عصر ایران- شرکت ملی نفت چین عملیات استخراج نفت در ولایت سرپل افغانستان را آغاز کرده و تصویر مربوط به همین مراسم است. شور و شعف هم از چهره مقامات طالبان پیداست. شهابالدین دلاور، سرپرست وزارت معادن و پترولیم (نفت) دولت طالبان (امارت اسلامی) هم گفته در آینده نزدیک میزان استخراج نفت از چاههای حوزه قشقری به ۱۰۰ تُن در روز خواهد رسید.
چینیها امسال ۱۶۲ میلیون دلار در بخش استخراج نفت خام در بلاک قشقری حوزه آمودریا سرمایهگذاری میکنند و طی سه سال به ۵۴۰ میلیون دلار افزایش خواهد یافت.
همایون افغان، سخنگوی وزارت معادن و پترولیم هم به طلوعنیوز گفته «در حوزه آمودریا، در مجموع ما ۹ چاه فعال داریم. فعلا ظرفیت استخراج روزانه این چاهها در حدود ۳۵۰ تن است.» مشروح خبر جای دیگر منتشر شده و قصد نقل همه گزارش را ندارم بلکه غرض مکث بر عکس است با 3 درنگ:
درنگ نخست این که شریککردن چینیها یعنی پس از این چین حامی جدی و علنی طالبان خواهد بود و عملا امارت اسلامی را به رسمیت شناخته و هر که نشناسد از امکانات بالقوه ین سرزمین محروم خواهد بود. حالا چین در اقتصاد سه کشور که شعارهای اسلامی بر روی پرچم آنها نقش بسته تأثیرگذار است: ایران و عربستان و افغانستان.
درنگ دوم این که به نامهای سرپرست و سخنگو دقت کنید. دلاور و همایون. با این حال به جای ایران اما چینیها در این حوزه سرمایهگذاری میکنند. شاید گفته شود در حوزههای نفتی خود ایران هم دیگران سرمایهگذاری میکنند ولی طی دههها استخراج نفت، ایران هم به دانش و فناوری دست یافته و اگر تحریمها به تعبیر دکتر مومنی کمر اقتصاد ما را نشکسته بود اکنون قدرت مانور و حضور داشتیم.
درنگ سوم اما خاطرهای از سفر 14 سال پیش نویسنده به هرات است. در سه روز متوالی سه راننده مختلف حین عبور از بیابانی وسیع و بیآب و علف به ما گفتند: نگاه نکنید که حالا بیابان است. زیر آن نفت است! اینجا نفت پیدا شده و روزی ما هم مثل شما پولدار خواهیم شد! ادعایی که البته هیچ قرینهای بر آن نبود و به خیال پردازی خام میمانست و طبعا با لبخندی از کنار آن گذشتیم. استاد سرشناس جامعهشناسی دانشگاهی معتبر که همسفر ما بود اما وقتی لبخند ما را دید نپسندید و خواست سخنی نگوییم و بعد آرام توضیح داد: معلوم است که واقعیت ندارد منتها همین تصور در آنان امید ایجاد میکند و به سرزمین خود علاقهمند میشوند. در سال 88 طالبان از قدرت خلع شده و دولت کرزای بر سر کار بود.
امروز صبح که این خبر را دیدم فیالفور سراغ نقشه افغانستان رفتم تا ببینم سرپل کجاست و نکند نزدیک هرات باشد و آنان درست میگفتند؟ تا اگر چنین بود پیامی برای استادجامعه شناسی بفرستم و آن خاطره را هم تازه کنم. هر چند که ما به هرات رفته بودیم و مشخص بود سرپل در هرات نیست ولی میخواستم ببینم نزدیک است یا نه.
فاصله البته بسیار است و عجالتا همچنان با قاطعیت میتوان گفت داستانی که برای کشف نفت در هرات برای آنان نقل شده بود به قصد امیدآفرینی بوده. اما خدا را چه دیدید؟ از این چینیها هر چه بگوییم برمیآید!
وقتی ویلیام دارسی کارشناسان خود را به مسجد سلیمان فرستاده بود تا وضعیت نفت را در ان منطقه بررسی کنند اهالی طایفه هفت لنگ بختیاری از هم میپرسیدند مستر دارسی مگر چند تا خر دارد که این همه نفت میخواهد؟ آخر یگانه مصرف نفت نزد آنان درمان زخم خرانشان بود.تا سالها بعد در غرب هم نفت را تنها برای روشنایی و به جای روغن در چراغها استفاده میکردند و مصارف متنوع دیگر بعدتر کشف شد.
حالا اما بر چهره بدویترین قومی که در قرن بیستویکم بر سرزمینی وسیع با 40 میلیون جمعیت حکومت میکند لبخند نشسته چون میدانند مصارف نفت بسا گستردهتر است و طلاست ولو برای برخی از دارندگان بلا شده!
باری، ما به دنبال سهم آب خود از آنانایم و دلاور و همایون در پی استخراج نفت! هر چه باشد اما سود آن به جیب مردمانی همکیش و همزبان و متعلق به ایران بزرگ فرهنگی و منطقه نوروز خواهد رفت و چه بسا با درآمد بیشتر زودتر از شر این موجودات ضد زن و ضد فرهنگ خلاص شوند. پس بخیل نباشیم و بگوییم گواراشان باد!/ م.خ
---------------------------------------
* درباره تیتر: تعبیر پختن برای خیال برگرفته از یکی از زیباترین شعرهای حافظ: خیال حوصله بحر میپزد هیهات...
نکته بعد اینکه یادمه یه روزایی حسرت افغانستان رو میخوردید که افغانستان جلومون رو میزنه بعد طالبان اومد...
بحث نژاد نیست. بحث فرهنگ و زبان و حوزه تمدنی است.
واقعا هیهات از این خیال خام پخنن