به بهانه سالروز تولد مارادونای افسانهای، سراغ تمام فوقستارههای فوتبال مثل کریس رونالدو، مسی، امباپه، نیمار و ... رفتیم که از کوچههای فقر به قله موفقیت ورزشی رسیدند.
به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان در مطلبی در سالروز تولد دیگو مارادونا، اسطوره فوتبال و پسر طلایی در یادداشتی به قلم سید مصطفی صابری نوشت:
۳۰ اکتبر ۱۹۶۰ میلادی دیهگو آرماندو مارادونا، فوقستاره دوستداشتنی و خودویرانگر فوتبال به دنیا آمد. ستارهای که با درخشش به نمادی از این ورزش تبدیل شده است. دیهگو در روزهای سخت کودکی، گوشهای از خیابانهای زادگاهش با توپ کارهای نمایشی انجام میداد تا از مردم پولی بگیرد و بخشی از هزینههای زندگی خانواده فقیرش را تامین کند. ۱۵ ساله که شد آنقدر درخشیده بود که یک تیم باشگاهی حاضر باشد بهجای دستمزد، خانه محقری برای خانوادهاش اجاره کند تا روزگارشان کمی بهتر باشد.
مارادونا اوایل مطرح شدنش پول کمتر تیم بوکاجونیورز را به پیشنهاد اغواگرانه ریورپلاته ترجیح داد چون بوکا تیم محبوب فقرا بود. جالب است که قصه مارادونا شباهت زیادی به داستان زندگی بسیاری از نوابغ دنیای فوتبال دارد. البته با کمی شدت و ضعف. از پله بگیرید تا کریس رونالدو که برای آنکه بتواند تمرین کند ته مانده غذای بقیه را میخورد و مسی که خانوادهاش پول درمانش را نداشتند و نگران بودند اگر مشکل هورمونهای رشدش حل نشود او کوتاه قامت بماند.
آلکس فرگوسن مربی اسکاتلندی که او را بهترین مربی تاریخ میدانند هم روزگاری طعم تلخ فقر را چشیده بود و در کتابش از روزهای سخت زندگیاش نوشته و یک راز بزرگ را درباره فوتبالیستهای فقیر افشا کرده. فرگوسن میگوید وقتی فقیر هستید بیشتر از بقیه تلاش میکنید، چون میدانید راه دیگری برای موفقیت ندارید. این مربی اعتراف میکند به بازیکنانی که از خانوادههای فقیر بودند هم بهای بیشتری داده چون آنها پرتلاشتر و باانگیزهتر بودند. شاید برای همین است که بیشتر فوقستارهها از خانوادههایی فقیر بودند. بهاین دلیل که تنها مسیرشان برای زندگی بهتر تلاش برای بهرهبردن از نبوغ بوده. مثل مارادونا برای اینکه بتواند سرپناهی برای خانوادهاش تهیه کند؛ مثل مسی برای تامین هزینههای درمانش یا مثل کریس رونالدو برای تامین غذا. در بین ورزشکاران ایرانی هم بیرانوند را سراغ داریم که همزمان با ورزش در کارواش کار میکرده، یا شهاب زاهدی که با پدرش بنایی کرده و خیلیهای دیگر. به بهانه سالروز تولد مارادونا، در این پرونده سراغ معروفترین فوتبالیستهایی رفتیم که فقر را دریبل زدند.
یکی از درخشانترین ستارههای انگلستان در جامجهانی ۲۰۲۲ قطر که در مقابل تیم ملی کشورمان هم بازی کرد، وقتی هشت ساله بود، پدرش را از دست داد. استرلینگ یتیم در کینگستون جامائیکا زندگی میکرد و آینده او کاملاً مبهم بود. او با مادربزرگش زندگی میکرد و فقدان پدر برای وی بسیار سخت بود. در پنج سالگی به همراه مادرش به لندن رفت و آن جا با مشقت زندگی بیشتر آشنا شد. مادرش در کنار ادامه تحصیل، در یک شغل پاره وقت، دستشوییهای هتلها را پاک میکرد و رحیم هم در این کار به او کمک میکرد.
مهاجم ملی پوش اکوادوری، پس از موفقیتش در زدن دو گل برای کشورش در افتتاحیه جام جهانی قطر با ۳۳ سال سن، مسنترین بازیکنی شد که اولین گل جام جهانی را به ثمر رساند. پیش از دستیابی به این موفقیت، داستان زندگی او پر از رنج بود. او در زاغههای سن لوریزو اکوادور در جستوجوی زندگی، مانند دیگر کودکان آرزوی ثروتمند شدن در فوتبال را در سر میپروراند، اما پدرش نمیتوانست برای او توپ بخرد؛ بنابراین از یک تکه پارچه برای او یک توپ درست کرد و با وجود این، فقر مانع از شکوفایی استعداد فوتبالش نشد. او در کودکی، یک فروشنده دوره گرد شیر هم بوده است.
یکی از ستارههای فوتبال که اکنون جزو ۱۰۰ مرد ثروتمند بریتانیا محسوب میشود، در دوران کودکی خود ۲ حسرت بزرگ داشت. یکی خوردن تافیهای توت فرنگی که هرگز آن را تجربه نکرد و دوم پوشیدن لباس گرم در زمستانهای اورتون که آن هم توسط ستاره پرحاشیه فوتبال انگلیس تجربه نشد. او در خانوادهای فقیر بزرگ شد و افتخارات زیادی در مستطیل سبز کسب کرد.
ستاره فعلی تیم ملی فرانسه و بهترین گلزن جامجهانی ۲۰۲۲، هرگز تصور نمیکرد که این افتخار را کسب کند، زیرا کودکی سختی را در محله فقیرنشین بوندی پاریس سپری کرد. او از پدر کامرونی به نام ویلفرد و مادر الجزایری به نام فائزه به دنیا آمد، اما شرایط سخت زندگی مانع از رسیدن وی به شکوه فوتبال نشد. شاید نزدیکی محل زندگی وی به ورزشگاه استاد دو فرانس یا عشق به کریستیانو رونالدو که او را الگوی خود قرار داده بود، باعث شد امباپه فوتبالیست بزرگی شود. مسیر کیلیان راحت نبود و در ابتدا رنج زیادی کشید. پدرش میگوید: «در شروع حضورش با موناکو به عنوان بازیکن اصلی محسوب نمیشد و کیلیان هر روز به خاطر این موضوع گریه میکرد». شاید فقر و گریه به ساخت او کمک کرده است.
نیمار را باید یکی از استعدادهای بزرگ تاریخ فوتبال قلمداد کرد که بیانگیزه بودن و حاشیهها باعث شد حقش را نگیرد. او که روزی با قراردادی ۲۲۲ میلیون یورویی به پاریسنژرمن پیوست و حالا عضو مصدوم الهلال عربستان است، مثل بیشتر فوتبالیستهای برزیلی در خانوادهای فقیر بهدنیا آمد. خودش درباره روزهای سخت کودکیاش میگوید: «یادم میآید به مادرم میگفتم میخواهم بیسکویت و شیرینی بخورم، ولی مادرم میگفت هیچ پولی در بساط نداریم و شاید اگر پدرت حقوقش را گرفت، این هفته مقداری برای تو بخرم. به مادرم گفتم اشکال ندارد، روزی آن قدر پولدار میشوم که یک کارخانه بیسکویت میخرم و هر وقت که بخواهم، میخورم. هنوز وقتی آن خاطره را با مادرم مرور میکنیم، او گریه میکند و احساساتی میشود». نیمار به تفریحات لاکچری و جدی نگرفتن تمرینات معروف است و شاید همین زندگی در فقر باعث شد او زندگی حرفهای متعادلی نداشته باشد.
سانچز در یکی از حومهنشینهای شهرک توکوپیلای شیلی بهدنیا آمد. وقتی خردسال بود، پدرش او را برای همیشه ترک کرد. سانچز با مادرش که نظافتچی یک مدرسه بود، زندگی میکرد. او از هشت سالگی کار و به مادرش کمک میکرد. ستاره سابق بارسلونا و آرسنال و تیم ملی شیلی، گفته در هشت سالگی و پس از آن مجبور بوده در خیابان برای جلب نظر مردم و گرفتن پول از آنها پشتک وارو بزند.
زندگی آن روی سخت خودش را خیلی زود به ریبری نشان داد یعنی وقتی که او فقط دو سال داشت. ریبری به همراه خانوادهاش که از لحاظ مالی مشکلات زیادی داشتند، یک سانحه رانندگی وحشتناک را تجربه کرد. ریبری دو ساله در پی آن حادثه که در یک تاکسی اتفاق افتاد، دچار آسیب دیدگی وحشتناکی از ناحیه صورت شد به طوری که صورت این کودک خردسال بیش از ۱۰۰ بخیه خورد. برنده جایزه بهترین بازیکن سال ۲۰۱۳ اروپا در سال ۲۰۰۳ به تیم استاد برستوا پیوست و با اینکه فوتبالیست بود، اما برای امرار معاش مجبور بود به عنوان یک کارگر ساختمانی کار کند. او سال گذشته از فوتبال خداحافظی کرد.
سادیو مانه در یک روستای بسیار فقیر سنگال بهدنیا آمد. زندگی او و خانوادهاش در فقر و محرومیت شدید بود. مانه سال ۲۰۲۰ در اوج پاندمی کرونا ۳ و نیم میلیون دلار برای ساخت یک بیمارستان مجهز در روستای زادگاهش هزینه کرد. او حتی یک مدرسه خوب هم برای روستا ساخت و برای هر دو تصمیمش دلایل محکمی داشت. خانواده او چنان فقیر بودند که امکان تامین هزینه تحصیلش را نداشتند. او برای اینکه بتواند عضو یک تیم محلی شود، ناچار شد از تمامی اهالی روستا کمک بگیرد. اما ماجرای ساخت بیمارستان توسط او تلختر است. خودش میگوید: «حدود ۷ سال داشتم. یادم میآید که قرار بود در زمین فوتبال بازی کنیم. پسر عمویم به طرفم آمد و خبر فوت پدرم را داد. آن لحظه فکر کردم میخواهد با من شوخی کند. نتوانستم چیزی درک کنم، اما بعد متوجه شدم چه اتفاق تلخی افتاده است. پدرم هفتهها قبل از مرگ، از بیماری رنج میبرد. در روستای ما بیمارستانی نبود. پس مجبور شدیم او را به دهکده مجاور ببریم تا مشخص شود امکان نجاتش هست یا خیر که این اتفاق نیفتاد».
آنخل که یکی از سه فرزند خانوادهاش بود، در شهر مندوزا واقع در غرب آرژانتین متولد شد. او در کودکی مجبور بود به همراه والدینش در یک معدن زغال محلی کار کند، چون پول کافی برای خورد و خوراک نداشتند. آنخل گفته بهعنوان یک فوتبالیست درخشان کم سن و سال حتی پول نداشته برای خودش کفش فوتبال بخرد که این موضوع باعث شرمندگی والدینش میشده است. دی ماریا نخستین بار در یک تیم محلی به نام توریتو فوتبال بازی کرد، اما همچنان فقر دست از سر او برنمیداشت. میگویند هنگامی که دی ماریا به تیم بنفیکای پرتغال پیوسته از پدرش خواست دیگر کار نکند و پس از آن یک خانه بزرگ برای والدینش خریده است.
مسی از ۶ سالگی فوتبال بازی میکرد، اما در آغاز نوجوانی پزشکان معتقد بودند او بهخاطر مشکل هورمون رشدش دیگر قادر به ادامه فوتبال نخواهد بود. پدرش برای تامین هزینههای درمان او با مشکل مالی مواجه بود و از طرفی تیمهای آرژانتینی حاضر به عقد قرارداد با او نبودند، چون معتقد بودند او بیمار است و نمیتواند تا رده بزرگ سالان بازی کند تا اینکه آکادمی بارسا او را پذیرفت و هزینههای درمانش را هم تقبل کرد. علت وفاداری مسی هم به این باشگاه همین بود. جرارد پیکه درباره روز نخست ورود مسی به آکادمی گفت: «او بسیار کوچک و کوتاه قامت بود. به ندرت حرف میزد. تا مدتها فکر میکردیم که او لال است. مربی به ما گفته بود که مراقبش باشیم که له نشود، اما چگونه باید از او محافظت میکردیم وقتیکه حتی قادر نبودیم با او حرف بزنیم».
کمی به صورت ریوالدو نگاه کنید. صورتی تکیده و لاغر. این ها میراث فقر و بدبختی است. او که یکی از بزرگترین اسطورههای فوتبال برزیل به شمار میرود، کودکی بینهایت سختی پشت سر گذاشت. او گرسنگی کشید. با پای برهنه در خیابانها راه می رفت. امکان ادامه تحصیل نداشت، اما بدترین قسمتش همان گرسنگی بود. این گرسنگی برای او سوء تغذیه شدیدی رقم زد و باعث شد حتی فکش هم تغییر شکل بدهد.
این بازیکن غنایی الاصل و عضو تیم ملی ایتالیا از یک خانواده فقیر به فوتبال دنیا معرفی شد. پدر و مادر او یک زوج مهاجر غنایی ساکن پالرموی ایتالیا بودند و ماریو هم در این شهر متولد شد. هنگامی که کودکی بیش نبود والدینش به دلیل فقر او را به یک خانواده ایتالیایی فروختند تا ماریو هنگامی که بزرگ شود حتی نام خانوادگی آن خانواده یعنی بالوتلی را بر روی خود بگذارد.
این فوتبالیست کامرونی هم در کودکی فقر ناخوشایندی را تحمل کرد. پدر او یک کارگر ساده بود که حتی توانایی این را نداشت که شکم فرزندان خود را سیر کند. این ستاره آفریقایی که روزگاری در بارسلونا خوش درخشید، کودکی را به عنوان یک کارگر رستوران گذرانده و در خاطرات خود مینویسد به خاطر رؤیت چند لکه چربی روی بشقابها طوری کتک خوردم که برای چند هفته توان راه رفتن نداشتم! اتوئو در فقر بزرگ شد، اما استعداد شگرفش در فوتبال او را به ثروتی رساند که نه تنها خانواده که اقوامش را هم از فقر نجات داد. او امروز مدیر حداقل ۱۰ مؤسسه خیریه در چند کشور مختلف آفریقاست که در آنها به کودکان کار و نوجوانان فقیر آفریقایی خدمات شایان توجهی ارائه میشود.
رونالدو لوئیز نازاریو دلیما که با نام رونالدوی برزیلی در جهان شناخته میشود، زندگی پرهیجان و البته عجیبی را پشت سر گذاشته است. دو بار فتح جامجهانی با تیم ملی برزیل و بازی کردن در تعداد زیادی باشگاههای مطرح اروپایی از جمله رئالمادرید ، بارسلونا و اینترمیلان. اما او هم از دل فقر بیرون آمده است. رونالدو گفته با تمام استعدادی که داشت، در کودکی و نوجوانی نمیتوانسته حتی بلیت اتوبوس بخرد بنابراین مجبور بوده تمام راه بین خانه و محل تمرینات را با پای پیاده گز کند.