عصر ایران- بر اساس گزارش جدید صندوق بین المللی پول ، ایران رتبه اول را در آمار مهاجرت نخبگان از میان 91 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته دنیا کسب کرده است .
صندوق بینالمللی پول در این مورد گزارش داده است که سالانه حدود 180 هزار ایرانی تحصیلکرده به امید زندگی و یافتن موقعیت های شغلی بهتر از کشور خارج میشوند . این صندوق بین المللی در گزارش خود می افزاید که رقم خروج حدود 180 هزار نخبه تحصیلکرده از ایران ، به معنی خروج سالانه 50 میلیارد دلار ارز از کشور است .
طبق این آمار هماکنون بیش از 250 هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از 170 هزار ایرانی با تحصیلات عالیه در آمریکا زندگی میکنند و طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال 87 روزانه 3/2 نفر با مدرک دکترا، 15 نفر با مدرک کارشناسی ارشد، و صدها نفر با مدرک کارشناسی از کشور مهاجرت کرده اند .
این آمارها ی تکان دهنده - که واقعا فاجعه آمیز است - باید خواب را از چشم مدیران دولتی و مسئولان عالی رتبه کشور برباید و " هم وغم " آنها این باشد که با برنامه ریزی اصولی و ایجاد فضایی مناسب زندگی در کشور جلوی این روند بنیان بر افکن مهاجرت نخبگان را بگیرند و یا لااقل شیب صعودی مهاجرت نخبگان و تحصیلکردگان را کند کنند .
باید توجه داشت که مهاجرت هر نخبه تحصیلکرده از کشور به معنای بر باد دادن فرصت های توسعه ملی است و کشور را تبدیل به کارگاه مجانی تربیت نیروی انسانی متخصص برای کشورهای توسعه یافته دنیا می کند .
اگر آمار صندوق بین المللی پول درباره زیان 50 میلیارد دلاری فرار نخبگان از کشور درست باشد باید گفت که سالانه از روند مهاجرت نخبگان از کشور تقریباً معادل درآمد فروش نفت ، زیان مالی و اقتصادی متحمل می شویم .
این آمار تکان دهنده ضرورت توجه ویژه مسئولان را به موضوع را می طلبد و به نظر می رسد برای جلوگیری از زیان های مترتب بر پدیده فرار مغزها باید کمیته ویژه یا ستاد بحرانی با حضور مسئولان عالی رتبه دولتی و کارشناسان خبره تشکیل شود .
البته امید است که این ستاد بحران صرفا محملی برای دریافت حقوق و مزایای برخی مدیران ناکارآمد دولتی نشود و این ستاد واقعا با حس وطن دوستی و احساس دفاع از منافع ملی کشور راهکارهایی را برای مقابله با پدیده فرار مغزها اندیشیده و به مورد اجرا بگذارد .
مخلص کلام اینکه ، امسال از سوی مقام رهبری با نام " اصلاح الگوی مصرف " نامگذاری شده است و گمان نمی رود که زیان های وارده از ناحیه فرار مغزها قابل مقایسه با ضررهای مصرف بالای آب و برق و سوخت و.... باشد . بنابراین اگر از این زاویه به موضوع نگریسته شود باید در سال اصلاح الگوی مصرف جلوگیری از زیان های ناشی از پدیده مهاجرت نخبگان از کشور در صدر برنامه ریزی های ملی نظام قرار گیرد .
يك سال هست كه يه محصولي منحصربفرد در دنيا اختراع كردم ولي ميبرم شركتهاي ايراني هم باور نميكنن كه خودم ساخته باشم هم ميگن ما پول خريد اين چيزهارو نداريم!! ولي اگر بتونيد در تعداد بالا بديد با قيمت كم ميخريم!
وقتی یه دانشجوی کارشناسی ارشد از دانشگاه فارغ التحصیل میشه تازه اول بدبختیشه! نه شغلی، نه وضعیت مالی مشخصی و بهتر بگیم نه "امیدی به آینده"!!!!!
دوست عزیزی که نوشتی مهم نیست ؛ اگر مهم نبود این کشورها این دوستان به اصطلاح شما غیر نخبه را قبول نمی کرد و سالی 100 هزار دلار حقوق نمی داد
دوست عزیز من هم از همان غیر نخبه های هستم ، همان هایی که مجبور می شوند که بروند ،
امیدوارم شما در ایران زیر سایه بی مدرکان نخبه همچنان در رفاه و پیشرفت و آرامش و آسایش و در امنیت زندگی کنید
تن شما هم سلامت باشد
بگذلر بروند. جز دردسر هیچ چیز نیستند.
ضمنا شما رسانه ای ها وظیفه دارید دائما این موضوع رو تو بوقو کرنا کنید تا مسئولین مجبور بشن یه کاری بکنن
نه اینکه چند وقت یه بار چند خط در موردش بنویسید
پي نوشت: لزوما همه نخبگان و متخصصان لازم نيست كه مثل مسئولين دولت فكر كنند و اگر دولت چنين مي انديشد، قطعا متخصص كم خواهد آمد.
از اين به بعد همه در فر م مربوطه به گذرنامه بنو يسند فوق دكتري دارند .
وانگهي مثلا بر فرض صحت .
صرف مدرك كه نخبه بودن را تعيين نمي نمايد آنهم در اين دوره و زمانه كه تحصيل و كسب مدارك براي همه تقريبا فراهم است و مانند كپي برداري تز مي دهند و مدرك را كه بايد گرفت مي گيرند نمونه آن اينهمه مدرك دار بي عقل در جامعه داريم .
مطلب گفته شده توهين به انسانهاي فرهيخته و دانشمند و متخصص علمي واقعي نيست كه مورد احترام جامعه مي باشند .
ئل غم انگیز میپردازید.
در غرب یک کودک یک ساله هم قیمتی دارد وآنهم سنگین، چون دولت شریک خانواده در رشد وپرورش کودک است پس در زندگی دخیل و برعکس سالخوردگانچندان بهایی ندارد چون آینده ای ندارند و هزینه ادامه زندگیشان افزون.
در مملکت ما فردی به عالیترین درجه از علم میرسد وهنگام شکوفایی وبازدهی مجبور میشود وطن وخانه ابا واجداد خود را ترک کند زیرا در بن بست قرار میگیرد،رفاه وآسایش اقتصادی ندارد، از آزادیهای شخصی حتی لباس دلخواه پوشیدن محروم است، باید گوش شنوا داشته باشد وشنونده و نیز لال ،زیرا حق ابراز عقیده ازو سلب شده، مردم کشورش مفهوم دانشجو وتحصیل کرده را نمیدانند وازین جهت آنها که باید پیشرو و پیشاهنگ رشد و ترقی مردم باشند سپر بلای مردم برای دریافت حقوق حقه خود هستند.
در بلاد فرنگ تنها پزشک را دکتر می نامند و رییس جمهوران و وزرا که همه از بهترین دانشگاهها فارغ شده اند به اسم کوچک یا فامیلی تنها حتی بدون آقا صدا میشوند(شیراک ، سرکوزی، مرکل،اوباما...)، ولی در مملکت چاپلوسان خودمان، لازم است همه را دکتر هرچند مدرک جعلی باشد نامید، البته ناگفته نماند که تحصیل کرده های ما بجز قلیلی بقیه به سیاستکاری نداند واین خود مصیبت است، صدای جمعی آنها میتواند نتیجه داشته باشد.
كاغذ پاره حساب ميشه
اينا هم با يه مشت كاغذپاره رفتن اهميتي نداره كه!!!
همه دارند ميرند
وقتی وارد کوی میشن و همه رو میزنن و خونتون مفته چه انتظاری هست؟
آمار اصلی خیلی بیشتر بیشتر از 80 درصد بچه های دانشگاه تهران میرن