همشهری نوشت: امسال سال تحصیلی دانشگاهی ملتهب و ناآرام آغاز شد. برخی دانشگاهها همسو با اعتراضاتی که پس از فوت «مهسا امینی» شکل گرفت، فضای ناآرام و متشنجی را تجربه کردند.
یکسو دانشجویان و سوی دیگر دانشجویان بسیجی، محیط دانشگاه را 2دسته کردند و 2گروه هم مطالبات و خواستههای متضاد با یکدیگر دارند. مطالباتی که منجر به درگیری میان آنها شده، این بار متفاوت از اعتراضات شکل گرفته در سالهای گذشته است.
طی هفتههای اخیر شعارهای کاملا متفاوتی از اعتراضات دانشجویی رونمایی شده که ولخرجی در بهکار بردن شعارهای تند و آشکار جنسی، نماد بارز آن است! شعارهایی که از یکسو موجب برانگیخته شدن خشم جامعه ولایی شده و از سوی دیگر پرسشی است برای چهرههای دانشگاهی، کارشناسان اجتماعی و سیاسی؛ اینکه چرا این بار دانشجویان فحاشی میکنند و اعتراضات دانشگاهی پر شده از شعارهایی با خشونت و تحقیر جنسی. هر چند که جامعهشناسان دلایل متعددی را برای این مسئله مطرح میکنند، اما در عین حال تأکید دارند که در اعتراضات دانشجویی روزهای اخیر تنها همین بیادبیها و فحاشیها روایت و بازنمایی میشود؛ درحالیکه بدنه اصلی مطالبات این نسل دغدغههایی است که هنوز شنیده نشده. آنها تأکید میکنند که چهره ساختن از اتفاقات دانشگاه با برچسب فحاشی یعنی درست نفهمیدن مسئله.
سرچشمه فحاشی دانشجویی کجاست؟
اینکه چرا دانشجویان معترض فحاش شده یا از فضای فرهنگی محیطهای دانشگاهی فاصله گرفتهاند، طی این مدت مباحث متعددی را بهخود اختصاص داده است؛ هر چند که جامعهشناسان معتقدند پیش از اتهام بیاخلاقی و برچسب فحاشی به دانشجویان، باید انگشت اتهام را به سمت کسانی گرفت که طی دهه اخیر بودجههای نجومی فرهنگی - تبلیغی گرفتهاند، اما در عمل کاری برای اعتلای فرهنگی و تبلیغ اسلام انجام ندادهاند.
آنها فحاشی در محافل یا مطرح شدن الفاظ ناپسند از سوی برخی چهرههای معروف، حتی استفاده از الفاظ جنسی از سوی یک استاد دانشگاه در برنامه زنده تلویزیونی را در ترویج این خشونتهای کلامی مؤثر میدانند که به جمعیت دانشجویان هم انتقال یافته است، اما این همه آن چیزی نیست که باید درنظر گرفت.
محمدرضا مرادیطادی، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی،از دست رفتن پایگاه اجتماعی را هم در بروز چنین خشونتهای کلامی مؤثر میداند و میگوید:«افراد و اقشار مختلف هیچ نمایندهای در سطوح مختلف قدرت سیاسی ندارند،شنیده نمیشوند، نادیده گرفته میشوند و حداقل مطالباتشان بیپاسخ میماند؛ اینها سوژههایی آکنده از نفرت و خشم هستند که در همین دعواهای معمول میان 2نفر، میتوانند ناگاه منفجر شوند و چشمها را ببندند و دهان را بگشایند و آنچه نباید بگویند را بگویند. اساساً شعار و شورش معلول است و باید علتهای زاینده آن را از بین برد.»
نکتهای که حسین ایمانیجاجرمی، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران هم تأیید میکند و به همشهری میگوید: «هر کنشی نیازمند یک سازمان، ضوابط و سازوکار است. در دانشگاهها نهادهایی در اینباره فعال بودند،اما به دلایل مختلف که شاید مهمترین آن کرونا باشد، فعالیت این نهادها متوقف شد یا تحلیل رفت. این مسئله میتواند یکی از عوامل بروز بینظمی بر فضای عمومی دانشگاهها نه صرفا در میان دانشجویان باشد.»