صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۹۹۴۰۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۱ - ۰۴ مرداد ۱۴۰۲ - 26 July 2023

امروز با حمید رضا برقعی: خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد 
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد

احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند

با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید

در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت

«بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود
اوکهکشان روشن هفده ستاره بود»

خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...

در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

 

پانویس

لهوف: کتاب لُهوف که مَلهوف علی قَتلی الطُفوف هم گفته شده یکی از منابع مهم و کهن واقعهٔ عاشورا و تاریخ زندگانی حسین بن علی، امام سوم شیعیان نوشته ابوالقاسم رضی الدین علی بن موسی معروف به سید بن طاووس به زبان عربی است.

این کتاب برای مسافرت‌ها و هنگام زیارت بر اختصار نوشته شده و به همین خاطر، سلسله اسناد روایات حذف شده و تنها آخرین راوی یا کتاب مرجعی که روایت از آن نقل شده آمده‌است./ویکی پدیا

 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200