صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۷۹۸۴۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ - ۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - 22 February 2023

آیا روز سخت انتخاب برای چینی ها می رسد؟

دولتمردان پکن می دانند حداقل از منظر یک سیاست عملگرایانه، ادامه مشغول بودن آمریکا به دو پرونده مهم روسیه و ایران، برای آنها خوب است و مانع تمرکز قدرت واشنگتن در جبهه چین می شود و بر این اساس دولتمردان چینی باید مطمئن شوند ایران و روسیه می توانند در برابر فشارهای همه جانبه جهان غرب به سرکردگی آمریکا همچنان مقاومت کنند.

عصرایران؛ مازیار آقازاده- موضع چین در قبال جنگ اوکراین چند صباحی است به طور جدی در کانون توجه رسانه ها و محافل سیاسی غربی قرار گرفته است.

پکن از آغاز جنگ اوکراین ، روسیه را محکوم نکرده و به تحریم‌های غرب علیه مسکو نپیوسته است و در کنار آن اما خواستار خویشتن‌داری شده و تاکید کرده است که اختلافات باید با روش های صلح آمیز حل و فصل شوند.

هم اینک نیز "وانگ یی" دیپلمات ارشد چینی برای یک دیدار رسمی با مقامات روسیه به مسکو سفر کرده است؛ سفری که در نخستین مقصد یک تور اروپایی و بنا به اعلام طرف چینی با هدف ارایه یک طرح صلح برای پایان دادن به حنگ اوکراین است.

روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال هم روز سه شنبه در گزارشی مدعی شده "شی جین پنگ" رییس جمهوری چین می خواهد طی هفته های آتی (احتمالا  در ماه های آوریل یا می) به مسکو سفر کند.

با وخامت جنگ در اوکراین در نخستین سالگرد آغاز آن اما تداوم موضع کنونی چینی ها برای آنها روز به روز سخت تر می شود و با توجه به تصلب موضع کشورهای غربی و اعضای اروپایی ناتو درباره جنگ اوکراین، چینی ها در مخمصه ای جدی قرار گرفته اند.

آغاز جنگ در اوکراین و جبهه بندی متصلب غرب و ناتو در برابر روسیه و متحدان و موتلفان مسکو، ادامه سیاست فعلی چینی ها را دشوارتر کرده است.متصلب شدن جبهه بندی های جهانی برای چینی ها مطلوب نیست و دولتمردان پکن می کوشند جهان به چنین نقطه ای نرسد و بر همین اساس دنبال ارایه طرح صلح به مسکو و کی یف هستند. 

اخیرا و همزمان با سفر وانگ یی به مسکو، بسیاری از کشورهای غربی به مقامات پکن هشدار دادند که چین باید دامن خود را از عرصه جنگ اوکراین دور نگه داشته و احیانا به روسیه کمک تسلیحاتی ارایه نکند، چون در این صورت عواقب جدی برای پکن خواهد داشت. حتی زلنسکی رییس جمهوری اوکراین مدعی شده کمک نظامی چین به روسیه به معنای آغاز جنگ جهانی سوم خواهد بود.

چینی ها تاکنون از ارایه کمک تسلیحاتی به روسیه خودداری کرده اند اما گزارش ها حاکی است در زمینه نیازهای مکمل غیرجنگی مسکو در کنار این کشور بوده اند و به روسیه کمک می کنند.

از سوی دیگر چینی ها می کوشند کمک های تسلیحاتی کره شمالی به روسیه برسد. 

چین و روسیه در جهان کنونی دو سنگر مهم اقتصادی و نظامی در برابر هژمونی جهانی غرب به رهبری ایالات متحده هستند؛ هژمونی ای که تداوم آن از نظر بسیاری از تحلیلگران با جنگ اوکراین رخنه و تَرَکی جدی در دیوار بتنی آن افتاده است و در صورتی که روسیه فاتحانه از جنگ اوکراین پا بیرون بگذارد، وارد دنیای جدیدی از بلوک بندی های بین المللی خواهیم شد.

چینی ها اما به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان به نظر می رسد تمایل چندانی برای رها کردن سیاست سنتی خود در زمینه عدم ورود به جبهه بندی های نظامی و ژئوپلتیک در برابر غرب را ندارند و ترجیح می دهند ضمن حفظ مرزبندی خود با جهان غرب، از نظر اقتصادی شریک اول کشورهای غربی باقی بمانند؛ اما سوال اصلی این است که با توجه به موضع ایالات متحده آمریکا در قبال تایوان و تنگ تر شدن محاصره ژئوپلتیکی چین از طریق پیمان های امنیتی دو و چند جانبه آمریکا با کشورهای واقع در اقیانوس آرام و پایگاه های نظامی پرشمار ایالت متحده آمریکا در منطقه آسیا- پاسیفیک و دریای جنوبی چین، آیا چینی ها می خواهند دست روی دست بگذارند تا ایالات متحده آمریکا پس از شکست دادن روسیه در جنگ اوکراین و سرکوب ایران در منطقه غرب آسیا از طریق یک جنگ ترکیبی همه جانبه، با خیالی آسوده به سراغ چین برود؟ چینی که از نظرغالب تحلیلگران اولویت شماره یک واشنگتن در سیاست مهار قرار دارد؟

پرواضح است که برنامه و اولویت ایالات متحده آمریکا برای 3 کشور روسیه، چین و ایران در یک قالب هدفمند و بر مبنای سیاست مهار هر 3 کشور و جلوگیری از تجمیع قدرت این 3 کشور و تشکیل یک ائتلاف و یا بلوک احتمالی از سوی آنهاست.

بر همین اساس واشنگتن طی سال های گذشته کوشیده دامنه فشارهای خود را علیه این 3 کشور از طریق ابزارهای در اختیارش به طور همزمان پیش ببرد: در مورد روسیه واشنگتن با طرح توسعه ناتو به شرق تلاش کرده و می کوشد روسیه  را محاصره و در نهایت متلاشی کند؛ این طرح بر خلاف وعده های پیشین واشنگتن به مسکو پس از فروپاشی شوروی، مبنی بر عدم گسترش ناتو به شرق بوده است.

در شرایط کنونی، دولت واشنگتن توانسته با تحریک دولتمردان غربگرای اوکراین به ویژه زلنسکی، یک جنگ فرسایشی را در خاک اوکراین راه بیندازد و علاوه بر اینکه توان نظامی و ژئوپلتیک روسیه را در این عرصه مشغول کند، اروپا را هم بیش از پیش به خود وابسته و نزدیک کند.

در پرونده ایران، ایالات متحده آمریکا با خروج یکجانبه از برجام و پیگیری سیاست "فشار حداکثری" تلاش دارد تهران را به نقطه فروپاشی بکشاند و از سوی دیگر با حمایت از مخالفان نظام در خارج و ایجاد یک شبه ائتلاف سیاسی بین آنها دستکم در فضای رسانه ای و بین المللی، جمهوری اسلامی را در لبه فروپاشی نشان دهد، تا به قدری ضعیف شود که امتیازهای لازم مورد نظر آمریکا را بدهد.

در مورد چین هم واشنگتن سال هاست با تسلیح تایوان و ایجاد دهها پایگاه در منطقه اقیانوس آرام و ایجاد ائتلاف های نظامی و امنیتی با کشورهای اطراف چین در دریای جنوبی چین و منطقه اقیانوس آرام می کوشد حلقه محاصره چین را روز به روز تنگ تر کند، از سوی دیگر آغاز شدن جنگ تجاری و تعرفه ای با چین در دوره ترامپ، زنگ های خطر را برای مقامات پکن به صدا درآورده است.

دوره ماه عسل واشنگتن با اقتصاد چین تمام شده است و ایالات متحده آمریکا تا پیش از اینکه اقتصاد چین به جایگاه نخستین و بزرگ ترین اقتصاد جهان برسد می کوشد با ایجاد تنگناهای اقتصادی و به طور موازی تنگناهای امنیتی (از طریق تایوان) دولتمردان پکن را وارد بازی مورد نظر خود کند.

با آغاز جنگ در اوکراین و احتمال فرسایشی شدن آن، چینی ها حالا در برابر یک انتخاب سخت قرار داند؛ آنها می دانند واشنگتن زیرکانه از دهه ها قبل و در حالی که هنوز غول اقتصادی اژدهای زرد به طور کامل از چراغ جادو بیرون نزده بود، تمامی مسیرها و گذرگاه های تجارت دریایی چین را با نیروهای نظامی و پایگاه های خود در اطراف و اکناف جهان تحت نظر و اشراف نظامی قرار داده است.

برای همین، شی جین پنگ رییس جمهوری چین طرح ابتکاری "یک کمربند یک راه "را پیشنهاد داد و صدها میلیارد دلار در این طرح سرمایه گذاری کرده تا بتواند کریدورهای زمینی و ریلی را در کنار مسیرهای تجارت دریایی توسعه دهد تا در صورتی که واشنگتن بخواهد چین را از نظر تجارت دریایی در تنگنا قرار دهد، چینی ها مسیرهای موازی دیگری برای رساندن کالاهای خود به بازارهای جهانی داشته باشند.

ایالات متحده آمریکا اما در این زمینه نیز بیکار ننشست و با ناامن سازی کشورهای در مسیر این کریدورهای زمینی می کوشد، اجرای این طرح ابتکاری چین را به تاخیر انداخته و با مشکل مواجه کند.

بر همین اساس مقامات چینی اینک در یک دوراهی انتخاب قرار گرفته اند: کمک نظامی به روسیه برای تضمین عدم شکست مسکو در جنگ اوکراین در کنار کمک اقتصادی به ایران برای ادامه مقاومت در برابر فشارهای همه جانبه غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا یا ادامه سیاست کنونی که بر مبنای کم توجهی به منازعات نظامی- امنیتی- ژئوپلتیک به استثنای خط قرمز تایوان است.

چینی ها چندین دهه است که سر خو درا در لاک یک انزوا طلبی خودخواسته در زمینه بازیگری امنیتی در نظام بین الملل فرو برده اند و اولویت خود را توسعه اقتصادی و کار با غرب از منظر و دریچه اقتصاد قرار داده اند.

این سیاست چینی ها برای آنها بسیار سودآور بوده و اقتصاد آنها را به قدری بزرگ کرده که امروز چینی ها شریک اول اقتصادی دستکم دو سوم کشورهای جهان با اقتصادی 17 تریلیون دلاری و صادراتی 3500 میلیارد دلاری شده اند.

اما به نظر می رسد واشنگتن که  قدرت یابی مداوم چین را برای ادامه هژمونی خود خطرناک می بیند، اجازه ادامه این روند را نخواهد داد و دیر یا زود به سراغ چین و پایین کشیدن این کشور خواهد رفت، چون واشنگتن، پکن را در جایگاه جانشینی به عنوان رهبر اقتصادی جهان می بیند و ترکیب این کشور با روسیه و ایران به عنوان دو کشور با منابع غنی نفت و گاز و دارای قدرت نظامی و جایگاه ژئوپلتیک، می تواند یک بلوک قدرتمند جهانی را شکل دهد که همزمان با افول نظام تک قطبی جهانی، می تواند جایگزین خلاء حضور هژمونی در بخش های وسیعی از آسیا، اروپا و آفریقا شود و آمریکا را به حاشیه انزوا ببرد.

بنابراین همان طور که آمریکایی ها پس از نزدیک به 3 دهه بازی با روسیه در نهایت در زمین و خاک اوکراین به جنگ با روسیه رفتند، چینی ها نیز باید این را بدانند که واشنگتن دیر یا زود از طریق تایوان و دیگر ابزارهای خود از جمله ایجاد مزاحمت برای تجارت دریایی چین و.. به سراغ اژدهای زرد خواهد آمد و گلوگاه آن را خواهد فشرد.

متصلب شدن رقابت های ژئوپلتیک و قطب بندی ها در جهان کنونی نشان می دهد امکان بازیگری بین خطوط گسل برای کشورها روز به روز سخت تر می شود و کشورهای مهم دنیا باید دیر یا زود در معرض انتخاب های سخت قرار بگیرند و چینی ها نیز احتمالا به زودی مجبور به انتخاب شوند و روی این محاسبه فکر کنند که چه هزینه های اقتصادی باید برای تداوم حاکمیت چین یکپارچه و امنیت فردای خود بپردازند.

و نکته پایانی اینکه دولتمردان پکن می دانند حداقل از منظر یک سیاست عملگرایانه، ادامه مشغول بودن آمریکا به دو پرونده مهم روسیه و ایران، برای آنها خوب است و مانع تمرکز قدرت واشنگتن در جبهه چین می شود و بر این اساس دولتمردان چینی باید مطمئن شوند ایران و روسیه می توانند در برابر فشارهای همه جانبه جهان غرب به سرکردگی آمریکا همچنان مقاومت کنند.
 

 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200