صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۹۷۰۲۴
تعداد نظرات: ۱۷ نظر
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۹ - ۱۷ تير ۱۴۰۲ - 08 July 2023

 خاطره یک استاد دانشگاه از مصاحبه با دانشجویان متقاضی بورسیه : دلم گرفت

دوست داشتم حرفهای انها را بشنوم. همگی دوستدار ایران و دانش و نواوری و توسعه کشور و اهل فرهنگ و هنر و بسیار دور از روحیات مادی و پول پرستی و کاسب  کاری.  اما همه آنها نگران اینده و تا حد زیادی نا امید از سیاستهای جاری کشور و همه نیم نگاهی و کمی بیشتر به مهاجرت داشتند. 

دکتر امیر دبیری مهر ، استاد دانشگاه ، در کانال تلگرامی اش (اندیشکده خرد) نوشت:

در این هفته با تعدادی از جوانان نخبه و برتر دانشگاههای مطرح کشور برای جذب بورسیه یکی از نهادها  مصاحبه کردم. 

دو روز از صبح تا عصر؛ اغلب بچه های شهرستانی بودند. با استعداد و مودب و متواضع و دوست داشتنی.رتبه های تک رقمی و دورقمی کنکور و در استانه ورود به مقطع ارشد.

آنقدر این بچه ها که بین ۲۲ تا ۲۵ سالگی بودند خوب بودند که وقت مقرر نیم ساعت مصاحبه اکثرا بیشتر شد. 
دوست داشتم حرفهای انها را بشنوم. همگی دوستدار ایران و دانش و نواوری و توسعه کشور و اهل فرهنگ و هنر و بسیار دور از روحیات مادی و پول پرستی و کاسب  کاری. 

اما همه آنها نگران اینده و تا حد زیادی نا امید از سیاستهای جاری کشور و همه نیم نگاهی و کمی بیشتر به مهاجرت داشتند. 

یکی از آنها یک حرفی زد که هر دو بغض کردیم. دانشجوی برتر دانشگاه شریف بود اهل مشهد به من گفت: من توقع زیادی ندارم نه حقوق زیاد میخوام نه خانه و نه ماشین؛ آنقدری پول دارم که کتاب بخرم و بخونم و موسیقی گوش کنم. اما فکر می کنم خیلی  افسرده شدم.

 گفتم چرا؟ 

گفت همه دوستان نزدیکم مهاجرت کردند خیلی تنها شدم دلم برای روزهای با هم بودن و کافه رفتن و گشتن و صحبت کردنها  خیلی تنگ شده ...دوست ندارم مهاجرت کنم اما شاید نتوانم دوری دوستان نزدیکم را تحمل کنم.

دلم گرفت دیدم تو چشماش اشک جمع شده من هم بغض تو گلوم جمع شد.بلند شدم رفتم دم پنجره اتاق دانشکده تا اشک های من رو نبینه. 
دیگه حرفی نداشتم گفتم: موفق باشی عزیزم... .

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۷
در انتظار بررسی: ۴۹
غیر قابل انتشار: ۰
حمید رضا
۲۲:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
این به اصطلاح مسئولین این دغدغه ها رو نمی فهمند که ، اینها مشکلشون مشکلات مردم و جوانان نیست ، مشکلاتشان نگرانی برای روسیه و ونزوئلا ووو هست ما هم دیگه مشکلاتمون ، مشکلات مسئولین نیست ، دیکه همدیگه رو نمی فهمیم
یاسین
۲۰:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
افسوس که نان پخته، خامان دارند.....
بینام
۱۹:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
تمام جوانان ناامید هستن ودرفکر رفتن هستن بچه های ابتدایی ومتوسطه صحبت ازرفتن درآینده می کنن توایران هرکسی کارکنه صادق باشه کاربلد باشه فورا زیرآبشا میزنن میزارن کنار
ناشناس
۱۳:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
لعنت خدا و رسول بر بانیان وضع موجود.
ناشناس
۱۲:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
خودم نرفتم که اشتباه کردم
اما تمام تلاش را دارم می کنم که فرزندم بره
ناشناس
۱۲:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
همه رو فراری دادن
ناشناس
۱۱:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
اشتباه می کنه ، باید بره ، سیستزنی رو بگیره و اگر بعد از 5 خواست ایران برگرده اونوقت می تونه به عنوان یک کارشناس مسلط به زبان انگلسی برگرده ایران .
من خودم به شخصه حسرت مهاجرت دارم اما چه کنیم که درسم خوب نبوده
ناشناس
۱۰:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
الان از بچه دبستانی تا استاد دانشگاه همه به فکر مهاجرت هستند.
ناشناس
۱۰:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
منم دلم گرفت از حرف این هموطن. سقف ارزوهامون چقدر کو‌چیک شده که به خواندن کتاب و موسیقی راضی شدیم خدا خودت شاهد و ناظر باش چه بر سرمان آوردن خدایا خودت ظهور کن
امیدی
۱۰:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
چرا مسئولین اجرایی وسیاستمداران ما دست از برخی مسائل بر نمی دارند.تا کشور از این وضع در بیاد
ناشناس
۱۰:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
من معلمم و همیشه ب دانش آموزان میگفتم بمونید و کشور رو آباد کنید ولی بی عدالتی ها اونا رو فراری میده وقتی منو ب خاطر حقوقم زیر سوال میبرن دیگه حرفی برای گفتن ندارم
ناشناس
۰۸:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
حقیقتی تلخ که اقایون سر این مملکت اورده اند!!!!
حسن
۰۸:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
سلام
دوستی داشتم مرحوم شد؛ ارشد برق خوانده بود. وقتی اطلاعات سوخته‌ی فناوری باطری‌های شارژی را از یک نهاد حکومتی درخواست کرده بود تا با احاطه به پیشینه‌ی آن بتواند در ساخت و ساز آن آستین بالا بزند گفته بودند ۸ میلیارد بده!
او تمام هم و غمش رفع مشکل و معضل بیکاری بود که این گونه با او برخورد شد.

افسوس فاصله‌ی بین صندلی تا میز کار در ایران زیاد است.
ناشناس
۰۸:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
حرفي براي گفتن نمانده است
ناشناس
۰۷:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
سلام واحترام متاسفانه کسی حرف قشر تحصیل کرده رو خریدار نیست.
ناشناس
۰۶:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
در سن 46 سالگی با بیش از 19 سال سابقه کار در فکر مهاجرت هستم .
و قصد دارم برای ادمه سالهای زندگی ام در یک کشور آزاد زندگی کنم .
خسته شدم از محدودیت ها و گرانی های شدید و محرومیت های بی دلیلی که مسئولان بر ما مردم تحمیل میکنند .
هر روز صبح که از خواب بلند میشویم یک خبر اقتصادی و فرهنگی بد میشنویم .
یک مالیات جدید اضافه میشود .
یک گرانی جدید در مایحتاج روزانه .
یک محدودیت و محرومیت اقتصادی جدید بر ما اعمال میکنند .
دیگر خسته شدیم .
ای کاش شرایط بسیار بدتر از این بود ولی ثبات داشت . تکلیفمان مشخص بود .
ناشناس
۰۲:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۷
اینقدر دویدم که نشد ....دیگه هم بشه واسم هیچ ارزشی نداره ....باید آماده رفتن بشم
تعداد کاراکترهای مجاز:1200