عصر ایران؛ امید خزانی- هر کسی میتواند آمال و آرزوهای خود را در چمدانی خلاصه کند و بساط عمرش را که تنها یک بار از موهبت آن برخوردار است درهر جای این گیتی که فکر میکند برایش باغ سبزی دارد بگستراند؛ منع شرعی و عقلی و اخلاقی هم ندارد.
بگذریم از اینکه با تلفن خداحافظی دوستی دیرین که گذشته و حالمان با او گره خورده بند از وجودمان میگسلد و انبوه پدران و مادران جدا افتاده از فرزند که کل دلخوشیشان شده تماسهای تصویری داستانی است پرغصه در این دیار.
چرا به نقطه رسیدیم یکی "داستان است پر آب چشم” که دلسوزان ایران زمین گفتهاند و نوشتهاند و خواندهایم. اما دیدن تصاویر ایرنیان در کمپهای پناهندگان و یا آنهایی که با بیمهری شهروندان کشور میزبان مواجه میشوند مانند آن بانویی که سال گذشته درقبرس مورد ضرب و شتم و اخادی صاحبخانهاش قرار گرفت انگیزه این نوشتار است چرا که شناخت دقیق پدیده مهاجرت قبل از اخاذ این تصمیم، حیاتی است.
1. اگر تصمیم راسخ بر مهاجرت به هر کشوری گرفتهاید باید بدایند تسلط بر زبان آن کشور امری حیاتی است . language barrier یا همان مانع زبانی برای اکثر کسانی که مهاجرت میکنند تا سالیان سال و حتی مادامالعمر یک معضل اساسی باقی میماند.
اینکه برخی میپندارند به صرف حضور در محیط یک کشور مشکل زبانی خود به خود حل خواهد شد تصوری باطل است. حضور در محیط اگرچه به آموختن محاورات روزمره کمک میکند اما هرگز زمینه لازم را برای یافتن شغل مناسب که مستلزم شرکت در مصاحبههای شغلی متعدد، توان مذاکره و توان چانه زنیاست فراهم نمیسازد. تسلط و نه صرف آشنایی به زبان کشور هدف، امری حیاتی است.
2. قبل از اینکه دار و ندار خود را بفروشید و تبدیل به ارز آن کشور کنید حتما یک تا ۳ ماه سعی کنید درکشور مقصد و یا هر کشور دیگری بمانید. مهاجرت کردن مطلقا با سفر توریستی و گردشگری یکسان نیست.
3. پدیدۀ مهاجرت با عوامل مختف گره خورده است . یکی از مهمترین آنها سن است . سن مهاجرت بر خلاف عبارتهای مصطلحی که هر روز استفاده میکنیم صرفا یک عدد نیست! مهاجرت در سنین بالا شانس بالایی از موفقیت ندارد . Integration ادغام شدن در جامعه مقصد پدیده مهمی است و مستقیما با سن گره خورده است.
4. باید شناخت دقیقی از خود و روحیات تان داشته باشید. آدم های مختلف بسته به روحیه و نوع شخصیت شان تجربه متقاوتی از مهاجرت دارند. تجربه یک برونگرا از مهاجرت با یک فرد درونگرا و یک فرد نوروتویک قطعا متفاوت خواهد بود.
5. هویت بحث بسیار مهمی در مهاجرت است. اقامت بلند مدت در هر کشوری به هویت سازی شخص در بستر آن جامعه بستگی دارد. توانایی در یافتن شغلی هویت بخش، جذب شدن به محفلی هویت بخش، شناخت شاخصه های هویت بخشی جامعه محلی و توانایی درتعامل با آنها بسیار مهم است. اگر شخصی نتواند در بستر جامعه مقصد، برای خود هویتی بسازد ممکن است تجربه تلخی از ایت تصمیم بزرگ داشته باشد و چه بسا قابل جبران نباشد.
6. در کشور ما مهاجرت متاسفانه به ترند (گرایش عمومی) تبدیل شده است. هرگاه پدیده ای ترند میشود شناخت و شخصی سازی پیرامون آن پدیده محدود میشود . پدیده مهاجرت امروزه در کشورما کالای پرطرفداری است که لاجرم عرضه محدودی برای آن وجود دارد بنابراین در نبود کالای با کیفیت خوب بازارهای موازی برای کالای بنجل و بی کیفیت شکل میگیرد که پاسخگوی تقاضای بسیار بالای جامعه شود. پس همان طورکه ما حواس مان هست در نبود جنس با کیفیت ارزنده جنس تقلبی بی کیفیت نخریم پدیده مهاجرت هم از این نوع است.
7. اگر تصمیم تان بر رفتن شد و به هر دلیلی تجربه موفقی نداشتید در بازگشتن تردید نکنید. هستند کسانی که از بازگشتن شرم دارند.
8. قبل از این تصمیم بنیادین آن را تحلیل سوات SWOT کنید. یعنی نقاط ضعف، نکات قوت فرصتهای پیش رو و تهدیدهای احتمالی را برای خود شخصی سازی کنید و خروجی آن را مبنای تصمیم بزرگ خود کنید.
سخن آخر اینکه این نوشته در رد مهاجرت نیست اما مهاجرت مقدمات و موخراتی دارد که باید با هوشمندی به آنها پرداخته شود تا حاصل عمر و سرمایه تباه نشود.
به نظر شما چه دلیلی وجود داره در کشوری بمانم که از کار، خانه دار شدن، امنیت شغلی داشتن، فرصت ها و بازار تجاری، ارتباط بی دغدغه با بقیه ی دنیا محرومم کرده. مگر چقدر عمر می کنیم. در مقابل کشورهای دیگه با آغوش باز از نیروی کار استقبال می کنن و همین الان بهترین شرایط ممکن برای انتقال بی دردسر به کشورشون رو فراهم کردن. چرا نرم؟
در سفری طولانی مدت (بیش از یک سال ) که به ژاپن داشتم آنجا را کشوری بسیار مناسب برای ادامه زندگی دیدم. دلیل عمده در کنار استاندارد بالای زندگی ، مردم مهربان و محترم و خونگرمشان بود. هنگام برگشت در فرودگاه تهران مدت طولانی در صف کنترل گذرنامه معطل شدیم وبا یک نفر که سالهای متمادی در ژاپن زندگی کرده بود سر صحبت باز شد. دیدگاه من با ایشان در مورد زندگی در ژاپن کاملا متفاوت بود. همسر ایشان ژاپنی بود و از نگاه ایشان مدت اقامت من و اینکه من اصولا قرار نبوده در ژاپن کسب درآمد کنم علت اصلی این تفاوت دیدگاه بود.
نکته ای که ایشان بعد از سالهای متمادی زندگی درآن کشورآموخته بود این بود که شما وقتی وارد بازار رقابت میشوید و در یک کشور بیگانه میخواهید با شهروندان آن کشور به رقابت بپردازید (مخصوصا اگر آن کشور یک کشور اصولا مهاجرپذیر نباشد ) موانع قانونی اجتماعی و فرهنگی متعددی سر راه شما قرار میگیرد که اصلا در یک سفر کوتاهمدت یک ساله مخصوصا وقتی منبع درآمد شما جایی دیگر است هرگز به آن پی نمیبرید.
مثالهایی که از مشکلات اشتغال و رقابت زدند که مشکل یادگیری زبان ژاپنی در کنار آنها مشکل کوچکی بود