صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۰۵۴۸۱
تعداد نظرات: ۳۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۸ - ۰۹ شهريور ۱۴۰۲ - 31 August 2023

صمد بهرنگی ؛ کلاه بوقی بر سر روشن‌فکران تنبل یا خود «ماهی سیاه کوچولو»؟

۵۵ سال بعد از مرگ صمد بهرنگی -آموزگار  و قصه‌نویس کودکان- حالا دیگر کمتر کسی تردید دارد که غرق شدن او ۹ شهریور ۱۳۴۷ خرشیدی در رود ارس به خاطر آن بوده که شنا نمی‌دانسته و از همراه او - دکتر حمزه فراهتی- هم کاری بر نمی‌آمده و قتل و توطئه ساواک در کار نبوده است.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 55 سال بعد از مرگ صمد بهرنگی -آموزگار  و قصه‌نویس کودکان- حالا دیگر کمتر کسی تردید دارد که غرق شدن او  در رود ارس در نهم شهریور 1347 خورشیدی به خاطر آن بوده که شنا نمی‌دانسته و از همراه او - دکتر حمزه فراهتی- هم کاری بر نمی‌آمده و قتل و توطئه ساواک در کار نبوده است.


سال‌ها اما همه جا گفته می‌شد صمد را غرق کرده‌اند. داستانی که گویا جلال آل‌احمد ساخته بود تا از او یک شهید بسازد و خود بعدتر به آن اذعان کرد ولی خیلی‌ها باور نکردند اگرچه نپرسیدند چرا وقتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تنها  چند ماه قبل‌تر کتاب «ماهی سیاه کوچولو» را با تصویرگری فوق‌العاده فرشید مثقالی منتشر کرده باید برای قتل نویسنده آن نقشه بکشند؟!


اگر ریاست عالیه کانون با فرح بوده چگونه ممکن است کتابی را منتشر کنند و صمد بهرنگی را به اوج شهرت برسانند و بعد تصمیم بگیرند سر همان جوان ۲۹ ساله را زیر آب کنند در حالی که توجه محافل فرهنگی جهانی هم به او جلب شده بود؟ چون بعد از انتشار دریافتند ماهی سیاه کوچولو پیام سیاسی دارد؟ یا به سبب اشاره به اره در پایان که به معنی توصیه به جنگ مسلحانه است یا ماهی‌یی که بیدارمانده نشانی از بیداری؟


اگر قرار بر این بود که سر هر کسی را که اثری با نماد سیاسی ساخته زیر آب کنند همین بلا را باید سر ابراهیم گلستان می‌آوردند که ۶ سال بعد فیلم «اسرار گنج دره جنی» را ساخت که پر از این نمادهاست: مرد روستایی که گنجی پیدا می‌کند و به جای سرمایه‌گذاری و هزینه‌کرد درست برای خودنمایی صرف می‌کند و زمین لرزه حاصل از انفجار کوه برای راه سازی سبب ویرانی خانه جدید روستایی می شود که پیش بینی زلزله سیاسی با انقلاب 57 بود و مشخص شد مراد از آن مرد با بازی پرویز صیاد، هم خود شاه است و معلم و در واقع سپاه- دانش عصا به دست که می‌داند وهمکاری می کند یادآور هویداست ولی بلایی بر سر گلستان نیامد. فیلم البته از ادامه اکران بازماند. اگرچه پیش‌بینی دقیق بود و ۴ سال بعد «مَرد» به همان سرنوشت دچار شد.


سال‌ها بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ اول بار فرج سرکوهی سردبیر مجله آدینه به استنناد اظهارات حمزه فراهتی - که برخی به اشتباه فلاحتی - می‌نویسند افسانه قتل صمد را باطل کرد و نوشت: غرق شد چون شنا نمی‌دانست و این که برای نجات او اقدام کرده اما ناگهان ناپدید شده است. فراهتی از یک طرف با این اتهام رو به رو بود که ماموریت داشته صمد را از بین ببرد و از سوی دیگر با این پرسش که چرا او را نجات نداده؟ 


  او در کتاب خاطرات خود به نام «از آن سال‌ها و سال‌های دیگر» می‌نویسد:

   «ارس درست در پشت پاسگاه جریان داشت. در میان خنده و شوخی، لخت شدیم و به آب زدیم. [...] پنجاه متری شنا نکرده بودم که صدای فریاد صمد را شنیدم: " کمک! کمک!" بلافاصله برگشتم و دیدم که صمد تا بالای شانه‌هایش توی آب است و هراسان دست و پا می‌زند. بلافاصله چرخ زدم و در خلاف جهت جریان آب، رو به سمتی که صمد بود، با تمام قوا دست و پا زدم. تقریباً نصف فاصله را طی کرده بودم که صمد برای سومین بار صدایم کرد. [...] دیدم  جریان تند صمد را در خود بلعید. دیدم صمد ناپدید شد. دیدم جهان خاموش شد.»


  با نگاه امروز البته نثر صمد بهرنگی در «ماهی سیاه کوچولو» چندان درخشان و شسته رُفته نیست و تازه همین هم حاصل ویرایش سیروس طاهباز در کانون است اما تصویر‌سازی فرشید مثقالی بی‌نظیر است و همچنان بعد از ۵۵ سال درخشان.


   مهم‌ترین دلیل شهرت و محبوبیت این کتاب جدای مرگ نویسنده این بود که آشکارا می‌گفت کاری باید کرد و مدام نباید فکر کرد و این را در قالب جملات هم تصریح می‌کند. آنجا که ماهی سياه کوچولو، خطاب به ماهی‌ريزه‌های ترسیده از مرغ سقا می‌گوید:  «شما زيادی فکر می‌کنيد. همه‌‌اش که نبايد فکر کرد راه که بيفتيم، ترس‌مان به کلی می‌ريزد».

   رییس وقت کانون - لیلی امیر ارجمند - البته هر گونه برداشت سیاسی از داستان را رد کرده و گفته بود: یک قصه است در ستایش تکاپوی زندگی و یک جا نماندن و رفتن و کسب تجربه‌های تازه و کشف دنیاهای جدید.

   در نگاه شاملو هم اگرچه بهرنگی شهید و قدیس نبود اما «برای جامعۀ روشن‌فكری هم‌چون كلاه‌بوقیِ بلندی بود كه در مكتب‌خانه‌های قدیم بر سر بچه‌های تنبل می‌گذاشتند.»  پیداست که مهم‌ترین ارزش صمد برای او نیز همین عمل‌گرایی بوده و نفی تنبلی و به تعبیر امروزی‌ها «هر عملی بهتر از بی‌عملی است».

   اگر چه شاملو روشن‌فکران را به تنبلی متهم می‌کند و این‌كه «شعشعۀ چهرۀ صمد، بیش از آن كه به خاطر والاییِ ارزش‌های انكار‌ناپذیرِ شخص او باشد معلول بی‌نوری و خاموشیِ جامعۀ روشن‌فكری است» ولی جایی به نقل از یک جهان‌گرد خواندم که وقتی از او پرسیدند در بین مردمان سرزمین‌های مختلف کدام خصیصه را بین انسان‌ها مشترک دیدی؟ پاسخ داده بود: میل به تنبلی!


  پس اگر پیامی در ماهی سیاه کوچولو باشد این است که باید کاری کرد و از حیث تکنیک داستان‌نویسی این که پایان مبهمی دارد و مخاطب درنمی‌یابد که بر سر ماهی سیاه کوچولو چه آمده جالب است و خوب به خاطر دارم اول بار خانم همسایه - که بعدها دانستیم با چریک‌های فدایی ارتباط داشته- توضیح داد: ماهی پیر خود ماهی سیاه کوچولو ست و قهرمان قصه و این یعنی توانسته خود را نجات دهد.


  سالیانی پیش‌تر حین تماشای فیلم «تایتانیک» هم وقتی می‌دیدم داستان از زبان دختر که حالا پیرزن است بیان می‌شود و تصویر همه دریا بود مدام ماهی سیاه کوچولو و آن رازگشایی پیش چشمم می‌آمد.


  مرگ فروغ در سال ۴۵ و تختی در سال ۴۶ و شایعاتی درباره آنها سبب شد که در سال ۴۷ و درباره مرگ صمد بهرنگی هم ابهاماتی مطرح شود  و حتی کسانی چون زنده‌یاد دکتر فریبرز رییس دانا تا همین اواخر معتقد باشند نه تنها صمد را غرق کرده‌اند که مرگ فروغ هم طبیعی نبوده چون در آن شعر که می‌گوید «من خواب یک ستاره قرمز دیده‌ام» گروه «ستاره سرخ» را مد نظر دارد. (احمد رضا احمدی فقید از توهمات ساواک درباره منظور خود از ستاره می‌نالید ولی گویا غیر ساواک هم دچار این بدبینی بودند).


  تازگی‌ها البته جناب علیرضا دبیر هم گفته است خودکشی تختی را باور ندارد. جل الخالق! پسر تختی - بابک - هم به این نتیجه رسیده قتلی در کار نبوده و آقای دبیر قبول ندارد!

   به هر رو این که مرگ فروغ و تختی و صمد در سه سال پیاپی و بعدتر جلال آل‌احمد و دکتر علی شریعتی و مصطفای خمینی با فاصله به ساواک نسبت داده می‌شد یعنی سیستم قادر به اعتماد سازی نبوده است.

   هیچ‌گاه نتوانستم با دیگر آثار صمد بهرنگی ارتباط برقرار کنم و جز همین ماهی سیاه کوچولو بقیه در ذهنم ننشسته است. (‌چون ابتدا به سبک و فرم و نوع واژگان بها می دهم و به همین خاطر در مواجهه با نثر صادق هدایت و حتی غلامحسین ساعدی نیز همین حس دست می‌دهد). با این حال همین که دغدغه دیگران را داشته و با دل و جان در دورافتاده ترین روستاها معلمی می‌کرده ارزش‌مند است و چه درست روی سنگ قبر او (‌در گورستان امامیه تبریز‌) نوشته اند: «دوست از دست رفتۀ پچه‌ها» و همین بهترین تعبیر است و نیاز به هیچ افزونۀ دیگری نیست.


با این همه آن قدر گروه‌های مارکسیستی از نام و چهره او استفاده تبلیغاتی کردند که خیلی‌ها باور کردند صمد بهرنگی مارکسیست بوده حال آن که اهل رفت‌و‌آمد به مسجد هم بوده مثل دیگر مردمان و البته در آن زمان همه رگه‌هایی از عدالت‌خواهی داشتند.


  اگر این ویژگی ها نبود بعد از ۵۵ سال و در غیاب اندیشه های کمونیستی تا این حد محبوب و مشهور نبود ولو نگذاشتند یک خیابان فرعی در تهران به نام او شود.


   شورای شهر قبلی در اقدامی درخور ستایش و با کمترین هزینه نام شماری از شخصیت های فرهنگی و ادبی و علمی حتی ورزشی را برای معابری برگزید که نام شهید نداشتند و امکان تغییر نام آنها فراهم بود مانند شجریان،‌اسلامی ندوشن، شیرین بیانی،‌ دکتر صدیقی و مانند اینها. در آن مصوبه هم نام صمد بهرنگی برای یک خیابان فرعی و در واقع  یک کوچه در نظر گرفته شد اما فرمانداری تهران تایید نکرد.شورای شهر در اختیار اصلاح طلبان بود ( حاصل انتخابات ۹۶ و در کنار ریاست جمهوری) و در اواخر دوره تصویب کرد اما فرمانداری تهران که زیر نظر وزارت کشور (دولت روحانی) است زیر بار نرفت تا بار دیگر همه بر حسن انتخاب وزیر کشور دولت قبل  رییس جمهوری سابق را آفرین گویند.


کوچه ای که انتخاب شده بود مناسبت جالبی داشت. در خیابان حجاب و مقابل کانون.  ترکیب شورا که تغییر یافت دیگر پیدا بود که اگر در دوره قبل مشکل در فرمانداری بود حالا خود شورا همراهی نمی کند و نام گذاری عملا منتفی شد اما انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برای ثبت در تاریخ خطاب به رییس و اعضای شورای شهر مصوبه قبل و فرمانداری مصوبه قبلی را یادآور شد:


   «گمان نمی‌کردیم نیاز به یادآوری باشد، چون بر این باوریم که هم جناب‌عالی و هم اعضای شورای شهر و دیگر مسئولان توجه دارند که قدردانی از این بزرگان و نامگذاری خیابان‌های مذکور به نام آنان، چیزی بر قدر و جایگاه آن‌ها نمی‌افزاید، بلکه شهر را زینت می‌بخشد.»


  صمد بهرنگی چریک نبود، شهید هم نشد، نثر جادویی هم نداشت، زیاد هم ننوشت، برخی داستان‌های او نگاه مطلق‌انگارانه دارد اما دغدغه بچه‌ ها را داشت و چرا نباید جایی به نام او باشد؟


  نویسنده‌ای که شهرت او از مرزهای ایران فراتر رفته و جدای جوایز بین‌المللی که شوربختانه بعد از مرگ به او تعلق گرفت در ترکیه هم شناخته شده است و  در صحنه‌ای از سریال ترکیه‌ای «دستمال‌ام گُل‌دوزیه» به برخورد امنیتی با کتاب «یک‌ هلو هزار‌ هلو» اثر صمد بهرنگی در ترکیه تحت سلطه نظامیان اشاره شده است.

عکس بازسازی شده از مجموعه «به روایت یک شاهد عینی» آزاده اخلاقی/ یافتن جسد صمد بهرنگی/ سه روز بعد: 12 شهریور1347 در چند کیلومتری پاسگاه شتربان، در نزدیکی رودخانه


  در واقع صمد بهرنگی خود همان ماهی سیاه کوچولویی بود که بر خلاف قهرمان قصه‌اش پیری را ندید و به جای بحث در این باره که مرگ او طبیعی بود یا نه یا چریک بود یا نه باید بر سر این گفت‌و‌گو شود که چرا صفت «دانا» را برداشت؟ چون قرار بوده نام داستان «ماهی سیاه کوچولوی دانا» باشد.

  آیا به این خاطر که می خواست بگوید دانایی کافی نیست و باید کاری کرد؟ مهم ترین تفاوت آموزه‌های دنیای امروز با روزگار صمد بهرنگی اما در همین است که اصل بر دانایی است چراکه دانایی همان توانایی است و اتفاق مهم باید در ذهن و باور ما رخ دهد. عمل واقعی هم در ذهن ماست وقتی به بلوغ فکری برسیم و بالغانه بیندیشیم.

 

 در صحنه‌ای از سریال ترکیه‌ای «دستمال‌ام گُل‌دوزیه» به برخورد امنیتی با کتاب «یک‌ هلو هزار‌ هلو» اثر صمد بهرنگی در ترکیه تحت سلطه نظامیان اشاره شده است.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳۶
در انتظار بررسی: ۴۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۴:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
آل احمد بیسواد ، هرهری مذهب، شارلاتان و دروغگو بود . نون به نرخ روز خور . روزگاری توده ای می شد و مثل آنها دروغ می گفت ، روزگاری هم مسلمان می شد . مزخرفات ذهن علیل اش را منتشر می کرد. اندیشه های فردید را نشخوار می کرد که کم سوادی اش را جبران کند.
ناشناس
۱۳:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
کتاب کنکاشی در مسائل تعلیم و تربیت و راهکار ایشان برای آموزش فارسی به کودکان ترک آذربایجان در آنزمان نشان از فهم بالای مرحوم از تعلیم و تربیت دارد.
ناشناس
۱۲:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
کتاب های زیادی از صمد در این نوشته نادیده گرفته شده از جمله کتاب بسیار آموزنده و دارای بار اجتماعی بسیار عمیق مانند 24 ساعت در خواب و بیداری یا اولدوز و کلاغها و ..... گذشته از اینها صمد بهرنگی مقالات تحقیقی و انتقادی زیادی راجع به مسائل اجتماعی و نظام آموزشی داشته که بسیار ارزشمند بودند همچنین تحقیقات مهمی در زمینه افسانه های سرزمین آذربایجان داشته اند که منتشر شده و بسیاری از ابهامات تاریخی را برطرف کرده است . آقای خدیر می توانست این اطلاعات را خیلی راحت از سایتهای اینترنتی اخذ کند و بعد نوشته خود را نگارش کند.
در ضمن به نظر بنده صمد بهرنگی در نویسندگی یک نخبه و اعجوبه بود چون یک معلم روستایی دورافتاده که بتواند تا 29 سالگی این همه کتاب داستان و پژوهشی ارزنده بنویسد و شهرت جهانی پیدا بکند نمی تواند بجز یک اعجوبه باشد. در کنارآن صمد شاگردان زیادی در همین روستاها پرورش داد که بعدها نویسندگان خوبی شدند.
جالب است بدانید که صمد بهرنگی منظومه حیدربابای شهریار و موجی که بعد از راه افتاد را هم نقد کرده است .
عصر ایران

نویسنده به شایعه قتل و نثر او پرداخته. چرا باید اطلاعات سایت های دیگر را تکرار کنیم؟

ناشناس
۱۲:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
واقعا مگه میشه کسی قلم جادویی این معلم و نویسنده دلسوز را دوست نداشته باشه؟
الدوز و کلاغها
عروسک سخنگو
بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری...
ناشناس
۱۱:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
صمد هم البته ابله بوده که بدون بلد بودن شنا وارد ارس خروشان شده است و صد البته شهادت کسی که خودش در مظان اتهام است حجت است!!!
خواننده
۱۰:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
کاش آقای خدیر هر روز بنویسد و هر روز به گوشه های تاریک تاریخ این کشور نور بتاباند. پاینده باشی آقای خدیر.
رضا
۱۰:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
صمد در زمان خودش قهرمان ومعلمی روشنفکر و والا بود روحش شاد. درضمن قطعه ای که از سریال ترکیه ای گذاشته اید خیلی تاثیرگذار بود.ممنون
ناشناس
۱۳:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
نویسنده ی سه خم خسروی علی اشرف درویشیانه
اشتباها نوشتم صمد
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
آقای خدیر من همواره مقالات شما را می خوانم و تقریبا در تمام مقالات قبلی ذکاوت و نکته بینی و انتقال مفاهیم ضروری را ستوده ام و همیشه تصورم از مقاله شما یک کلاس درس بود که نکته ای درش هست اینبار حس میکنم یکی دیگه بجای شما مقاله چاپ کرده و حک شدین!؟ یا من هنگ کردم؟
عصر ایران چرا؟ چه اتفاقی افتاده مگر؟
ناشناس
۰۹:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
به اقرار و شهادت مردم ممقانی و آذرشهر که صمد بهرنگی سالها در آنجا درس می داد و حضور داست صمد بهرنگی در مراسم مذهبی و مسجد و تاسوعا و عاشورا در کنار مردم حضور داشت و این مراسم را انجام می داد اما گروهای مارکسیستی مخصوصا فدائیان خلق نا جوانمردانه سعی در مصادر نویسندگان و هنرمندان و مشاهیر و مخصوصا مرحوم صمد بهرنگی که دیگر نبود داشتند .و گروه فدائیان خلق شاخه تبریز که از عقب مانده ترین چپ های منطقه بودند بخاطر هم محلی و همکلاسی بودن همکار بودن با مر م صمد بهرنگی بعد از مرگ ایشان ا را به تود منتسب می کردند. مخصوصا تروریست وابسته ای چون اشرف دهقانی سعی وافر در وارونه جلوه دادن حقایق می کرد .
کاظم
۰۸:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
در دوران نوجوانی اکثر کتابهاب داستانی صمد بهرنگی را خوانده ام از جمله الدوز و کلاغها ، کچل کفتر باز،ماهی سیاه کوچولو،تلخون و بعضی دیگر که الان حضور ذهن‌ندارم .آن زمان وقتی کتاب تلخون در دستم بود یکی از بچه های دبیرستان به من توصیه کرد کتاب را مخفی
خفی کنم زیرا اگر ساواک متوجه مطالعه کتب صند بهرنگی شود
ناشناس
۰۸:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
شما میگی چرا اسم یک خیابان به نام او نزدند خب مگر به اسم شهریار زدندند ؟
عصر ایران

خیابان به نام شهریار در تهران هست. هم خیابان مجاور تالار رودکی و هم ضلع شمالی میدان فرح بخش در یوسف آباد

ناشناس
۰۲:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
صرف‌نظر از این که تختی را کشتند یا خودکشی کرد این استدلال جناب خدیر از ایشان خیلی بعید بود (البته تازگی‌ها اینقدر هم بعید نیست):
«جل الخالق! پسر تختی - بابک - هم به این نتیجه رسیده قتلی در کار نبوده و آقای دبیر قبول ندارد!» کدام جل الخالق؟ اگر پسر مرحوم بگوید قتل نبوده همه باید بپذیرند؟ این چه دلیلی است؟ مگر ایشان شرلوک هلمز است؟ پس پلیس و آگاهی را تعطیل کنند و از فرزند مقتول بپرسند که قاتل کیست! مخصوصاً که بابک خان در زمان ماجرا هنوز یک سالش هم نشده بود!!
عصر ایران بله. ولی بیش از دیگران تحقیق کرده و در نظر داشته باشید نویسنده و اهل فکر و تحقیق است.
محمد
۰۱:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
آقای آل احمد هم ید طولایی در شهید سازی داشته گمان میکردند به هر وسیله مجاز به بدنام کردن حکومت هستند که هنوز هم این اندیشه در مواردی وجود دارد
محمد
۰۱:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
عصر ایران عادت ندارد نظرات را چاپ کند. بخصوص نظرات مخالف. با این همه اشاره میکنم که آقای فراهتی که چندی پیش فوت کرد - و شما اشاره نکردید- دامپزشک ارتش بود و دوست بهرنگی که او را در سفر همراه خود می برد. کل داستان را در گفتگو با برنامه فلاحتی توضیح داد که فیلمش در یوتیوب موجود است
ناشناس
۲۳:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
قتل او فقط بخاطر کتاب ماهی سیاه کوچولو نبود (هرچند که در آن برهه معروفیت جهانی باری ایشان به ارمغان آورد برخلاف ابراهیم گلستان معمولی) بیشتر بخاطر توجه به زبان و فرهنگ ترکی مردم آذربایجان بود که خط قرمز پهلویست و باستان پرستان بود و است
ناشناس
۲۳:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
تلاشی ناشیانه، تکراری و صدالبته ناموفق از نویسنده متن برای پایین کشیدن قهرمان یک ملت از اوج افتخار و محبوبیت
"یاد صمد بهرنگی و درس بزرگ ماهی سیاه کوچولو گرامی باد"
ناشناس
۲۳:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
متن واقعا متناقضی هست:
از یک طرف قابل تقدیر هست نگارنده از این نویسنده و اثر درخشانش یاد کرده. نسلهای بعدی با همین داستانها تربیت میشن و تمدن رو می سازند البته اگه باانگیزه و درست حسابی تربیت بشن که مهمه.
دوما هم نویسنده یه جوری بصورت پیشفرض خواسته صمد رو بکوبه و با غلتک از روش رد بشه. صمد رو در زمانه ی خودش تفسیر بکن برادر نه اینکه بعد از شصت سال بیایی بنویسی یه معلم دهاتی بود که قصه برای بچه ها مینوشت. همچنین کوچکترین اشاره به ممنوعیت چاپ آثارش به زبان اصلی توسط رژیم طاغوت نکردین.
باز هم تشکر‌
ناشناس
۲۲:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
سوال از نویسنده مقاله:
طلب پرداخت نشده از صمد داری؟ صمد ناپدری شما شده زبانم لال؟ نظر شما و شاملو یک میزان وزن دارند؟
هوشنگ شرقی
۲۱:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
درود بر شما ، سپاس از یادآوری. همه ما دهه چهلی ها با داستان های صمد خاطره ها داریم و با خواندن یک هلو هزار هلو ، بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری ، الدوز و کلاغ ها و... اشک ریخته ایم و بغض در گلو ، کینه در دل پرورانده ایم. اما یک سوال و یک خواهش از شما و همه : در همان ماه های اول انقلاب انیمیشن بسیار زیبایی از ماهی سیاه کوچولو که موسیقی متن بسیار دلنشینی هم داشت از سیمای جمهوری اسلامی در برنامه کودک پخش شد که خودم بیننده آن بودم . می دانید سازنده آن که بود. و چه بر سر آن آمد ؟ چرا در این سال ها مجدداً پخش نشده است ؟
عصر ایران مخاطبان در صورت اطلاع پاسخ دهند لطفا
امیر
۲۱:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
سلام،صمدبهرنگی‌یک‌اثردرخشان‌دیگربنام۲۴ساعت‌درخواب بیداری دارد‌که‌متاسفانه‌انرانادیده‌گرفتید
رضا ن.
۲۱:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
باورش سخته کسیکه شنا بلد نباشد تن به آب عمیق یا رود ناشناخته ای میزند؟ شاید شنا بلد بوده یکهو موقع شروع شنا پایش یا دستش گرفته و نمیتواسنت آنها را به حرکت دربیاورد که بارها پیش آمده یکهو گرفتگی عضلات پیش میاید و نوعی فلج یا شوک آب سرد وارد میشود. شاید اون همراهش قول مراقبت از او را پیشاپیش داده بود ولی بعداً به قولش عمل نکرده؟ آیا همراهش از قبل میدانسته که صمد شنا بلد نیست یا بعدا اینرا فهمیده؟ اعضای باقیمانده خانواده صمد بهرنگی چه میگویند که او شنا بلد بوده یا نه نمیدانستند؟ عجیبه توی رودخانه ای باریک که عرضش فقط چند متر است غرق شده نه توی یک دریا یا دریاچه ای وسیع؟ به هرحال چون گفتند داستانش بوی سیاسی میدهد خیلی از ما اوایل انقلاب این کتاب ماهی سیاه کوچولو را چندین بار خواندیم آنهم با چه علاقه ای! شخصا معلم هنری داشتیم که کمی سیاسی کار بود و خواندن آنرا به ما دانش آموزان توصیه کرده بود! مهم پیام اخلاقی داستان است که در محیط زندگی که آدم بدنیا آمده نباید درجا زد و کنجکاو باید بود که دنیا و زندگی دیگری هم آنور مرزها هست نه آنچه کدخدای محل میگوید. حداقل نگفتند خودکشی کرده چون میدانستند کسیکه عاشق کار معلمی با کودکان مدرسه است عاشقترین زندگیست! به هرحال رفتنش نوعی خلا داستان نویسی هم برجا گذاشت وگرنه کسی چه میداند اگر زنده میماند چه آثار بزرگی خلق میکرد یا میتوانست خلق بکند؟ یادش همیشه زنده باد! پیامش برای هر دوران صدق میکند که مردمی که از اوضاع خودشان راضی نیستند راه که بیافتند ترس شان از هیولای ناشناخته و شناخته شده میریزد! با مرگ خودش نشان داد ترس احتمالی خودش از شنا در آب باعث نشد که آنرا تجربه نکند حتی اگر شنا هم بلد نبوده که فقط جناب خدیر آنرا باور میکند! اصلا چه دلیلی داشت که مرگش را به ساواک ربط بدهند اگر بدبینی و شکی نبوده؟ همه حکومت هائی که خفقان و سانسور راه میاندازد تا آزادی بیان را سرکوب بکنند همیشه پشت مرگ هر روشنفکری مظنون و مشکوک هستند که مبادا سر روشنفکری را عمدا زیر آب کرده باشند؟ چون در خط شان نبوده که سفارشی بنویسد و مداحی کند!؟
سعید
۱۹:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
عزیزان مدعی دمکراسی عصر ایرانی
لطفاً نظر مرا هم بگذارید
اگر جوابی دارد بدهید، نه اینکه سانسور کنید
ناشناس
۱۹:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
دمتون گرم٫ متن خیلی خوب بود
ناشناس
۱۹:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
مزدوران شاه خائن از صمد بهرنگی خواسته بودند که کتابی را که برای آموزش زبان فارسی به بچه های آذری زبان قرار بود منتشر کند با عکس منحوس شاه ملعون و فرح پهلوی آغاز شود و زیر بار این خواست خاندان جبار پهلوی نرفت . و در نتیجه ساواک صمد را سر به نیست کرد.
ترهات فرج سرکوهی را قبول نکنید.
ناشناس
۱۹:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
یاد کانون افتادم و آن زمان که کتاب را در کانون پرورش فکری چپ و راست به ما پیشنهاد می دادند تازه چاپ شده بود.
اما واقعاً چه کسانی را برای ما سمبل کردند صمد بهرنگی و بدتر از آن متوهم افسرده ای مانند صادق هدایت که دنیا را بی نتیجه یافت و خودکشی کرد.
اینها جامعه ما را ویران کردند اگر باز هم نام ببرم رگ گردن شما و خیلی ها بیرون میزند و بر افروخته می شوید و می گویید از ادبیات چه می دانی.
اینکه کسی چیزهایی بنام شعر نو بگوید که خودش هم نمی داند در چه حال گفته و بعدا بشود الگوی یک جامعه آن هم مصیبت ادبی و فرهنگی هست و بدتر مخرب روح و روان و آرامش فکری جامعه.
پاسخ ها
عباس حسني
| |
۱۳:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
مثل فيلم برادران ليلا كه يه فيلم جهان سومي از يك كارگردان جهان سوميه.
ناشناس
۱۹:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
خداوند رحمت کند صمد بهرنگی را که انسانی شریف و ساده و صمیمی بود
بیشتر از هر چیز دلم برای مادر مرحوم صمد بهرنگی می سوزد اسد بهرنگی نقل می کند که مادر ایشان بعد از مرگ صمد بهرنگی وقتی که نماز می خواند. گریه می کرد و در حال نماز خواند سیل اشک از چشمانش جاری می شد بعد از نماز از مادر پرسیدیم مادر چرا هنگام نماز خواندن گریه می کنید و اشک می ریزید..! مادر شان در جواب می گوید . کاش اسم برادرت را " صمد " نمی گذاستم تا وقت نماز بیاد او بیفتم هر وقت به الله " صمد " می رسم نا خودآگاه در فراق و یاد صمد اشک از چسمان جاری می شود...البته چند سال پیش بلد از مدتها درد و رنج فراق از صمد مادرشان به او پبوستند . رحمت خدا بر هر دو آنها باد.
فرهنگی بازنشسته
۱۷:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
ماهی سیاه کوچولو نوجوانان زیادی رابه کتاب خوانی علاقمندکردو وسعت فکری رادرآنهاوسعت بخشید. روانش شادکه درآن برهه کاری کردبرای بچه های سرزمینش
ناشناس
۱۶:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
درود .عالی...نمیدانم تاکنون نویسنده ای یا محققی از زاویه روانشناسی ویا جامعه شناسی به جو فکری روشنفکران دهه 40 و50 خورشیدی پرداخته است یا نه.اگر چنین اقدامی صورت نگرفته به نظر من انجام آن برای نسل جوان ونوجوان حال حاضر ایران ضروریست
ناشناس
۱۶:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
... بهتر است در تو صیف نظام سرمایه‌داری و لیبرالیسم و سوروس و ایدئولوگ ها و نویسندگان و شاعران مبلغ و مزدور سرمایه داری که خود شما هم به این طبقه منحط و طفیلی تعلق دارید قلم فرسایی کنید حق ندارید از محبوبیت و شرافت و مظلومیت صمد بهرنگی سوء استفاده کنید‌.
عصر ایران

درباره متن نظر دهید نه نویسنده. هر چند نویسنده از توجه شما به متن سپاس گزار است. 

پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۲:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
نه این که نظرات در مورد متن را خیلی منتشر می‌کنید!! در نظرات می‌گردید یک حملهٔ شخصی را پیدا می‌کنید و منتشر می‌کنید که بگویید نظرات انتقادی را هم منتشر می‌کنید!
ب
۱۵:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
سیاست هیچ گاه با کتاب میانه ی خوبی نداشته
ناصر
۱۴:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
دست مریزاد جناب خدیر که حداقل حضرتعالی نامی از آن بزرگواران به فراموشی سپرده شده را به ذهن مردم خطور مینمائید.
ناشناس
۱۴:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
متاسف شدم که با برخی آثار دیگر صمد مانند همین یک هلو هزار هلو و الدوز و کلاغها نتوانستید ارتباط برقرار کنید.
ناشناس
۱۴:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
عالی بود
تعداد کاراکترهای مجاز:1200