قورباغههای میکروهیلید یا قورباغههای دهان باریک، یقینا معروفترین و جذابترین گونه قورباغههای دنیا نیستد ولی در بین متخصصان و محققان، حسابی آشنا و جذابند؛ باید این نکته را در نظر داشت که تا ماه می سال 2015 بیش از 570 گونه از این قورباغهها در آفریقا، ماداگاسکار، قاره آمریکا و آسیا به صورت پراکنده زندگی میکنند. البته تحقیقات اخیر گروهی از محققان حکایت از آن دارد که این قورباغهها نیز مانند بسیاری از حیوانات، وقتی با آنها بیشتر آشنا میشوید، جذابیتهای فراوانی دارند.
شاید حیرتزده شوید اگر بدانید که قورباغههای میکروهیلید در پرو، هند، سریلانکا و شاید هر گوشه دیگری از دنیا، ارتباط دوستانه و خوبی با عنکبوتهای غولپیکر برقرار کردهاند. یکی از اولین مباحث مطرح شده درباره این پدیده، به سال 1989 توسط کروکرفت و هامبلر بر میگردد. با توجه به ارتباط نزدیک و دوستانه گونهای از قورباغه به نام قورباغه خالخالی آوازخوان (Chiasmocleis ventrimaculata) و رتیل ترافوسید حفره دار (از خانواده عنکبوتها با نام علمیXenesthis immanis ) در منطقهای در جنوب شرقی پرو، محققان پیشنهاد کردند که این نوع رتیل (که در دستهبندی خانواده عنکبوتها قرار میگیرد) و قادر به کشتن و خوردن قورباغههایی در این ابعاد است، با بهرهگیری از نشانههای شیمیایی، با قورباغهها ارتباط برقرار کردهاند. در برخی مواقع مشاهده شده که عنکبوتهای جوان، قورباغهها را میگیرند، حتی قورباغه را وارد دهانشان کرده و آنها را بررسی میکنند و سپس بدون آنکه آسیبی به قورباغه بزنند، آن را رها میکنند. قورباغههای میکروهیلید هم احتمالا به خاطر سموم موجود در پوستشان، بدمزه و ناخوشایند هستند و احتمالا این توجیه خوبی برای آغاز ارتباط دوستانه بین این دو موجود باشد.
کروکرفت و هامبلر در سال 1989 به این نکته اشاره کردند که قورباغه میکروهیلید از زندگی در نزدیکی عنکبوتها سود میبرد؛ چرا که میتواند از بقایای غذای عنکبوتها که معمولا بیمهرگان کوچک جثه هستند، تغذیه کند. در عین حال قورباغه با زندگی در نزدیکی عنکبوتها، از محافظت و مراقبت آنها نیز بهرهمند خواهد شد. چرا که قورباغههای کوچک طعمههای خوبی برای مارها و بندپایان بزرگ هستند. هانت در سال 1980 به این نکته اشاره کرده بود که عنکبوت هم از زندگی قورباغه درکنارش سود میبرد؛ چرا که قورباغههای میکروهیلید متخصص خوردن مورچهها هستند و مورچهها از بزرگترین دشمنان تخمهای عنکبوتها به شمار میآیند. در نتیجه قورباغههای میکروهیلید با خوردن مورچهها، بهصورت غیرمستقیم در حفاظت از تخم عنکبوتها وارد عمل میشوند که این نکته بسیار جالبی است.
جولین چاکانی در گزارش کارشناسی ارشد منتشر نشده در سال 2002 به بررسی ارتباط مشاهده شده بین قورباغههای خال خالی آوازخوان با دو گونه از ترافوسیدها در پرو پرداخته است. چاکانی نتوانسته این دوگونه عنکبوتها را شناسایی کند ولی به این نکته اشاره کرده که شناسایی کروکرافت و هامبلر در سال 1989 درباره عنکبوت (رتیل X. immanis ) احتمالا اشتباه بوده؛ چرا که این گونه از عنکبوتها در پرو زندگی نمیکنند. در عین حال سطح پشتی گونه رتیل X. immanis بهرنگ صورتی براق است ولی عنکبوتهایی که چاکانی مشاهده کرد، به رنگهای مشکی پررنگ و یا کمرنگ با موهای قرمز رنگی برروی شکمهایشان بود. این عنکبوتهای سیاه ممکن است گونه جدیدی از پامفوبتئوس باشند که محلیها آنها را عنکبوت جوجه مینامیدند ( به این دلیل که یک بار یکی از این عنکبوتها یک جوجه را ربوده است) ولی واقعیتی که چاکانی درباره دو گونه از عنکبوت پرویی تارانتولا مشاهده کرد، حکایت از آن داشت که قورباغههای آوازهخوان با بیش از یک گونه از عنکبوتهای گونه تارانتولا ارتباط دوستانه برقرار کردهاند.
چاکانی پوست یک قورباغه آوازهخوان را برروی بدن قورباغه دیگری (قورباغه استوایی دشتی Leptodactylus andreae، از گونه لپتوداکتیلید )که به نظر میرسید ارتباط دوستانه خاصی با گونه عنکبوت تارانتولا ندارد، کشید و مشاهده کرد که عنکبوت به سادگی قورباغه را خورد. در ادامه چاکانی از یکی دیگر از گونههای مشابه قورباغه( Adenomera andreai ) استفاده کرد و عنکبوت پس از آنکه پوستی که روی تن قورباغه قرار داده شده بود را کشید، خود قورباغه را بررسی کرد ودر نهایت آن را سالم و بدون آسیب رها کرد. در نتیجه این اثباتی بر این فرضیه است که عنکبوت تارانتولاس، بعد از دریافت برخی نشانههای شیمیایی، قورباغههای دوست را تشخیص میدهد.
در سال 2008 نیز سیلیوال و راویچاندران گزارش دیگری درباره ارتباط قورباغه میکروهیلید و عنکبوت در جزیره رامشواران (درسواحل جنوب شرق هند) منتشر کردند. در این گزارش به این نکته اشاره شد که در ابتدا با دیدن اینکه عنکبوت درختی تارانتولا Poecilotheria و قورباعه میکروهیلید Kaloula taprobanica هر دو از یک سوراخ روی یک درخت خارج شدند، متوجه یک ارتباط غیرمعمول بین این دو موجود شدند و سپس با دقت رفتارهای آنها را مورد بررسی قرار دادند. مشاهدات آنها بدین ترتیب بود که عنکبوت بدون آنکه تمایلی به خوردن قورباغه داشته باشد، در نزدیکی هم زندگی می کردند (البته باید درنظر داشت که عنکبوتهای غولپیکر در صورتی که شرایط اجازه دهد، از قورباغههای کوچک و معمولی تغذیه میکنند) و عنکبوت Poecilotheria نیز یک گونه بزرگ و تهاجمی از عنکبوتهای تارانتولا است که قادر به کشتن و خوردن قورباغههای کوچک است.
اخیرا کاروناراتنا و آمارسینگ نیز در سال 2009 گزارشی را درباره ارتباط نزدیک بین قورباغه میکروهیلید Ramanella Naggoi و رتیل ترافوسید Poecilotheria ornata در سریلانکا منتشر کردند. این گونه قورباغه و رتیل نیز در یک سوراخ مشترک در درخت با هم زندگی میکنند و در خانه آنها تعدادی تخم یا بچههای عنکبوت و همچنین تخم یا بچههای قورباغه نیز مشاهده میشود. در این مقاله در عین حال به گزارش مبهم منتشر شده توسط جی. میلر در سال 2003 نیز اشاره شده که در آن قورباغه میکروهیلید در آمریکای جنوبی (بولیوی) ارتباط صمیمانهای با رتیل ترافوسید Xenesthis immanis داشته .
مقالات مختلفی که اخیرا درباره ارتباط دوستانه قورباغه میکروهیلید و عنکبوت تارانتولا منتشر میشود، نمونهای از همسفرگی هستند. همسفرگی، پدیدهای است که در آن دو گونه جانوری رابطهای را ایجاد میکنند که تنها برای یکی از دوطرف سودمند است ولی برای گونه دوم هیچ هزینه یا سودی ندارد. مثلا اگر یک خفاش کوچک و حشرهخوار در پشت بام خانه شما زندگی کند، این خفاش از خانه شما سودمند خواهد شد ولی شما چیزی عادیتان نمیشود و البته حضور خفاش هیچ هزینهای برای شما به همراه نخواهد داشت. پس اگر این قورباغههای میکروهیلید و عنکبوتها یک ارتباط همسفرگی داشته باشند، تصور میکنم این طور تصور میشود که قورباغهها به لطف ارتباطشان با عنکبوتها، از شر شکارچیانشان در امان خواهند بود ولی عنکبوتها درعوض، چیزی عایدشان نخواهد شد.
البته همانطور که تا به اینجا دیدهایم، نشانهها حکایت از آن دارند که مسائل پیچیدهتر از این هستند. قورباغهها از ارتباط با این عنکبوتهای بزرگ سود میبرند و از خطر شکار شدن توسط مارها در امان میمانند که این به لطف حضور عنکبوت داستان ماست. مخصوصا اینکه در سریلانکا، عنکبوتها، مارها، مارمولکها، مانتیدها و دیگر شکارچیان قورباغه به وفور یافت میشوند که معمولا در سوراخ درختهایی که عنکبوتهای تارانتولا در آن زندگی میکنند از این موجودات خبری نیست.
کاروناراتنا و آمارسینگ در گزارش خود در سال 2009 به این نکته اشاره کردند که بارها شاهد آن بودند که در هنگامی که یک گونه مارمولک، سعی داشته تا تخمهای قورباغه که در خانه مشترک قورباغه و عنکبوت در سوراخ درخت است را بخورد، عنکبوت Poecilotheria به مارمولک حمله کرده است. از سوی دیگر باقیمانده غذاهای عنکبوت، بهمنزله غذا برای بچه قورباغه ها بوده و خود قورباغهها هم از حشرات کوچک تغذیه میکنند و این از دیگر فواید زندگی در کنار عنکبوتهای غولپیکر برای قورباغههاست. از سوی دیگر سود عنکبوتها از این همزیستی در این است که قورباغهها ، مورچههایی که ممکن است به تخم عنکبوت حملهور شوند را میخورند. چرا که به خاطر ریز بودن جثه مورچهها، مقابله با آنها برای عنکبوتها سخت خواهد بود و از همین رو در مقابل مورچهها درماندهاند.
در نتیجه هم قورباغهها و هم عنکبوتهای تارانتولا از زندگی مشترک و ارتباط با یکدیگر سود میبرند و اگر اینگونه باشد، نمیتوان ارتباط آنها را همسفرگی دانست و باید آن را همزیستی نامید. همزیستی پیچیدهتر از همسفرگی است و بدین معناست که هر دو گونه از ارتباط با یکدیگر سودمند بوده و حتی به یکدیگر وابسته هستند.
این احتمال وجود دارد که اوضاع بدین ترتیب پیش برود ولی هنوز هیچ نشانهای موجود نیست که قورباغهها و عنکبوتها، بتوانند بدون یکدیگر زنده بمانند. در عکس زیر میبینید که دستهای از عنکبوتها در حال غذارسانی به یک قورباغه هستند و در عین حال قورباغه نیز از هرگونه خطر تهاجمی در امان است.
همانطور که گفته شد، واقعیت این است که ارتباط متقابل مذکور دستکم در دو قاره، بین قورباغهها و عنکبوتها دیده شده و در بین گونههای متمایزی از این دو جانور رخ میدهد و این نشان میدهد که این ارتباط بیش از یک بار تکامل یافته و حتی ممکن است گستردهتر از آنچه تصور میشود باشد و باید رفتارهای دیگر در گونههای دیگر نیز مورد بررسی قرار بگیرند؛ در عین حال، نشانههای نیز وجود دارد که طبق گفته پاول در سال 1984،حاکی از آن است که این همزیستی فقط به قورباغههای میکروهیلید با عنکبوتها منتهی نمیشود و نوع دیگری از قورباغه به نام Tungara frog Engystomops pustulosus و تارانتولاس در مکزیک نیز چنین همزیستی مشابهی را تجربه کردهاند؛ جالب اینجاست که این گونه قوربانه، میکروهیلید نیست و یک نوع لپتوداکتیلوید است.
منبع: خبرآنلاین