عصر ایران- تارنما و گروه «پارسی انجمن» که برای پالایش و پاسداری از زبان پارسی میکوشد، واژۀ «دلتپش» را به جای اصطلاح رایج شده در نسل جوان – کراش- پیشنهاد کرده است. به این ترتیب که به جای «من به او کراش دارم» گفته شود: با دیدن او "دلتپش" میگیرم.
سال پیش و در پی آیین اکران سریال «یاغی» که امیر جعفری بازیگر سرشناس از پارسا پیروزفر بازیگر خوشسیمای این مجموعه با واژۀ مندرآوردی «کراشالعالمین» یاد کرد در مطلبی دربارۀ «کراش داشتن» به شعری از سعدی اشاره شد و جالب این که پارسیانجمن نیز همان شعر را مستند ساخته است:
سوختم گرچه نمییارم گفت
که من از عشق فلان میسوزم
سعدیا ناله مکن! گر نکنم
کس نداند که نهان میسوزم
کراش در واقع نوعی عشق پنهان است که ابراز نمیشود. وجود دارد ولی بیان نمیشود و شعر سعدی همان را بازمیتاباند از عشق فلان سوختن و نیارستن ( نتوانستن) گفتن.
تنها به این معنی هم نیست که شخص، جرأت ابراز آن عشق و شیفتگی را نداشته باشد. بلکه اساسا شاید امکان آن فراهم نباشد. مثل دانشجویانی که شیفتۀ یک استادند و طبیعی است که یک استاد متقابلا نمیتواند با آنها (یا دستکم با همۀ آنها!) رابطۀ دوستانه و عاشقانه داشته باشد یا در شکل عامتر علاقه به یک بازیگر یا یک فوتبالیست که خود او چه بسا نداند چه دلباختگانی دارد.
آنچه سعدی گفته شاید به مفهوم امروزین کراش (دلتپش) نزدیکتر باشد تا سخن حافط : مجال من همین باشد که پنهان، عشق او ورزم.
در انگلیسی کراش وارد ادبیات رسمی هم شده و حرف اضافۀ خاص خود را دارد و با فعل داشتن درمیآمیزد. من به او کراش دارم! یعنی به فلانی علاقهمندم ولی نمیتوانم ابراز کنم یا خود را به ندانستن میزند یا موقعیت من به گونهای نیست که ابراز کنم.
در گفتوگوی دو جوان در پارک اما متوجه شدم که در فارسی «روی کسی کراش داشتن» هم به کار میرود: دیدی تا منو دید دست و پاش رو گم کرد؟ فکر کنم رو من کراش داره!
در مقالهای هم خواندم کراش را به انواع مختلف دوستانه، هیجانی، ستایشی و عاشقانه تقسیم کرده بود. یکی هم نوشته بود کراش یعنی عشق یک طرفه در مرحلۀ "لایک" نه"لاو"!
باید دید جوانان امروز راضی میشوند به جای این که بگویند روی او کراش دارم بگویند با دیدن او دلتپش می گیرم؟ جدای شباهت این گویش دوم با پارسی گویی همزیانان افغانستانی به نظر میرسد دُز عشق در دلتپش از کراش بیشتر باشد. یعنی در دلتپش از 50 درصد بالاتر رفته اما در کراش حول و حوش 20 تا 30 است! یعنی کراش شاید به اندازه تپش نباشد چرا که نسل امروز خیلی هم عاشقپیشه نیست. با این وصف بعید نیست اگر کسی بگوید دلتپش دارم رفیقی به طعن بگوید دلپیچه و دلضعفه نگیری!
قدر مسلم اما اگر پدربزرگی یا گاه پدری به مکالمه نوه یا فرزند خود گوش بسپرد و بشنود که می گوید «روش کراش داره» بعید است متوجه شود و شاید یکی از دلایل استفاده نسل جدید از اصطلاحات خاص نوعی رازآلودگی و رمز گونگی در آنها باشد.
پاسداری؟
پاسداری درسته.
- راحت در زبان نمیچرخد و آهنگین نیست!
البته اینها نظرات بنده است.
اما میدانی یکی از دلایلی که جوانان از واژه "کراش" و سایر واژه های غربی استفاده میکنند چیست؟ اتفاقا اینها کلمات انگلیسی یا محاوره ای خاص را دقیقا برای این بکار میبرند که پدران و پدربزرگانشان ان را نفهمند. علت چیست؟ چوت مثلا اگر پدری بفهمد دختر 17 ساله اش با دیدن پسری "دل تپش" میگیرد ؛ عصبانی میشود و سرش داد میزند و خلاصه رفتاری خشن خواهد داشت.
بسیاری از این کلمات در اصل حرف رمزی هستند تا بزرگترها متوجه نشوند چونکه فرهنگ آنها طوری است که واکنش عصبی و پرخاشجویانه نسبت به این واقعیات زندگی خواهند داشت.
لذا بجای ابداع کلمات ، تلاش کنید فرهنگ والدین و بزرگترها را برای پذیرش عشق ، روابط و خواسته های جوانان نرمتر کنید
آنها هر چه را که در دل دارند و نمی توانند ابراز کنند می گویند « تش دل» یعنی دل سوخته یا اینکه با عشقش در نهان می سوزنم و آب می شوم
عصر ایران عزیز قبل از انتشار خوب بود یه بار متن میخوندین