صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۹۵۶۲۷
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۳ - ۰۶ تير ۱۴۰۲ - 27 June 2023
برگردان مقاله‌ای از واشنگتن‌پست

غرب باید نگران پیامدهای تحقیر پوتین باشد

پوتین از تاج‌وتختِ ابدی‌اش تکان خورده است و این آغاز فصلی نوین است که با مخاطرات جدیدی همراه خواهد بود. غرب باید برای مواجهه با روسیه‌ای غیرقابل‌پیش‌بینی، بی‌ثبات و چه‌بسا پرطنین‌تر از گذشته آماده باشد.

  عصر ایران؛ لیلا احمدی- شورش آنی اما پرصلابتِ فرمانده‌ مزدور یوگنی‌پریگوژین و نیروهای واگنر در روسیه نقطه‌ی عطفی درحکومت 23ساله‌ی ولادیمیرپوتین رییس‌جمهور روسیه قلمداد می‌شود.

   پوتین قبل از این طغیان، شکست‌ناپذیر به‌نظر می‌رسید، ساختار قدرتی خلل‌ناپذیر به سیاق خود را اداره می‌کرد و در ازای وفاداریِ این‌وآن امتیازاتی به آنها می‌بخشید. حالا او گویی به چشم برهم‌زدنی خوار شده و ساختار جادویی‌اش ترک خورده است. پیامدهای این تحقیر برای روسیه، اوکراین و جهان سیاست عمیقاً نگران‌کننده است. نحوه‌ی واکنش پوتین به این موضوع نیز در نبرد علیه اوکراین و اعمال قدرت در روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است.  

  پریگوژین مخلوق کرملین است. الیگارشی است که حکومت او را غرق ثروت کرده. نیروهای واگنر به رهبری او مأموریت‌های پرخطری را در آفریقا و اخیراً در نزاع خونینِ باخموت واقع در شرق اوکراین به انجام رسانده‌اند.

   او پیش از این از وزارت دفاع روسیه به‌دلیل کمبود مهمات در اوکراین انتقاد کرده و هفته‌ی گذشته نیز اهداف جنگیِ پوتین را نادرست قلمداد کرده بود. بااین‌حال چیزی در مایه‌ی شورش مسلحانه‌ی روز شنبه پیش از این در دوره‌ی پوتین نظیر نداشت؛ شورشی که در خلال آن نیروهای پریگوژین یک پایگاه نظامی روسیه در روستوف‌نادونو را تسخیر کردند، کاروانی نظامی را صدها مایل به جانب مسکو پیش راندند، هلیکوپترها و یکی از هواپیماهای روسی را سرنگون کردند و بسیاری از سربازان روسی را کشتند. سخنرانی تلویزیونیِ رییس‌جمهور در روز شنبه انعکاسِ حسی دهشت‌بار بود که پریگوژین را به خیانت و کوبیدن خنجر از پشت به مردم روسیه متهم میکرد و وعده‌ی مجازات می‌داد. 

  شگفت آنکه پس از آن اتفاقی نیفتاد. پریگوژین از مخمصه رست و از کرملین تعهد گرفت که او و نیروهایش تحت تعقیب نباشند و اجازه دارند به مرزهایشان بازگردند. این داستان بیش از هرچیز به حال و روزِ عاجز روسیه‌ی 1990 شباهت داشت.

   کشوری که در برابر غارتگران قادر به دفاع از خود نبود و دولتی ناتوان داشت که عرصه را برای ظهور پوتین در قالب سیاستمداری پرهیب مهیا کرد؛ سیاست‌مداری که داستان آن موش کوچکِ معروف و الهام‌بخش را از یاد نبرده و بارها نقل کرده است؛ موش گریزانی که به مخمصه افتاده و در گوشه‌ای گرفتار آمده و سرانجام به سمت او خیز برداشته تا داستان تعقیب و گریز وارونه شود و گویی همان افسر سابق کاگ‌ب است که رویای احیای امپراتوری را در سر می‌پروراند. ولی پوتین روز شنبه هیچ‌کدام از این‌ها نبود. 

او ممکن است برای احیای منزلتش بکوشد تا ضرب‌شستی نشان دهد و با مجازاتِ منتقدانش مثال‌زدنی باشد و روسیه را هرچه‌بیشتر به ورطه‌ی توتالیتاریسم سوق دهد. پوتین همان فرمانروای مقتدری است که پس از فاجعه‌ی کشتار و محاصره‌ی مدرسه‌ی بسلان در سال 2004 قانونی تصویب کرد تا به انتخاباتِ فرمانداران محلی و انتصاب آن‌ها توسط کرملین خاتمه دهد. 

  اکنون ولی چشم به روی شورشیان مسلح بسته است و درصورت تلاش برای سرکوب شدید مخالفان با پرسش‌های نگران‌کنندهای مواجه خواهد بود. انتقاد از ارتش در روسیه جرم است و الکسی‌ناوالنی چهره‌ی اصلیِ مخالف پوتین در محاکمه‌ی جدیدی در مظان اتهام بی‌اساسِ "افراط‌گرایی" قرار گرفته که می‌تواند 30 سال حبس را برایش رقم بزند. پوتین اما در واجرای واگنر به عاملان این شورش مسلحانه اجازه داد بی‌هیچ گزندی از محدوده خارج شوند. حال چه توجیهی برای این قبیل شکنجه‌های پوچ سیاسی خواهد داشت و چگونه خواهد توانست فشارهایی هیولایی را به مخالفانش تحمیل کند؟ 

  پیش از این شورش، پوتین ساختار قدرت نخبگان را سخت‌گیرانه با مطالبه‌ی وفاداریِ اشخاص مدیریت می‌کرد و اطمینان حاصل می‌کرد که مهم‌ترین گروه‌های سیاسی، الیگارش‌ها، سرویس‌های امنیتی، تکنوکرات‌ها و ارتش کاملاً فرمان‌بردارند. او روزنامه‌نگاریِ مستقل را از بین برد و سیاست را کاملاً قبضه کرد. اکنون این سیستم متزلزل شده و شورش واگنرها احتمال تلاش دیگران برای استقلال‌طلبی یا حتی به چالش‌کشیدنِ شخص پوتین را افزایش داده است.  

  سام‌گرین استاد سیاست روسیه در کینگزکالجِ لندن، در مرکز تحلیل سیاست اروپا در این‌باره می‌نویسد : "پریگوژین مسابقه‌ای تسلیحاتی در بین نخبگان رقیب در روسیه به راه انداخته است".

   به‌عقیده‌ی او "پوتین نمی‌تواند بازی را به سیاق گذشته ادامه دهد. باید توجه داشت که رقابت به قلب ساختار قدرت سیاسی روسیه ضربه می‌زند. پوتین اکنون فاقد انعطاف‌پذیری، قدرت مانور و توان تفکیک مسایل از یکدیگر است و این در حالی است که اتفاقاً همین عوامل پشتوانه‌ی ظهور او بود و نخبگان را راضی نگه می‌داشت."

 
  تا پیش از شورش پریگوژین، به‌نظر می‌رسید که پوتین در اوکراین روند ثابت و راکدی دارد. او اساساً تمایل زیادی به درگیری‌های یخ‌زده و طولانی‌مدت نشان می‌دهد تا به این شیوه مخالفانش را از پای دربیاورد. چنین تصور می‌شد که با این روش زمان به سود او تمام می‌شود ولی اکنون شورش پریگوژین می‌تواند این معادله را در اوکراین برهم بزند و با روسیه‌ای مواجه باشیم که بر اثر جنگ تضعیف شده و صدها هزار کشته و مجروح به جا گذاشته است.

  می‌توانیم ببینیم که ارتش عقب‌نشینی و تحریم‌ها اقتصاد کشور را قبضه کرده‌اند؛ منظره‌ی ساخته و پرداخته‌ی پریگوژین که اهداف جنگیِ پوتین را آشکارا به چالش می‌کشد و می‌تواند افکار عمومی روسیه را متزلزل کند.

  تا پیش از این نظرسنجی‌ها نشان می‌دادند که جمعیت روسیه برای نزاعی طولانی‌مدت آماده است و حتی زمانی که گورستان‌ها مملو از کشتگان جنگی شده‌اند، مردم برای اعتراض به خیابانها نرفته‌اند؛ حال‌آن‌که چنین شورشی می‌تواند افکارعمومی را برانگیزد و روحیه‌ی رضایت و انفعال را تغییر بدهد. تصویر پرقدرت و مهیب پوتین می‌تواند با همان سرعتی که ساخته شده، دود بشود و به آسمان برود. جالب است که این‌بار جمعیت زیادی به خیابان آمده بودند تا نیروهای واگنر را هنگام خروج از روستوف تشویق کنند. 

  الکساندر لوکاشنکو، حاکم تمامیت‌خواهِ بلاروس می‌گوید مذاکراتی با پریگوژین انجام داده و اعلام کرده نیروهای واگنر به بلاروس خواهند رفت. لوکاشنکو که نتیجه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 را از آن خود کرده، کشورش را دائماً به تبعیت از مسکو سوق داده و حتی میزبان تسلیحات هسته‌ای و تاکتیکی روسیه شده است. اکنون این کشور میزبان نیرویی مزدور است که مرتکب جنایات جنگی است و این موضوع شکست دیگری است برای گروه‌هایی که به‌دنبال برپایی دموکراسی در بلاروس و برکناریِ لوکاشنکو از قدرتند. 

  در خاتمه می‌توان گفت با توجه به رویدادهای اخیر، ایالات‌متحده و هم‌پیمانانش باید در حمایت از اوکراین ثابت‌قدم بمانند، چراکه اوکراین برای احقاق حق سرزمینی و موجودیتش، برای حفظ دموکراسی اروپایی و تقویت دفاعیِ جبه‌هی غرب می‌جنگد. درحال‌حاضر به‌سختی می‌توان حدس زد که در هفته یا سال آینده چه نوع روسیه‌ای در مرز اوکراین مستقر خواهد بود.

  از چند روز گذشته به‌نظر می‌رسد که سیاست آهنین و بلندمدتِ روسیه قطعیت و انسجام سابق را ندارد. واضح است که پوتین از تاج‌وتختِ ابدی‌اش تکان خورده است و این آغاز فصلی نوین است که با مخاطرات جدیدی همراه خواهد بود.

                                                                                               دروازه بسته میدان سرخ مسکو


      غرب باید برای مواجهه با روسیه‌ای غیرقابل‌پیش‌بینی، بی‌ثبات و چه‌بسا پرطنین‌تر از گذشته آماده باشد.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۱۹
غیر قابل انتشار: ۰
hamed
۰۸:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۷
این موضوع شکست دیگری است برای گروه‌هایی که به‌دنبال برپایی دموکراسی در بلاروس و برکناریِ لوکاشنکو از قدرتند.
شایدهم فردا روزی
رضا ن.
۲۳:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
ثابت شد که پوتین ببرکاغذی بیش نیست و فقط هارت و پورت زیاد میکند تا دیگران از او بترسند، وگرنه خوب میداند که در مقابل ابر قدرت نظامی ناتو و قدرت سرمایه غرب چیزی برای ارز اندام کردن ندارد. مامور سابق کا.گ.ب. است و یاد گرفته چطور بلوف بزند و تهدید توخالی بکند. همیشه میگفتند در روسیه باید مرد قوی دیکتاتوری باشد تا مانع تجزبه روسیه شود ولی دیدیم پوتین با قدرت مطلقه اش حتی نتوانست قیام یک گروه مسلح واگنر علیه خودش را جلوگیری کند و با وساطت دیکتاتور بلاروس لوکاشنکو مانع سرنگونی پوتین شد. چه تحقیر بزرگی برای پوتین با همه هارت و پورتش که در لحظه آخر لوکاشنکوی بلاروس نجاتش داد، وگرنه در روسیه جنگ داخلی وحشتناک و چه خونریزی میشد. پوتین در پیام دیروزی اش نجات خود و حتی روسیه را مدیون لوکاشنکوی بلاروس اعلام کرد، این مثلا مرد قوی شماره یک روسیه که چند هزار بمب اتمی هم دارد ولی میداند نمیشود از آنها استفاده کرد! من جای پوتین بودم بعد از این رسوائی برایش به دلیل مریضی استعفا میدادم چون پاک آبرویش رفته و دیگر اعتباری ندارد و یک کاریکاتور خنده دار شده! باور کنید دارند در روسیه بجای پوتین بسیار ضعیف شده جانشین آبرونرفته پیدا میکنند! بازی از نو، ولی جنبش دیکتاتور ستیزی در روسیه دارد بیدار میشود!
ناشناس
۲۳:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
یه دیونه ای یه کاری کرده. مثلا انتظار داشتید پوتین بیاد با بمب افکن شهر ها و مردم خودش رو بکشه ؟؟؟؟ اون میشد اقتدار؟ پریگوژین پول از غرب گرف و شورش کرد. حالا باید چطور تموم می شد؟
ناشناس
۲۳:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
اساتید تحلیلگر، شورش واگنر اگر نقشه و خدعه ی پوتین بود که شما اشتباه کردید، اگر هم واقعی بود که سریع سوخت شد و بازم شما اشتباه کردید. چرا انقدر اصرار به اشتباه دارید؟
ناشناس
۲۲:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
احتمال حمله هسته ای پوتین هست .
به نظرم پایان خوشی نخواهد داشت .
ناشناس
۲۲:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
به نظر میرسه پوتین از رهبران آمریکا و به خصوص اروپای دنباله روی آمریکا کاملتر و بهتر عمل می کنه !
پرویز
۲۱:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
قدرت پوتین هم در روسیه و هم در جهان تثبیت شده هست. مقاله شما از روی بیطرفی نیست و یک نوع حالت دلسوزی برای اوکراین هست. قدرت پوتین باعث شد شورش در کشور نشود. چون همه میدانند غضب پوتین چه بلایی میتوانست سر شورش کنندگان بیاورد. پوتین قدزتمندترین و باسیاست ترین رهبر جهان هست. اگر پوتین خط قرمزی تعین کند هم آمریکا و هم کل جهان به آن احترام می گذارند.
ناشناس
۲۱:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
عده ای خاص که از این حرکت واگنر ذوق زده شده بودند هنوز هیچی نشده شروع به تحلیل‌ها کردند و پوتین در مجازی سقوط کرد منتها اگر مثا آمریکایی‌ها چند ساعت صبر می‌کردند اینطور رو دست نمیخوردند. الان که مشخص شده چه خبطی کردند آسمان به ریسمان می‌بافند که پوتین شکست خورد و ابهتش رفت و... خوش باشید
نصرت اله کیوانپور
۲۱:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
نشانه های تضعیف پوتین و روسیه به وضوح مشاهده میشه
1.طولانی شدن جنگ با اوکراین
2.درخواست تسلیحات نظامی از ایران و بدتر از اون انکار دریافت تسلیحات نظامی
3.شورش نیروهایی وفادار واگنر
4.اعلام همیشگی وفاداری رمضان قدیر و لوواشنکو از پوتین که نشانه در خطر بودن موقعیت پوتین هست وگرنه یک ابر قدرت نیاز به حمایت و تعریف تمجید اینا نداره
5.کاهش ارزش روبل
6.سکوت خبری کامل و نبود آزادی برای رسانه ها نشان از عمق تضعیف نظامی روسیه و دیکتاتور بودن پوتین و میده
7نحوه مقابله با گرو واگنر برای یه ابر قدرت مایه شرم بود.کندن خندق و برداشتن پل در مقابل یک گروه کوچک و انهدام هواپیما و هلیکومترهای روسی و کشتن نظامیان روسی و تصرف خیلی ساده ی شهرهای روسیه و در نهایت دخالت کشورهایی دیگه برای خاتمه درگیری و . . اوج انفعال پوتین بود
همه اینا نشون میده روسیه دیکه قدرت بزرگ نظامی گذشته نیست و پوتین اون کاریزما لازم برای هدایت روسیه و نداره و تکیه به روسیه به عنوان شریک سیاسی و نظامی میتونه همون خسارتی و رو به بار بیاره که روابط رضاخان و آلمان برای ایران به بار آورد. یعنی روی اسب بازتده شرط نبندیم
ناشناس
۲۱:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
چه تفسیر اشتباهی و بی اساسی

نخیر هیمنه پوشالی پوتین فرو ریخت و همه دانستند او هیچ است و هرگز نمی تواند بیشتر از انچه که الان است باشد حتی الان با نبود واگنر ها هم ضعیفتر از هفته ی قبل است
اگر سیاست موش گیر افتاده در گوشه باشد، این را هم بدانیم که غرب با هزاران سیاست و امکانات و تجهیزات اماده مقابله با کوچکترین جنبش این موش حقیر و ذلیل است.
غرب دندانهای پوسیده و پنجه های تحلیل رفته ی این موش مفلوک را از قبل کنده است.
پایان دیکتاتور روسیه بشدت نزدیک است
ناشناس
۲۱:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
در کنار پوتین باید نگران تحقیر رئوسای جمهور آمریکا از بعد از حمله به عراق هم باید باشید که بعد از 20 سال حکومت رو به دست کسی سپردند که به خاطر اون به افغانستان حمله کردند و کلی انسان بیگناه این وسط به خاطر قدرت طلبی یک عده طی 20 سال کشته شدند! پوتین 18 سال دیگه هم از اوکراین بیاد بیرون تازه حقارتش مساوی آمریکا میشه!
تلذت
۲۰:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۶
رسانه های غربی و غرب زده ها بیخود دادو قیل می کنند ، دیوانگی و حماقت یک فرمانده که خودبزرگ بین شده بود و پوتین با کمال درایت از صحنه حزفش کرد، چیزی به مراتب کمتر از یورش اوادارن ترامپ به کنگره آمریکا و کشتن چندین پلیس
تعداد کاراکترهای مجاز:1200