سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخم هایی که نشمردهایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
خدایش بیامرزد
از پند و اندرزهای سعدی و مولانا و دیگر شعراهم انتخاب داشته باشین
قیصر امین پور کم نظیره
یادش گرامی
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود