صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۹۱۰۸۲
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۶ - ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 20 May 2023

سریال رهایم کن ؛ جان هر انسان مهم است ...

قرار دادن شخصیت‌ها در چنین موقعیت هولناکی (کشتن یک انسان) و به سادگی عبور نکردن از آن نکته تفکر برانگیزی است، چون بهرحال همه ما انسان هستیم، زندگی و جان هر انسانی مهم است فرقی ندارد که باشد.

عصر ایران ؛ نهال موسوی - در جمعه گذشته (29 اردیبهشت) قسمت چهاردهم سریال رهایم کن پخش شد و با اتفاقات جدیدی که رخ داد همچنان داستان آن پیش رونده است و مخاطب راغب است تا ادامه آن را ببیند.

اما نکته ای که در این نوشتار می‌خواهم به آن بپردازم زیاد به کیفیت سریال یا شکل قصه گویی آن ارتباطی ندارد بلکه یک موضوع مهم است که در این سریال به آن پرداخته شده است. 

این توضیح را در همین ابتدا بدهم که خطر اسپویل (لو رفتن داستان) در بخشهایی از داستان هم برای کسانی که این مجموعه را ندیده اند وجود دارد اما این موضوع یکی از اتفاقات مورد تاکید سریال است که به موازات اتفاقات دیگر مورد توجه قرار گرفته است پس اگر خوانننده ای این مطلب را بخواند و بعد بخواهد سریال را ببیند چندان هم مغبون نخواهد شد.

در سریال رهایم کن دو برادر خانواده نایب سرخی یعنی حاتم (محسن تنابنده) و هاتف (هوتن شکیبا) وجود دارد که علی ر غم این که بسیار همدیگر را دوست داشتند اما حال در موقعیتی رقابتی با هم قرار گرفته‌اند. 

در قسمت های اولیه سریال می بینیم که هاتف در تهران زتدگی می‌کند و یونس (یوسف تیموری) که همشهری اوست اقدام به ترور یک شخص کرده و از دست عوامل ساواک فراری است، او نزد هاتف نایب سرخی (همشهری‌اش) رفته و شبی را پیش او به سر می‌برد، فردای آن روز یونس توسط افرادی مرتبط به ساواک کشته می‌شود و بعدتر پی می بریم که هاتف او را به ساواک لو داده است.

از طرف دیگر دوستان یا بهتر است بگوییم هم فکرهای مبارزاتی یونس، برای انتقام خون او اقدام کرده و می‌خواهند هاتف اعتراف کند که یونس را لو داده است در جریان این اتفاقات حاتم یکی از این افراد (یاشار) را می‌کشد  و ...

آنچه حائز اهمیت است این است که حاتم بعد از این اتفاق بسیار ناراحت می‌شود، همان شب در خانه به لحاظ روحی و روانی کاملا آشفته و بهم ریخته است، هاتف برادرش به نزد او آمده و او را چنین غمگین و افسرده می‌بیند می‌بیند می‌پرسد: «چیزی می خوری برات بیارم؟» حاتم با سرزنش جواب می‌دهد: «چرا پرت می‌گی هاتف؟ من زدم یکی رو کشتم تو از خورد و خوراک می‌گی؟ ... چیزی از این گلو پایین میره؟ ... چجوری کپه بذارم؟» هاتف هم حرف برادر را تایید می‌کند و قبول دارد که پرت می‌گوید اما او هم درگیر همین مرگ است و می‌گوید: «تو زدیش منم خاکش کردم ... جنازه‌ی یارو یه لحظه هم از جلو چشام دور نمیشه ...» حاتم بعد از شنیدن این حرف‌ها حالت تهوع بهش دست داده و به حیاط خانه رفته و بالا می‌آورد.

در قسمت بعد می‌بینیم که حاتم همچنان عذاب وجدان دارد، به همکار زن یاشار (مقتول) می‌گوید: «لعنتی‌ها اگر شما این کار رو نکرده بودید من دستم به خون کسی آلوده نشده بود» سپس نزد خانواده یاشار (مقتول) رفته و به کشتن پسرشان اعتراف می‌کند و به مادرش می‌گوید: «بچه‌ت رو من کشتم، مجبور شدم، والا برادرم رو می‌کشت ... تاوانش هم هرچی باشه میدم».

ارجاع به کشتن یک شخص و داشتن عذاب وجدان در حاتم همچنان در قسمت‌های بعدی سریال هم ادامه دارد و در جایی حاتم به صورت معشوقش (مارال) سیلی می‌زند و می‌گوید: «من به خاطر بی حواسی تو آدم کشتم» یا در همین قسمت چهاردهم در میان دعوا با برادرش هاتف، حاتم باز یادآوری می‌کند: «شب نیست بخوابم قیافه اون بدبخت بی گناهی که به خاطر تو کشتم جلو چشم نیاد» و در ادامه هم هاتف می‌گوید: «میکی حالت بده فکر کردی من حالم خوبه؟ میگی شبها نمی‌خوابی فکر کردی من می‌تونم بخوابم؟ هر شب قیافه یونس جلوی چشمهامه». 

این قضیه در سریال رهایم کن جالب توجه است که شخصیت‌های آن انسان هستند، انسانهایی با معایب و ضعف‌های خودشان، اگر کسی کشته شده  و آنها در این کشته شدن به هر دلیلی نقشی داشته‌اند، آن نیست که یادشان برود و رویشان را برگردانند و بروند، بلکه این اتفاق در زندگی آنها همچنان ادامه دارد و هر از گاهی دوباره عذاب وجدان این اتفاق یقه آنها را می‌چسبد.  

در فیلم‌ها و سریال‌ها این قضیه که مخاطب باور کند آن شخصیتی که در صحنه فیلم یا سریال به آن جان بخشیده شده است را می‌تواند بفهمد و درک کند یا اصطلاحا با او احساس همدلی و همذات پنداری کند بسیار مهم است. به همین دلیل تا سرحد امکان سعی می‌شود شخصیت‌ها انسانی‌تر و واقعی‌تر نوشته شوند.

یکی از نقاط مثبت سریال رهایم کن قرار دادن شخصیت‌ها در چنین موقعیت هولناکی (کشتن یک انسان) و به سادگی عبور نکردن از آن است، چون بهرحال همه ما انسان هستیم، زندگی و جان هر انسانی مهم است فرقی ندارد که باشد، از آن رهایی نداری.

این اتفاق باعث می‌شود که نویسندگان فارغ از تمام اتفاقات دراماتیک دیگر در زیر متن مجموعه‌ای که نوشته‌اند این پیام را هم به مخاطب بدهند. چه خوب است که چنین قضیه مهمی چنان در تار و پود فیلمنامه این سریال حک شده است که تاثیر خود را در ناخودآگاه مخاطب می‌گذارد و شعاری و گل درشت هم نیست. 

دوباره باید نوشت: جان هر انسان مهم است، از آن رهایی نداری ...

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۰
عبداله خدابنده
۱۴:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۳۱
آقا چرا در این سریالهای نمایش خانگی اینقدر سیگار میکشند
مهدی
۰۹:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۳۱
فقط بنویسید لورفتن داستان, ما یه کمی فارسی بلدیم میفهمیم. نیاز نیس قبلش بنویسید اسپویل!
ناشناس
۲۰:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۳۰
جان هر انسان مهم است. رهایی نداری.....
ناشناس
۱۹:۴۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۳۰
آفرین جان هر انسان مهم است ...
تعداد کاراکترهای مجاز:1200