صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۷۷۱۵۰
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۹ - ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ - 03 February 2023
واژه‌خانۀ عصر ایران

«کاستروئیسم» چه بود؟

در ایران سازمان چریک‌های فدایی خلق مهم‌ترین گروه انقلابی متاثر از کاستروئیسم بود.

  عصر ایران - واژۀ کاستروئیسم (Castroism) دلالت دارد به مشی سیاسی فیدل کاسترو و رفقا و پیروانش. کاستروئیسم نوع خاصی از انقلابی‌گری کمونیستی است. ترکیبی از ایدئولوژی کمونیسم و سنت انقلابی آمریکای لاتین، موجب پیدایش کاستروئیسم در نیمۀ دوم قرن بیستم شدند.

 جنبش انقلابی کوبا در سال 1953 آغاز شد.  این جنبش در آغاز ایدئولوژی روشنی نداشت و هدف آن فقط سرنگونی رژیم فاسد باتیستا بود. انقلاب کوبا در 1959 باتیستا را سرنگون کرد و از 1961 سمت و سوی کمونیستی پیدا کرد.

در واقع کاسترو پس از پیروزی انقلاب کوبا به مارکسیسم-لنینیسم روی آورد و آن را ایدئولوژی رسمی حکومت نوپای کوبا کرد.

در کاستروئیسم "مبارزۀ مسلحانه" و "جنگ داخلی" اهمیت ویژه‌ای دارند. این ویژگی‌ها ناشی از سنت انقلابی‌گری آمریکای لاتین بود که مبتنی بر مبارزه مسلحانه و جنگ داخلی بود. در انقلاب مکزیک با 2 میلیون کشته طی 10 سال، نمود ویژه‌ای داشت؛ وگرنه مارکس بیش از آنکه به مبارزۀ مسلحانه بها دهد، به شرایط تاریخی و عینی لازم می‌اندیشید.

  احتمالا پیروزی انقلاب چین در 1949، با تکیه بر جنگ داخلی، علاوه بر سنت انقلابی آمریکای لاتین، در روی آوردن کاسترو به انقلاب مسلحانه موثر بود.

  حکومت کاسترو در کوبا بیش از نکه به جاذبۀ حزب کمونیست بستگی داشته باشد به شخصیت کاریزماتیک کاسترو وابسته بود؛ زیرا در انقلاب کوبا، حزب کمونیست نقش مهمی نداشت و حکومت کاسترو نیز بر اساس حاکمیت حزب بوجود نیامد. به همین دلیل، انضباط آن مبتنی بود بر اصل رهبری فردی نه رهبری حزبی.

  کاستروئیسم برخلاف مائوئیسم فاقد نوآوری نظری در مارکسیسم بود و عمدتا از این حیث اهمیت داشت که یک روش انقلابی خاص بود. مطابق این روش، پیشاهنگان انقلابی به جای آن‌‌که در انتظار پیدایش شرایط "عینی" مارکسیستی و شرایط "ذهنی" لنینیستی برای یک انقلاب کامل‌عیار بنشینند، می‌‌باید این شرایط را با آغاز جنبش چریکی از جاهای حساس روستایی و کوهستانی بوجود آورند.

  به عبارت دیگر کاستروئیسم نیز مانند لنینیسم و مائوئیسم، روش یک انقلاب پیروزمند در یک کشور را به عنوان مدل برای انقلابیون کشورهای دیگر عرضه می‌کرد. این مدل در واقع متضمن کنار نهادن بسیاری از ایده‌های مارکسیستی و لنینیستی دربارۀ "مراحل انقلاب" بود.

  در مارکسیسم و مارکسیسم-لنینیسم بر "تحول طبقاتی" تاکید ویژه می‌شود و وقوع انقلاب تا وقتی که چنین تحولی صورت نگیرد، ناممکن قلمداد می‌شود. با این تفاوت که لنین "اراده‌گرا" بود و نقش تاریخی یک "حزب پیشرو" - متشکل از روشنفکران انقلابی – را در ایجاد آگاهی طبقاتی واجد اهمیت اساسی می‌دانست ولی مارکس به حزب پیشاهنگ اعتقادی نداشت.

  اما کاستروئیسم معطل در رسیدن "شرایط تاریخی عینی" نمی‌ماند و اعتقاد چندانی هم به حزب روشنفکران انقلابی پیشرو و آگاهی‌بخش نداشت، بلکه انقلاب را یک "جنگ چریکی طولانی" می‌دانست که از نظر سیاسی از "فلاکت اجتماعی" (بخصوص در میان دهقانان) و "احساسات ضد آمریکایی" (بخصوص در میان روشنفکران) مایه می‌گیرد.

  کاسترو و چه‌گوارا افرادی متعلق به طبقۀ متوسط و بریده از طبقۀ خود بودند که به تحقق منافع محرومان جامعه می‌اندیشیدند. اما شکست جنگ چریکی چه‌گوارا در بولیوی و ناکامی دو سازمان بین‌المللی که به پیشگامی کوبا در 1966 بوجود آمد (سازمان همبستگی آمریکای لاتین و سازمان همبستگی آسیا-آفریقا-آمریکای لاتین) و وابستگی اقتصادی و سیاسی کوبای کاسترو به اتحاد جماهیر شوروی، از جاذبۀ کاستروئیسم کاست.

  با این حال تکیه کاستروئیسم بر مبارزۀ مسلحانه در دهه‌های 1960 و 1970 در آمریکای لاتین و جهان سوم، همچنان جذابیت داشت و کاستروئیسم از این حیث پیروان زیادی در بین انقلابیون در گوشه و کنار جهان داشت.

  در بین جنبش‌های انقلابی تندروی آمریکای لاتین و آسیا، اندیشه‌های چه‌گوارا و و نیز دومین "اعلامیۀ هاوانا" در 1963 محبوبیت بسیاری داشتند. در آن اعلامیه، کاسترو مردم آمریکای لاتین را به جنگ‌های چریکی بر ضد حکومت‌هایشان فرا خوانده بود.

   در ایران سازمان چریک‌های فدایی خلق مهم‌ترین گروه انقلابی متاثر از کاستروئیسم بود؛ اگرچه لنینیسم در ایدئولوژی فداییان خلق پررنگ‌تر از لنینیسمِ موجود در اندیشه‌های کاسترو و چه‌گوارا بود. به هر حال نهضت ناکام سیاهکل در سال 1949، کپی‌برداری آشکار فداییان خلق از روش انقلابی کاسترو (یعنی شروع مبارزۀ مسلحانه از مناطق روستایی) بود.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200