عصر ایران؛ سروش بامداد- وزیر سابق آموزش و پرورش از قریب 9 میلیون بی سواد مطلق در کشور خبر داده و ادعای خود را به آخرین سرشماری مستند کرده است.
در واکنش به این خبر و در سطح فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بیشتر از عملکرد نهضت سواد آموزی انتقاد شده که ریاست آن را تا مدتها با حجتالاسلام محسن قرائتی عهدهدار بود و خیلیها تصور میکنند همچنان استمرار دارد در حالی که جدای مشکلات جسمانی و ویلچرنشینی از آن سازمان فاصله گرفته و اوقات او چنانچه درگیر بیماری نباشد به ضبط برنامۀ درسهایی از قرآن برای تلویزیون و گاهی رادیو و نیز ستاد اقامه نماز و ستاد پرداخت زکات اختصاص دارد و ریاست سازمان سواد آموزی در حال حاضر با آقای علیرضا عبدی است.
درباره 9 میلیون بیسواد مطلق به رغم 44 سال تلاش مستمر10نکته را می توان یادآور شد:
1. همین که وزیر سابق آموزش و پرورش (یوسف نوری) همچنان در این حوزه دغدغه دارد امری مثبت است. چون برخی مقامات وقتی به سرعت به جای دیگر منتقل میشوند طرف گفتوگو در زمینه قبلی قرار نمیگیرند. یکی از معیارها همین است که آیا شخص بعد از اتمام مسؤولیت هم در حوزۀ خود فعال است و طرف مشورت یا نظرخواهی است یا نه.
2. عدد 9 میلیون بیسواد مطلق کلی است و باید مشخص شود در هر استان چقدر است. همچنین سن آنان بسیار مهم است. اگر بیشترین آنها سالمند باشند یک معنی دارد و اگر شامل افراد زیر 40 سال هم باشد معنی دیگری. چرا که هر قدر بتوان درباره افراد مسن این توجیه را آورد که از ابتدا حاضر به سواد آموزی نشدهاند دربارۀ جوانان و میانسالان اگر در زمرۀ آنان باشند قابل توجیه نیست.
3. باید بررسی شود که این 9 میلیون نفر با چه کیفیتی زندگی میکنند یا مثلا تا چه میزان در انتخابات شرکت میکنند. چرا که کافی است ساماندهی شوند تا بر هر نتیجهای تاثیر گذارند! این البته در حد حدس است و بدون دادههای آماری با تفکیک نمیتوان به نتیجه رسید.
4. وقتی سواد خواندن و نوشتن برای باسواد دانستن کافی نباشد و تعریف سواد تغییر کرده باشد و از جمله کسانی که از مهارت کار حداقلی با کامپیوتر یا حتی دانستن حداقلی زبان خارجی برخوردار نیستند نیز در زمره بیسوادان در دنیای ارتباطات دیجیتال به شمار آیند میتوان دریافت عدد واقعی از 9 میلیون بیشتر است.
5. عدد 9 میلیون در حالی بیشتر توی ذوق میزند که در هر کوی و برزن یک شعبه از دانشگاههای غیر دولتی فعال شد و به کثیری از جوانان این مملکت مدرکی دادند که به جای آن که به کار آنان بیاید بعضا مانع اشتغال آنان در عرضه های دیگرهم شده است و همین نشان از توسعه نامتوازن دارد. به عبارت دیگر نه به خیل واجدان مدرک داشنگاهی بیکار و نه به 9 میلیون بی سواد مطلق. تصویر واقعی ایران امروز کدام یک است؟
6. بیسواد مطلق یعنی تمام اطلاعات را شخص در همه سالهای زندگی از طریق گوش دریافت کرده و شفاهی و سماعی بوده و هرگز با متن و کلمه مواجه نشده است. اما بسیاری هم هستند که از آخرین باری که با متنی مواجهه داشته اند سالها میگذرد. شخص حاضر است در مطب دکتر دو ساعت به انتظار بنشیند و به دیوار زل بزند و کتابی را نخواند که از شدت آزار انتظار هم می کاهد. بخشی از جامعه ما این قدر با کلمه بیگانه است هر چند که حالا کثیری سر در گوشی تلفن هوش مند دارند و از شدت فاجعه از حیث دیدن کلمات کاسته شده است.
مدرنیته یعنی انسان با عقل و تجربه خود و بر اساس آنچه دیده و خوانده جهان را فهم و تحلیل کند نه شنیدهها و تکار آموزههای نسلهای قبل حال آن که بیسواد مطلق ناچار است چشم و گوش به دیگری داشته باشد و هر قدر هم به لحاظ مادی موفق باشند باز نگاه مدرن ندارند. امکان دارد جامعه ای با 9 میلیون بی سواد مطلق وارد دنیای مدرنیته شود و حداکثر مدرنیسم است به معنی مظاهر تجدد و نه روح آن که اتکا به عقل نقاد است.
7. هر بار که آماری دربارۀ مطالعه ارایه میشود کسانی میگویند کتب ادعیه به حساب نیامده و دعاخواندن از روی کتب مکتوب را هم باید در آمار مطالعه احصا کرد. در این فقره هم بعید نیست توجیه مشابهی ارایه شود و بگویند با این نگاه همه 9 میلیون نفر را نباید مطلقا بیسواد دانست چرا که چه بسا در تعریفی دیگر بیسواد مطلق به حساب نیایند. اما کدام امر دیگر جای سواد به معنی مصطلح را میگیرد؟
8. نهضت سوادآموزی به عنوان متولی این امر در چنبره شیوههای گذشته اسیر است و آن قدر پرداختیها در این سازمان نازل است که یگانه انگیزه مادی جدای جنبههای معنوی وعدۀ استخدام در آموزش و پرورش است. مادام که این سازمان به روز نشود نه تنها امیدی به کاهش این تعداد بی سواد مطلق نیست که با تشدید بحرانهای اقتصادی و معیشتی و سقوط لایه های بیشتری به زیر خط فقر شاهد پدیده لازمالتعلم های بیسواد هم خواهیم بود و خانوادههایی که فرزندان خود را به مدرسه نفرستند.
9. هر چا از کاستی و مشکلی صحبت میشود بلافاصله بحث بودجه را پیش میکشند. در این فقره هم میتوان حدس زد مشکل به کجا نسبت داده میشود. نقش پول را در جامعه پولزده نمی توان منکر شد ولی دلایل دیگر هم متصور است. از جمله اصرار بر تصمیمگیری در مرکز و اختیار نداشتن در خارج از تهران. همچنین آموزش به زبان مادری هم میتواند انگیزه ایجاد کند و البته به مرور غیر فارسی زبانان را به جامعه فارسی زبان وارد کند.
10. اگر آمار 9 میلیون بیسواد مطلق به نسبت 85 میلیون ایرانی زیبنده نیست شک نیست در صورت افزایش جمعیت که بیشتر در مناطق کم برخوردار رخ میدهد بر این عدد افزوده خواهد شد آن گاه جامعه ایرانی بیش از این نامتوازن جلوه خواهد کرد.
هدف از برنامه نویسی همین است که مشخص شود در یک بازه زمانی از کجا به کجا می رسیم. مثلا اگر در حال حاضر 9 میلیون ب یسواد مطلق داریم در پایان برنامه هفتم باید این عدد به 5 میلیون برسد. به جای این انشا مینویسند و آرزوهایشان را قطار میکنند. در حالی که برنامه و مأموریت باید روشن باشد.