گفت: از جوانی به رادیو ایران گوش میدادم و برنامه گلها را دنبال می کردم.با شدت و علاقه بالا صدای دو نفر را دوست داشتم و دنبال میکردم. یکی ایرج و دیگری گلپایگانی. ایرج جوان بود و زنگوله های زیبایی داشت ولی گلپا بزرگتر و دارای صدای پخته تر بود. وقتی برنامه شروع میشد خانم گوینده میگفت دستگاه چهارگاه با صدای ایرج ولی وقتی برنامه گلپا شروع میشد گوینده میگفت دستگاه همایون با صدای "استاد گلپایگانی" یعنی مقامی بسیار بالا برای هنر گلپا و من این مقام استادی را امروز به حاجی بابا حسین اف که استاد همه ماست تقدیم میکنم. روح همه بزرگان موسیقی ایرانی شاد و یادشان جاودان باد.
ناشناس
۰۹:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
کامنت را باز کن تا مردم احساسات خود را بیان کنند بی ذوق ها
هاشم
۰۹:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
خدا رحمت کند اکبر گلپایگانی تکدانه آواز اصیل ایرانی. او رفت ولی صدای او همواره زنده تر و زیبا تر بگوش خواهد رسید. او صدای بسیار متین و عرفانی داشت که هیچ پرنده ای مانند او نمی توانست تحریر بدهد، و نفس او آنقدر ممتد بود که نفس شنونده را بند می آورد. روح اسطوره نوآوری در پدیده بنام برنامه گلها که شامل شعر، موسیقی ، عرفان، دکلمه، و صدابرداری مرحوم داوود پیرنیا هر روز و در روزگاران مشعشع، باد، اگر پیرنیا نبود الآن هیچ از موسیقی ردیفی و آواز نداشتیم. اکبر گلی بود که همراه گلهای دیگر مانند روشنک، و جواد معروفی پرویز یاحقی، بنان ، قوامی ، و گلپا را همواره در باغ موسیقی برای ایرانیها به ارمغان آورده است.
ناشناس
۰۸:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
خدا بیامرزدش من با صداش خاطره دارم یادمانهایی از عشق وشادی روحش شاد
ایران
۰۸:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحش شاد بزرگ مرد
ناشناس
۰۸:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
خوب! همچنين هنرمند بزرگي داشتيم اما 44 سال از ديدنش و شنيدن صدايش محروم بوديم !
ناشناس
۰۸:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحش شاد یادش گرامی
حمید کرمی .کارشناس ارشد اقتصاد
۰۸:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
خدا رحمتش کند .برای دل مردم می خواند .ما که در تولیدی کار می کردیم .زمزمه های ایشان رفیق شب تا صبح ما بود.
مجید
۰۸:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
خدا رحمت کند کسانی که برای مردم خواندند و برای مردم ماندند و دل مردم را شاد کردند .
ناشناس
۰۸:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
نمیری مرد چه صدایی چه آوازی داشتی روحت شاد و یادت گرامی باد دل یک ملت را شاد و خندان نمودی جایگاه ابدیت بهشت زیبا ست.....
شمین
۰۸:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحش شاد
بابک
۰۸:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روانش شاد افسوس که نمیتونیم آوازشان را تلویزیون بشنویم
س
۰۷:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روح این استاد بزرگ شاد .نمیدانم چرا در زمان زنده بودن شخص قدرش را نمیدانند و از او تجلیل نمیکنند. استاد گلپا تک بود و تکرار نشدنی
ناشناس
۰۷:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
چقدر وحشتناک است که وقنی کسی از دنیا می رود یادمان می‌افتد که چه فرهیخنه‌ای را اذ دست داده‌ایم. سال‌های سال او را به عنوان آواز سلطان می شناختیم و از بزرگان موسقی ایران بود و اما حالا فرزندان دهه ۸۰ و ۹۰ او را نمی شناسند و به جایش اهنگ های ساسی مانکن و ... را گوش می دهد
و حالا ما خبر درگذشتش را با چه با آب و تاب خبر مرگش را اعلام می کنیم
ناشناس
۰۷:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحت شاد قهرمان
خداداد
۰۶:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
هنرمندی.که.دیگرتکرارنمشودروحش.شادیادش.گرامی
عباس
۰۴:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحش شاد
ناشناس
۰۲:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
اما من نه اهل سودام نه به فکر ترک اینجام خاک تو خونه تو رگ هام.ای وطن ای ریشه من.عشق من اندیشه من.خون من گهواره من.قلب پاره پاره ُ من.«آهنگ وطن از اکبرگلپا»
ناشناس
۰۲:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
دریک فیلم هم بازی کرد اسم فیلم هم همین حنجره طلایی بود.البته شاید دقیق یادم نمونده باشه.بالاخره سنم کم نیست و جوان قدیم هستم وحافظه ام دقیق دقیق نیست.
دکتر عبداللهی
۰۲:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحش شاد و یادش گرامی
علیرضا
۰۲:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۴
روحت شاد استاد گرامی
تعداد کاراکترهای مجاز:1200