صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۵۴۰۶۹
تعداد نظرات: ۲۰ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۷ - ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - 19 August 2022

10 دلیل در رد ادعای کودتا نبودن 28 مرداد/ واقعا کودتا بود

اگر فرمان شاه در برکناری مصدق قانونی بود چه نیاز به ترک شهر و دیار؟ آیا ناصرالدین‌شاه هم پس از عزل امیر کبیر ممالک محروسه ایران را ترک کرد؟!

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 69 سال پس از کودتای 28 مرداد 1332 که به سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق و تغییر فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران انجامید همچنان کسانی در مقام توجیه ادعا می‌کنند آن اتفاق ذیل عنوان «کودتا» نمی‌گنجد. البته شمار چنین مدعیانی در داخل رو به کاهش نهاده و صدا‌ و سیما هم دیگر مانند سابق و برای طرح چنین موضوعی تریبون به فرزند آیت‌الله کاشانی نمی‌دهد تا بگوید واقعه بود، کودتا نبود.


   با این وصف حساب آنان که «قیام ملی» می‌دانند هم روشن است وقتی شعبان جعفری هم در خاطرات خود اصرار دارد بگوید تا بعدازظهر 28 مرداد در زندان بوده تا از اتفاقات قبل از آن اعلام برائت کند.


10 دلیل زیر برای آن است که ثابت کنیم بله، کودتا بود و اگر مطالب پیشین نویسنده با همین مضمون را خوانده‌اید و مکرر جلوه می‌کند بر او ببخشایید که وقتی مدعیان، همه ساله ادعای خود را تکرار می‌کنند تا از کابوس آن برهند چاره ای جز تکرار در پاسخ نیست زیرا دلایل در گذر زمان تغییر نمی‌کند. بیشتر می‌شود که کمتر نه.

1. ایرج امینی فرزند دکتر علی امینی می‌گوید: «‌در صورتی می‌توان آن رویداد را کودتا دانست که نظامیان به قدرت می‌رسیدند و شاه را برکنار می‌کردند. در حالی که شاه همچنان درقدرت بود.»


   با این حساب چرا واقعه سوم اسفند 1299 را کودتا می‌دانیم که سید ضیاء‌الدین طباطبایی را به قدرت رساند و بعد از صد روز دولت را تحویل رضا‌خان داد .هر دو نیز با افتخار از کلمه «کودتا» استفاده می‌کردند و آن را گریز‌ناپذیر می‌دانستند .

   در حالی که هیچ یک از دو عامل اصلی کودتا سلطان احمد شاه قاجار را از اریکۀ سلطنت به زیر نکشیدند و 5 سال بعد مجلس موسسان رای به انقراض سلطنت قاجار داد. با تعریف آقای امینی که عمویشان در روزهای کودتا وزیر دربار شاه بود سوم اسفند 1299 هم واقعه یا رویداد است نه کودتا!

  تعریف مصطلح کودتا «‌دخالت نظامیان در سیاست و کنار زدن رأس قدرت» است. مگر نظامیان دخالت نکردند و مصدق را از رأس قدرت کنار نزدند؟

2. محمد قائد در کتاب خواندنی «ظلم، جهل و برزخیان زمین‌» می‌نویسد: «کسانی استدلال می‌کنند کودتایی در کار نبود و نخست‌وزیر از سوی شاه برکنار شد که اتفاقی عادی در حکومت و سیاست است. اما این حرف تنها هنگامی قابل دفاع است که شاه نگریخته بود. اسدالله علم در سال 1352 در مقاله‌ای در روزنامه کیهان نوشت: شاهنشاه برای حفظ نظم از کشور خارج شدند ولی روایت شده که روز 25 مرداد وقتی شاه می‌خواست از کلاردشت به رامسر برود و با هواپیما ایران را ترک کند کسانی از مردم محل کوشیدند او را دستگیر کنند و تحویل پاسگاه ژاندارمری دهند. شاه پس از آن هرگز به کلاردشت پا نگذاشت».

3. اگر برکناری نخست‌وزیر در غیاب مجلس (که با رفراندوم منحل شده بود) امری قانونی و عادی بود چه نیاز به نقشه و استقرار تانک بود؟

   شاه خود در آخرین کنفرانس مطبوعاتی به مناسبت سالگرد 28 مرداد و در 26 مرداد 1357 و در گرماگرم تظاهرات و اعتراضات گفت:

   «‌من اتفاقا تابستان در سعد آباد زندگی می‌کردم. خبرهایی که می‌رسید حکایت از نقشه‌هایی می‌کرد که توسط توده‌ای‌ها و کمونیست‌ها طرح شده بود. برای حفظ این محل 4 تانک مامور شده بود که حتما قبل از وقایع بیست و پنجم امرداد تانک‌ها برای حفظ مقر آن دولت یاغی منتقل شدند. من خودم شخصا کلاردشت بودم و از دور ناظر جریانات. پس از تفکر زیاد نقشه‌ای کشیدیم که اگر دولت وقت فرمان قانونی پادشاه مشروطه ایران را اجرا نکند با ترک کشور مردم ایران را مختار به اتخاذ رویه مطابق میل‌شان کنیم.»

   اگر فرمان برکناری مصدق قانونی بود چه نیاز به ترک شهر و دیار؟ آیا ناصرالدین‌شاه هم پس از عزل امیر کبیر ممالک محروسه ایران را ترک کرد؟!

 

                   آگهی‌های کلیشه‌ای و شبیه به هم سالگرد کودتا در روزنامه اطلاعات 28 مرداد 1357

4. استدلال قانونی بودن برکناری نخست‌وزیر مبتنی بر انحلال مجلس است در حالی که رفراندوم انحلال را نیز غیر قانونی می‌دانند. اگر همه پرسی انحلال مجلس هفدهم غیر‌قانونی بود چرا شاه دستور نداد همان مجلس هفدهم به کار خود ادامه دهد و نمایندگان معترض به مجلس نرفتند؟

  اگر قانونی بود و به استناد آن که دیگر مجلسی نبود تا امکان عزل نخست‌وزیر را داشته باشد چرا شاه فرمان عزل را نیمه‌شب صادر کرد؟ در واقع کودتای اول، 25 مرداد انجام شد که با هوشیاری مصدق شکست خورد و کودتای دوم 28 مرداد صورت پذیرفت که با دخالت خارجی پیروز شد. اگر عزل نخست‌‌وزیر در غیاب مجلس از حقوق پادشاه بود چرا ساعت یک بعد از نیمه شب با 4 کامیون نظامی و دو جیپ ارتش و یک زره‌وش فرمان عزل را ابلاغ کردند؟

  هنر مصدق این بود که با قید ساعت، رسید داد و در همان حال دستور توقیف و خلع سلاح آورنده فرمان را صادر کرد تا بعدها نتوانند ادعا کنند که در شرایط عادی فرمان را ابلاغ کرده‌اند و کودتا نبوده است.

5. برخی مدعی‌اند در واقع با رد فرمان شاه این مصدق بود که کودتا کرد و شاه به همین خاطر برای حفظ جان خود ناگزیر از فرار شد و دولت 25 تا 28 مرداد کودتایی است و 28 مرداد یک «ضد کودتا» بود برای باز گرداندن حکومت قانون و نجات کشور از دست کمونیست‌ها.

   این همان اتهامی است که مصدق را به خاطر آن محاکمه و تبعید کردند و تا پایان عمر در حصر گذاشتند و دکتر فاطمی را به همین اتهام اعدام کردند.

   اما از دو حال خارج نیست: یا شاه، رفراندوم انحلال مجلس هفدهم را قانونی می‌دانست که باید به رأی مردم تمکین می‌کرد و منتظر تشکیل مجلس جدید می‌ماند و بر پایه آن دولت را هم تحمل می‌کرد و اگر نمی‌دانست چرا فرمان انتخابات مجلس هجدهم را صادر کرد در حالی که قبول همه‌پرسی مستلزم ابقای دولت مصدق هم بود.

  مصدق یک حقوق‌دان زیرک و بین‌المللی بود. با نوع سؤال رفراندوم دولت و مجلس را به هم پیوند داده بود و قبول رفراندوم یعنی هم انحلال مجلس و هم ادامه کار دولت و نپذیرفتن آن هم به این معنی که مجلس هفدهم اعتبار دارد و عزل نخست‌وزیر را باید مجلسی انجام دهد که از نظر شاه مشروع بوده و در هر دو حالت فرمان عزل مردود بود.

   زیرا اگر مجلس داشتیم که غیر مجلس نمی‌توانست فرمان عزل بدهد و اگر نداشتیم یعنی نتیجه رفراندوم – هم انحلال مجلس و هم ادامۀ کار دولت - را قبول کرده بود.

  در متن سؤال همه‌پرسی دقت کنید:

   «‌اگر با این دولت و نقشه و هدف آن موافق هستید رای به انحلال مجلس بدهید تا مجلس دیگری تشکیل شود که بتواند در راه تامین آمال ملت با دولت همکاری کند و اگر با ادامه وضع کنونی مجلس موافقید تا دوره هفدهم سپری شود و دولت دیگری روی کار بیاید که با این مجلس همکاری کند رای مخالف به انحلال مجلس بدهید».

   پس مردم فقط به انحلال مجلس 17 رای ندادند. در واقع به ادامه دولت مصدق هم رای دادند و عزل او کودتا علیه مردم بود.

6. مخالفین می‌گویند مصدق می‌دانست که چنانچه مجلس 17 را منحل نکند و حسین مکی به عنوان ناظر مجلس به بانک مرکزی راه یابد موضوع چاپ اسکناس بدون پشتوانه لو می‌رود و آن گاه نخست‌وزیر را به صورت قانونی برکنار می‌کردند. بنا‌براین پیش‌دستی کرد و ترجیح داد زودتر و قهرمانانه و مظلومانه و با کودتا کنار برود نه به صورت قانونی و بعد‌تر.

   مصدق تلویحا این موضوع را انکار نمی‌کرد و می‌گفت نمی توانسته امید‌های یک ملت را به مجلسی بسپارد که نماینده واقعی آنان نبود. یکی از هنرهای سیاست مداران پیش‌دستی است و اگر هم پیش‌دستی کرده باشد کار بدی نبوده است. ضمن این که در آن مقطع گریزی از چاپ اسکناس نبود و لو رفتن قضیه تورم زا بود.

7. مخالفان مصدق معتقدند اگر در 30 تیر 1331 احمد قوام مانده بود مسیر کشور متفاوت می‌شد. آنها و بسیاری دیگر قوام را به عنوان سیاست‌مداری باهوش و معتبر قبول دارند. پس داوری درباره قانونی بودن فرمان عزل را به او می‌سپاریم.

احمد قوام 4 سال قبل‌تر و در 26 اسفند 1328 در نامه ای به محمد‌رضا شاه و در واکنش به فراخوان مجلس موسسان نوشته بود:

   «قانون اساسی طبق اصل 44 متمم، شخص پادشاه را از مسؤولیت مبرا دانسته و در نتیجه همین عدم مسؤولیت است که تمامی موادی که مربوط به فرماندهی کل قوا و عزل و نصب سفرا و اعلان جنگ و صحه امضای فرامین و آنچه از این قبیل است عموما دارای جنبه تشریفاتی می‌گردد و این حقوق فقط و فقط ناشی از ملت ایران است.»

8. اگر کودتا نبود و یک واقعه و رویداد داخلی و عادی بود چرا سال‌ها بعد مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه دولت بیل کلینتون و به منظور امکان گفت‌و‌گو با رییس جمهوری وقت ایران – سید محمد خاتمی – در نشست سازمان ملل و در جریان سخنرانی خود در 17 مارس سال 2000 به خاطر «‌دخالت‌های آمریکا در براندازی دولت دکتر محمد مصدق در سال 1953» ابراز تأسف کرد؟ بابت یک موضوع داخلی در ایران؟

9. اگر کودتا نبود چرا کارشناسان و پژوهش‌گران خارجی بار‌ها از واژه کودتا استفاده کرده‌اند؟

   مارک گازیوروسکی یکی از شناخته‌شده‌ترین پژوهش‌گران در زمینه کودتا‌ی28 مرداد است. اساسا عنوان کتاب او «‌مصدق و کودتا در تهران» است.

  او به صراحت می‌نویسد: «سیا با کمک محدود انگلستان، به طراحی و کمک مالی و هدایت کودتا پرداخت. آنان فضل‌الله زاهدی را به عنوان رهبر ظاهری کودتا انتخاب کردند و شاه را متقاعد ساختند زاهدی را بپذیرد و از کودتا حمایت کند».

10. اگر عزل مصدق امری عادی بود شاه با اکراه بسیار آن را انجام نمی‌داد. به احتمال بسیار زیاد متن برکناری را خود شاه ننوشته بلکه تنها کاغذ سفیدی را امضا کرده و دکتر مصدق هم از نزدیک بودن سطور پایانی متن گفته بود که نشان می‌داد بعد از امضا نوشته شده است.

  ثریا اسفندیاری بختیاری در کتاب خاطرات خود نوشته است: «‌در رم شاه به من گفت باید صرفه جویی کنیم چون به اندازه کافی پول برای خرید مزرعه در آمریکا هم نداریم.» همین نشان می‌دهد شاه بعد از فرار در 26 مرداد آماده تشکیل زندگی تازه ای همراه ثریا در آمریکا بوده و سلطنت را در واقع تمام شده می دانسته و همین که جان خود را نجات داده بود راضی بود.

   ممکن است گفته شود مصدق با رد فرمان عزل کودتا کرد ولی با این فرض نادرست هم باز سلطنت شاه تمام شده بود. چندان که فاطمی درخواست اعلام جمهوری می‌کند و مصدق نمی‌پذیرد و می‌گوید من قرآن مُهر کرده‌ام که به سلطنت وفادار باشم و شورای سلطنت تشکیل می‌دهد.

   به این اعتبار سلطنت آغاز شده در 25 شهریور 1320 در 25 مرداد 1332 به پایان می‌رسد و در آن 4 روز ایران شاه نداشته کما این که در سفارت ایران در رم کارمندان حاضر به سرویس دهی به او نمی‌شوند و تنها یک نفر ریسک می‌کند و اتومبیل خود را دراختیار وی قرار می‌دهد و بعد البته صدها برابر پاداش می‌گیرد.

   دوره جدید از 29 مرداد یا 31 مرداد شروع می‌شود. در این باره هم می‌توانند بگویند با کودتای غیر قانونی در 25 مرداد ناگزیر از ترک سلطنت شد و در پی «قیام ملی» مردم بازگشت. اگر این فرض را درست بدانیم و دخالت خارجی را هم با عنوان کمک برای روی کار نیامدن کمونیست‌ها توجیه کنیم بسیار خوب! این دورۀ جدید ناشی از قیام ملی و به کرسی نشستن خواست ملت برای کنار زدن دوبت مصدق و دفع کمونیست‌ها باید با شور و سرور و با دموکراسی شروع می‌شد نه با سرکوب! دراین حالت چه نیاز به دست‌گیری و تبعید مصدق و روشن فکران و ایجاد فضای امنیتی بود؟ چندان که دکتر اسلامی ندوشن نوشته تهران و ایرانی که در بازگشت از سفر فرانسه برای تحصیل دیدم آن تهران و ایران قبل نبود و به وضوح جامعه دل‌مرده شده بود. یعنی به خاطر تغییر عادی نخست‌وزیر که بارها رخ داده بود؟

  یادمان باشد ژنرال پرویز مشرف که با کودتا قدرت را در پاکستان در دست گرفت « کودتا» را انکار می‌کرد و می گفت:«‌آیا حزبی را منحل یا نشریه‌ای را توقیف کرده ام؟ وقتی سیاسیون و روزنامه نگاران همچنان فعال هستند و با هیچ یک برخورد نکرده‌ام و خونی از بینی کسی نریخته یعنی نام این انتقال قدرت را نباید کودتا بگذارید.»

   حتی اگر آنچه در 28 مرداد اتفاق افتاد «واقعه» یا «رویداد سیاسی» بود نه کودتا رفتارهای پس از آن اما به اذعان همه کودتایی بود.

   این استدلالات را می توان ادامه داد اما متن را طولانی می‌کند. از جمله این نکته که گفته می شود اسناد عملیات ماه اوت 1953 به خاطر کمبود جا دور ریخته شده و در بریتانیا با وجود گذشت دو دوره سی‌ساله بر خلاف سنت رایج اسناد منتشر نمی‌شود در حالی که دست‌رسی به دیگر اسناد برای دکتر مجید تفرشی سند‌پژوه ایرانی فراهم است.


   بر این دلایل 10 گانه موارد متعدد دیگر را هم می‌توان افزود از جمله این که اسدالله عَلَم در خاطرات خود از لفظ کودتا استفاده می‌کند. از عَلَم وفادارترند منکران کودتا؟!

----------------------

* تصویر آگهی‌‌های روزنامۀ سال 1357 برگرفته از کانال آقای حمید‌رضا عابدیان

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۳۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۵:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
د آخه یا کامت ها رو ببندید یا اگر نظر می دیم حداقل بنویسید در حال بررسی یا غیر قابل انتشار. از صبح تا حالا یعنی در مورد یک موضوع به این اهمیت که خودتون می فرمایید هر سال محل اختلافه یک نظر هم نیومده؟
مرحوم مدرس در انتخابات در تهران رای اول بود. بعد از اتمام یک دوره مجلس در دوره بعد رای او 0 اعلام شد. گفت گیرم من اینقدر بد نمایندگی کردم که همه موکلین بهم بی اعتماد شدند . اینقدر آدم بدی بودم که خانواده ام هم به من رای ندادند. پس اون یک رای که خودم به خودم دادم چی شد؟ حالا شده حکایت ما. گیرم هیچکس کامنت نداده. اون یه کامنتی که من صبح گذاشتم کجا است؟
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
آقای خدیرعزیز، اگر شاه نمیتوانسته نخست وزیر را عزل کند و نهایتا باید تا تشکیل مجلس جدید صبر میکرد، آیا مصونیت جانی در برابر نخست وزیر وقت را داشت؟ آیا مصدق، شاه را دستگیر نمیکرد؟ آیا شاه توهم زده بود که جانش در خطر است؟ ممنون میشم که راهنمایی بفرمایید.
ناشناس
۱۳:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
این جور بحثها با این جور نوشته ها فقط لوث میشه
میترا
۱۳:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
هرکه تنها به قاضی رَوَد، راضی برگردد
قابوسنامه
فرهاد راد
۱۳:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
کودتا از پایین به بالاست؛ نه از بالا به پایین
دلایل احساسی و عاطفی و غیرمستند واقعیت تلخ اتفاق افتاده را تغییر نمی دهند!
ناشناس
۱۳:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
امثال علم شاه را بدبخت کردند
ناشناس
۱۱:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
مصدق الدوله به قانون اساسی مشروطه بی اعتنایی کرد و از حکم سلطان سر باز زد.این تاریخ واقعیه این مملکته
ناشناس
۱۱:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
شما هم متأسفانه سواد تاریخی تان نم کشیده چرا که نوشته اید احمد قوام در تاریخ 26 اسفند 1328 به شاه نامه نوشت در حالیکه وی در آن زمان نخست وزیر نبود بلکه محمد ساعد مراغه ای در این سمت قر ار داشت و او هم در همین تاریخ استعفاء کرد. پس اصلاح کنید
عصر ایران گفته نشده در مقام نخست وزیر به شاه نامه نوشته. آمده احمد قوام نوشته.
ناشناس
۰۹:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
کودتا بود خوب هم بود
علاوه بر کودتا داغی بر دل ملت بود که قرن ها پاک نمیشه
به قول دکتر ندوشن : به وضوح جامعه دل‌مرده شده بود
خود امریکای ها هم از کارشون پشیمونن
ناشناس
۰۸:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
سَوای استدلالهای سسست تان، میشه بفرمایید در کجای قانون مشروطه پستی به نام نخست وزیری وجود داشته است؟
در واقع این مصدق بود که از قانون تمکین نکرد و کودتا کرد!
کجای دنیا شاه قانونی مملکت بر علیه نخست وزیر کودتا میکند؟!
ناشناس
۲۲:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
و از عجایب اینکه مسئولان فعلی از مصدق بد می گویند ،
کسی که اعتبار و محبوبیتش در ردیف امیرکبیر و از درخشانترین سیاستمداران تاریخ ایران بود .
چطور می توان با مصدق مخالفت کرد؟
حتی اگر مصدق گول امریکایی ها را هم خورده باشد ، هیچ کس نمی تواند در وطن پرستی و پاکدستی او خدشه ای وارد کند ،
به نظر من مصدق را باید معیار حق و باطل سیاستمدار ایرانی قرار داد
حسن
۲۱:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
آنچه در این یاداشت آورده اید شواهد هست نه دلایل قانونی. طبق قانون مشروطه شاه در غیاب مجلس می توانسته نخست وزیر را برکنار کند میتوان گفت که شاه سیاست به خرج داده و اجازه داده که مجلس منحل شود تا از این قانون به نفع خودش استفاده کند و به قول شما پیش دستی کرده.
ایرانی،
۲۰:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
محمد مصدق انسانی درست و وطن‌پرست، همون اول قبل از ده تا لب کلام رو گفتی، ممنون.
ناشناس
۲۰:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
عالی بود
تشکر
ناشناس
۲۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
کاش اشاره ای هم به خاطرات سرهنگ سررشته می کردید.
ناشناس
۱۹:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
با سلام....نقش حزب خائن توده ؛در ایجاد هرج ومرج وترساندن در بار وامریکایی ها وکلا غرب را ندیده میگیرید.نقش ایت الله کاشانی را چطور.اگر قرار است یک واقعه مهم تاریخی با همه اثار منفی اش را بررسی کنیم.باید همه جوانب انرا در بستر زمان خودش دید.نگفتن همه تاریخ یک واقعه تاریخی.خود نوعی تحریف تاریخ است وشاید بدتر دقیقا مثل اینکه از یک پرونده قضایی اوراقی برداشته شود .در این صورت قاضی عادل حکمی نخواهد داد واگر حکم صادر کند قطعا مخدوش است
مجید
۱۹:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
حالا کودتا یا قیام ملی یا هر چیز دیگر چه فرقی می کند ،
فکری به حال آلان بکنیم .....
ناشناس
۱۸:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
چه کودتا و چه غیر کودتا، عمل مصدق در ماندن قدرت بعد از فرمان عزل غیر قانونی بود چون در نبود مجلس حکم شاه قانونی و زنده یاد صدیقی آن را به مصدق گوشزد کرده بود که با انحلال مجلس شاه قدرت مصدق را خواهد داشت.
ناشناس
۱۷:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
جالب اینکه کاشانی پسر ، مکی، شعبان بی مخ ، شاه فراری و درباریان و تاریخ نویسان مدعی و جناح نئوکان جمهوریخواه آمریکا در اینکه مصدق خود کودتاچی بوده است یا اساسا کودتایی رخ نداده اسن همفکر و هم کلام هستند.دولت انگلیس و آمریکا با توجه به بار حقوقی و محکومیت در محاکم بین المللی از انتشار اسناد مربوطه خودداری میکنند.
ناشناس
۱۷:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۸
کودتایی که انگلیسی طرح کردند و پول ها را ایت ا.. کاشانی و بهبهانی گرفتند و بنام امریکا تمامش کردند
تعداد کاراکترهای مجاز:1200