عصر ایران/ سواد زندگی ؛ جعفر محمدی - گردش مداوم در شبکه های اجتماعی و سایت ها، مغز ما را با پدیده بمباران کور اطلاعاتی مواجه کرده است.
این پدیده نیز به نوبه خود منجر به انفعال ما شده است.
بدین معنا که ما به طور روزانه و به ویژه از سوی شبکه های اجتماعی با سیل گسترده و نامنظم اطلاعات مواجه هستیم و در چند دقیقه ممکن است اطلاعاتی از قبیل:
- نحوه برطرف کردن درد گردن
- بهترین روش برای مبارزه با افسردگی
- سبکی جدید برای تقویت حافظه
- غذاهای مناسب برای سرماخوردگی
- متد افزایش سرعت گوشی
- روش هایی برای مدیریت مالی در خانه
- نحوه پاک کردن لکه های چربی از روی مبل
- راهکارهایی برای سحر خیزی
- راه های تقویت اراده
- نقاشی آسان با استفاده از شکل های هندسی
- رازهایی عجیب از کف اقیانوس ها
- حسرت های پایان زندگی
- روش برخورد با کودک لج باز
- نحوه رفتار با همسر
و...
این اطلاعات با همان سرعتی که می آیند، می روند و عمدتاً بعد از ساعتی وبگردی و شبکه گردی، متوجه می شویم که در این مدت، مغزمان مانند دروازه ای دو در بوده که اطلاعات به سرعت از یک در وارد شده و بدون پردازش و با سرعتی بیشتر از در دیگر خارج شده است!
همین است که برغم این حجم عظیم از داده ها، در مواقعی که به اطلاعات نیاز داریم، متوجه می شویم که هیچ نمی دانیم.
در واقع این اطلاعات ماندگار نیستند چون ما برای آموختن و تثبیت آنها در مغزمان سراغ شان نرفته ایم، بلکه برای وقت گذرانی وارد شبکه ها شده ایم و دست بر قضا این اطلاعات را دیده ایم، درست مانند این که برای رفع بی حوصلگی، در خیابان قدم بزنیم و صدها نفر را ببینیم بدون این که با هیچکدام شان آشنا شویم.
من نافی شبکه گردی و وبگردی نیستم چرا که به عنوان یک واقعیت وجود دارد و بخشی از تفریحات مردم روزگار معاصر است.
در عین حال، دریغ است که اطلاعات بعضاً مناسبی که به اشتراک گذاشته می شود، نادیده گرفته شود.
از انبوه اطلاعات گمراه کننده، غلط و غیر دقیق که بگذریم، ما با کلی اطلاعات صحیح مواجه می شویم که اتفاقاً این ها نیز آنقدر زیادند که در عمل هیچ کدام شان به کارمان نمی آیند.
برای این که شبکه گردی و وبگردی هایمان فایده علمی هم داشته باشد، من روش "فقط 3" را تعریف کرده ام. برای این روش، فقط یک کاغذ و قلم لازم است و قدرت انتخاب.
در هر موضوعی که اطلاعاتی به دست می آورید و بدان علاقه مند هستید، فقط و فقط سه موردش را که به نظرتان "درست هستند" و "به دردتان می خورند" و "از طرف شما قابل اجرا هستند" را روی کاغذی بنویسید و فقط همان ها را انجام دهید و بقیه اطلاعات را نادیده بگیرید.
مثلاً هر روز کلی پست می خوانید که برای تقویت معده باید این کار را بکنید و آن کار را نکنید و شما هم که اتفاقاً می خواهید کمی به وضع معده تان برسید، می مانید که چه کنید؟
در روش "فقط 3"، فقط و فقط سه کار از میان دهها چیزی که دیده و خوانده اید را انتخاب کنید (البته از منابع معتبر و مثلاً از میان روش های عمومی که پزشکان یاد می دهند) و واقعاً به آن سه عمل کنید. گو این که فقط آن سه راهکار وجود دارند و کسی راه و روش دیگری به شما یاد نداده است؛ مثلاً
1) خوردن ناشتایی هر صبح یک قاشق عسل
2) نخوردن مایعات وسط غذا
3) نخوردن آب یخ
(این ها صرفاً مثال هستند)
یا مثلا برای یادگیری زبان انگلیسی که هزاران سایت و صفحه و کانال و گروه و مدرس درباره آن وجود دارد، می شود این گونه فرض کرد:
1) هر روز وارد فلان سایت آموزشی می شوم
2) 10 کلمه انتخاب و در طول روز حفظ می کنم.
3) روز بعد به تعدادی که حفظ کردم (مثلا 7 کلمه) کلمه جدید از آن سایت بر می دارم و حفظ می کنم. (و دیگر سراغ هیچ سایت و کانال و پیچ دیگری نمی روم فرض می کنم همین یک منبع در دنیا وجود دارد.)
بدیهی است که این هم صرفاً مثال بود و نه الزاماً بهترین راهکار.
یا مثلاً برای کاهش درد گردن، صدها حرکت اصلاحی و نرمش گوناگون وجود دارد و شما همه شان را می بینید ولی به جمع بندی نمی رسید یا به هر کدام شان یک نوکی می زنید و رهایش می کنید. اما اگر فقط و فقط سه حرکت یاد بگیرد و هر روز انجام دهید بعد از مدتی می بینید که درد گردن تان تا حد زیادی بهبود یافته است.
در سایر حوزه ها مانند موفقیت، آموزه های اقتصادی، روان شناسی مواجهه با مردم، رفتار با مشتری و ... نیز همین روش را به کار ببرید و ببینید که چقدر برایتان مفید است.
وقتی خودتان را محدود کنید به سه داده اطلاعاتی، راحت تر می توانید آنها را عملیاتی کنید تا این که ده ها و صدها داده ریز و درشت مغزتان را درگیر کنند و آخرش هم ندانید چه باید بکنید.
این موضوع علت علمی هم دارد و خلاصه اش این است که مغز در قبال گزینه های زیاد برای انتخاب، منفعل می شود و نهایتاً هیچ کدام را انتخاب نمی کند ولی وقتی گزینه ها محدود باشد، راحت تر با آنها کنار می آید. *
مخلص کلام آن که در هر حوزه ای، سه راهکار و آموزه ای که مناسب هستند را در یک کاغذ بنویسید و به عملی کردن آنها وفادار باشید. بعد از مدتی می بینید که با اجرای سه روش در هر حیطه مانند سلامت، ارتباطات، ثروت، موفقیت، تحصیل و ... چقدر پیشرفت کرده اید و آن وقت می توانید روش های جدید را جایگزین و یا یکی یکی و تدریجی بیفزایید.
البته کسی که می خواهد در عرصه ای اطلاعات عمیق کسب کند، قطعاً سراغ مطالعه کتاب و پژوهش می رود که از دایره بحث حاضر خارج است چرا که در این نوشتار صرفاً دنبال راهکاری هستیم برای این که وبگردی و شبکه گردی های اغلب بی هدف مان، سودی عملی در زندگی مان داشته باشند.
اگر شما هم از جمله افرادی هستید که مدام از این کانال تلگرام به آن کانال و از این صفحه اینستاگرام به آن صفحه و از این سایت به آن سایت در حرکت هستید، راهکار "فقط 3" می تواند بسیار کمک کننده باشد. برای شروع در یک موضوع امتحانش کنید.
پی نوشت:
* در یک تحقیق در آمریکا، یک بار قفسه های یک فروشگاه را پر از انواع مربا کردند؛ هر چند تعداد بازدیدکننده ها بالا رفت ولی فروش پایین آمد. وقتی تعداد مرباها را کاهش دادند، میزان فروش به طور چشمگیری افزایش یافت.